قسمتي از گفت وگو با دكتر حسين خطيبي، نايب رئيس مجلس شوراي ملي

پهلوي دوم از سردرگمي تا خودكامگي

گفتگو از مرتضي رسولي


 

آنچه در اين شماره مي خوانيد قسمت دوم گفت وگوي مفصل واحد تاريخ شفاهي با دكتر حسين خطيبي است كه بيشتر به خاطرات سياسي ايشان اختصاص يافته است.

درست به خاطر دارم روز ششم شهريور ماه 1326 دكتر معظمي به من پيشنهاد كرد كه در يك جلسه جمعيت شيروخورشيد سرخ سابق شركت كنم.

شرح فضيه اين بود كه دست اندركاران اين جمعيت براي يافتن عوايدي براي آن تصميم گرفته بودند هفته أي را به نام هفته شيروخورشيد سرخ اعلام كنند كه در طي آن هفته اعاناتي جمع آوري نمايند. يكي از افرادي را كه براي مشورت دعوت كرده بودند دكتر معظمي بود. او اظهار داشته بود كه من گرفتاري زياد دارم ولي كسي را مي شناسم كه مي تواند دراين زمينه به شما كمك كند و نظر بدهد اين بود كه مرا همراه خود به اين جلسه برد. آن طوركه به خاطر دارم در اين جلسه دكتر اميراعلم، دكترحسن ادهم (حكيم الدوله)، صادق وثيقي، دكترعباس نفيسي و دكتر اسماعيل مرزبان كه همگي عضو هيئت رئيسه جمعيت بودند شركت داشتند. همچنين ميرزا فضل الله خان بهرامي شهردارسابق تهران نيز براي شركت دراين جلسه دعوت شده بود. او نيز، شوهرخواهر خود دكتر علي فرهمندي را كه مديركل وزارت فرهنگ وقت بود، به همراه آورد.

      در آن وقت عايدي شيروخورشيد سرخ عبارت بود از ماهي ده هزار تومان كه شركت سابق نفت به رسم اعانه به اين جمعيت مي پرداخت و مختصري حق عضويت كه چندان قابل ذكر نبود. در اين جلسه تصميم گرفته شد كه من و دكترفرهمندي با همكاري يكديگر برنامه اين هفته شير و خورشيد سرخ را تنظيم كنيم و به مسئوليتخود آن را به موقع اجرا بگذاريم. به خاطر دارم ك در اين باب برنامه مفصلي تهيه كرديم و براي جمع آوري اعانه راههاي مختلفي پيشنهاد كرديم كه تصويب كردند. به هر صورت اين هفته به خوبي برگزار شد و به خاطر دارم در حدود نزديك به ششصد هزار تومان كه به پول آن زمان مبلغ قابل توجهي بود جمع آوري كرديم. اين رقم تقريباً نزديك به چهار برابر عايدي ساليانه جمعيت مي شد.

      پس از پايان كار و ارائه گزارش چون وظيفه خود را انجام داده بوديم هر دو اجازه مرخصي خواستيم اما هيئت رئيسه جمعيت به ما دو نفر اصرار كردند كه شما همكاري خود را ادامه دهيد، اين شد كه ما مانديم. من به سمت رئيس بخش تبليغات جمعيت انتخاب شدم و دكتر فرهمندي به سمت مدير امور اداري و اسماً هر دو عضو هيئت مديره جمعيت شديم.

      سال 1326 به پايان رسيد. در اويال سال 1327 كه انتخابات هيئت رئيسه جمعيت تجديد شد دكتر فرهمندي به سمت مديرعامل انتخاب شد و من در همان سمت قبلي به كار خود ادامه دادم و مابقي اعضاي هيئت مديريه عبارت بودند از دكتر اميراعلم كه في الواقع مؤسس اين جمعيت بود و دكتر حسن ادهم كه نايب رئيس شد. صادق وثيقي به سمت خزانه دار انتخاب شد و دكتر عباس نفيسي هم سمت دبيركلي جمعيت را داشت.

بنابه آنچه اشاره كرديد دكتر عبدالله معظمي در كشيده شدن شما به مسئوليتهاي خدماتي و كارهاي سياسي نقش زيادي داشت. در مورد ايشان قدري صحبت كنيد.

پدر ايشان از مالكين بزرگ و شناخته شده گلپايگان بود. خودش هم پس از تحصيلات مقدماتي عازم اروپا شد و تحصيلات خود را در فرانسه در رشته حقوق به پايان برد و در سال 1319 به ايران بازگشت و بلافاصله در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تدريس پرداخت. البته در مقام استادي دانشگاه چهره برجسته أي نبود اما مردي پركار، خوش سخن و مردم دار و بيشتر به كارهاي سياسي علاقمند بود. به همين جهت در دوره چهاردهم به وكالت مجلس رسيد. كم كم در مجلس نفوذي پيدا كرد و به سمت نايب رئيس هم انتخاب شد، اين سمت را داشت تا اينكه در دوره هفدهم به رياست هم رسيد او جزو كساني بود كه مخالف رفراندوم دكتر مصدق بود و همراه معدودي از نمايندگان از نمايندگي مجلس استعفا نداد. بقيه نمايندگان استعفا دادند تا دست دكتر مصدق را در رسيدن به منوياتش باز بگذارند ولي معظمي مخالفت جدي كرد و به ياد دارم بعد از كودتاي 28 مرداد به من گفت زاهدي به او پيشنهاد كرده بود كه چون مجلس برخلاف قانون منحل شده مجدداً با دعوت از نمايندگان مجلس را تشكيل دهد و همان مجلس منحل شده دوباره شروع به كار كند ولي او نپذيرفت.

( متن كامل اين مصاحبه در فصلنامه شماره 7 بچاپ رسيده است)










 












 
www.iichs.org