قيام سي تير 1331

زهرا عباسي

دوران 27 ماهه حكومت مصدق يكي از جنجال‌برانگيزترين و حساس‌ترين سالهاي قرن اخير در ايران بود. پيرامون وقايع اين سالها كتب و مقالات متعددي نگاشته شده و مي‌توان گفت كه از لحاظ كمي رتبه نخست را در تاريخ معاصر دارد. انگيزه نگارش اين منابع بدون ترديد اهميت وقايع رخداده در طي اين دوران بوده است. از ميان وقايع مزبور قيام 30 تير سال 1331 نقطه عطفي در مبارزات مردم ايران به شمار مي‌آيد. با تصويب ملي شدن صنعت نفت توسط مجلس شانزدهم، براي چند سال سياست داخلي و روابط خارجي ايران دستخوش تلاطمات شديدي شد. كشمكش ايران و انگلستان بر سر نفت سرانجام به دادگاه بين‌المللي لاهه ارائه شد.

      در سفر خرداد 1331 هيئت نمايندگي ايران به لاهه، دكتر مصدق رياست هيئت را برعهده داشت. دكتر كريم سنجابي به عنوان قاضي اختصاصي ايران و هانري رولن وكيل دادگستري تبعه بلژيك به عنوان مشاور حقوقي ايران معرفي گرديد. در اولين جلسه دادگاه لاهه كه روز 19 خرداد براي رسيدگي به شكايت انگلستان تشكيل جلسه داد دكتر مصدق نطق مستدل و بليغ خود را ايراد نمود. وي از اين تريبون براي افشاي سياستهاي استعماري انگلستان و دفاع حقوقي از منابع ايران بهره برد و با اثبات عدم صلاحيت ديوان بين‌المللي لاهه براي رسيدگي به اختلاف بين دولت ايران و شركت نفت ايران و انگليس، 180 سند در مورد دخالت انگليس در ايران به دادگاه ارائه نمود. (1) پس از نطق دكتر مصدق، پروفسور رولن از لحاظ قضائي و ماهوي به دفاع پرداخت. وقتي دكتر مصدق در 3 تير 1331، پس از 26 روز غيبت از ايران و استظهار به موفقيت خويش در جلب نظر قضات ديوان دادگستري لاهه به تهران بازگشت، علي رغم ابراز احساسات شديد مردم، كشور را آشفته و آن را صحنه‌اي از تحريكات سخت عمّال اجنبي بر ضد دولت ملي يافت. (2) دكتر مصدق پس از برگزاري انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراي ملي، هنگامي كه تعداد نمايندگان به حدي رسيد كه مي‌توانست مجلس را افتتاح نمايد، برخلاف نص صريح قانون اساسي جريان انتخابات را در نيمي از حوزه‌هاي كشور تعطيل نمود، چرا كه از قيام مجلس در مقابل دولت واهمه داشت. (3)

      در 14 تير 1331 پس از آنكه مجلس هفدهم شوراي ملي آمادگي خود را اعلام نمود، دكتر مصدق با توجه به سنت پارلماني زمان افتتاح مجلس، استعفا نمود. و ضمن آن پيامي براي ملت ايران فرستاد. در اين شرايط رأي اعتماد مجدد به دكتر مصدق از نظر مصالح ملي حائز اهميت بود و عدم اعتماد به معني نارضايتي مجلس از كاركرد دولت در ديوان لاهه بود و مي‌توانست در رأي صادره ديوان تأثير منفي براي ايران داشته باشد. در اين زمان دكتر سيدحسن امامي، وابسته به دربار و سياست انگلستان در صدر رياست مجلس قرار گرفت كه از طرف مردم تظاهرات شديدي بر عليه او به راه افتاد. از طرفي موج حمايت مردمي در سرتاسر كشور براي نخست‌وزيري مجدد دكتر مصدق برپا شد. مردم ايران با گرد آوردن طومار، ايراد سخنراني و ارسال تلگراف تجديد نخست‌وزيري وي را خواستار شدند. تظاهرات پي در پي و اعتصابات گسترده در تهران و شهرهاي ديگر به عمل آمد. با فشار افكار عمومي در 15 تير و با حمايت نمايندگان جبهه ملي، دكتر مصدق مجدداً به نخست‌وزيري انتخاب شد، اما مجلس سنا ابراز تمايل خود را در اين خصوص به نظر شاه موكول نمود و با ذكر اين نكته كه پس از تشكيل دولت و ارائه برنامه آن تصميم نهايي خود را اعلام مي‌كند، نارضايتي خود را برملا ساخت. با موضعگيري دكتر مصدق و سيل طومار و تلگرافها از سراسر كشور، نهايتاً مجلس سنا به تأييد نخست‌وزيري وي رأي داد. در ميان حمايتهاي مردمي از سراسر كشور پشتيباني شخصيت‌هاي مذهبي چون آيت‌الله خوانساري و آيت‌الله كاشاني بسيار مؤثر بود. كما اينكه آيت‌الله كاشاني اصناف و پيشه‌وران را در حمايت از دولت مصدق به اعتصاب فراخوانده بود، اما حزب توده مخالفت قاطعانه خود را با مصدق ادامه مي‌داد.

     در 19 تير ماه با صدور فرمان نخست‌وزيري مصدق وي اهم سياست خود را اصلاحات داخلي اعلام نمود و بر اين اساس تقاضاي تصويب «لايحه اختيارات» به مدت 6 ماه را نمود. جناح وابسته به دربار اخذ اختيارات را مترادف با ديكتاتوري خواند و در اين بين حزب توده نيز با اخذ اختيارات موافق نبود. (4) از طرفي وكلاي جبهه ملي و آيت‌الله كاشاني از لايحه مزبور حمايت كردند، اما دكتر مصدق هنگام معرفي كابينه به مانور خطرناكي دست زد و اعلام نمود كه پست وزارت جنگ را خود به عهده خواهد گرفت و به اين ترتيب موجب تصادم شديد شاه و دولت گرديد و چون اين خواسته با مخالفت شاه روبه رو شد، مصدق در 26 تير ماه 1331 بدون مشورت با يارانش استعفا كرد. (5) اين امر در زماني كه دادگاه بين‌المللي لاهه در مرحله رأي دادن به مسئله نفت بود ريسك بزرگي به شمار مي‌رفت. با استعفاي مصدق همه سنگرهاي مستحكم ملت از كنترل او خارج شد و راديو و تبليغات، مجامع و جرايد، شهرباني، ژاندارمري و ارتش همه از اختيار ملت بيرون رفت. (6) انعكاس كناره‌گيري مصدق باعث شد كه بعدازظهر روز 26 تير ماه بيشتر مغازه‌ها و بازار تعطيل شود. در آن روز فرمانداري نظامي با تانك و زره‌پوش به خيابانها ريختند و مناطق مهم پايتخت مانند بازار، دانشگاه و ميدان بهارستان را زيرنظر گرفتند. روزهاي 26 و 27 تير ماه اعتراضات قشرهاي مختلف مردم  به كناره‌گيري دكتر مصدق افزايش يافت و شهر تهران را ناآرامي فرا گرفت، اما تظاهرات منحصر به تهران نبود و موج اعتراض سراسر كشور را فرا گرفت. (7)

      احمد قوام كه مورد حمايت دربار و رئيس مجلس بود در ملاقاتي با هندرسن سفير آمريكا در ايران قول دريافت كمك بلاعوض براي ترميم كسر بودجه را گرفته بود. (8) سفارت انگلستان هم با آن كه قوام را تنها شخصي مي‌دانست كه مي‌توانست از پس اوضاع برآيد، از قبول استعفاي مصدق توسط شاه حمايت نكرد. شاه تا 25 تير ماه كه قضيه پست وزارت جنگ مطرح شد مايل به بركناري مصدق و يا نخست‌وزيري قوام يا سيدضياء كه انگليسي‌ها و آمريكايي‌ها طرفدار آن بودند، نبود و مي‌خواست كار نفت به دست مصدق حل و فصل شود، چرا كه از محبوبيت فوق‌العاده مصدق نزد مردم آگاه بود.

      انگليسي‌ها از مواضع شاه در جريان ملي كردن صنعت نفت به شدت خشمگين بودند و اعتقاد داشتند كه شاه مي‌خواهد به آمريكا و انگليس نشان دهد كه با نخست‌وزيريِ يك مرد قوي مخالف نيست، اما اراده مردم آشكارا پشتيبان مصدق است. البته شكي نبود كه شاه از روز نخست از دكتر مصدق پشتيباني مي‌كرد و علي‌رغم آنكه اظهار مي‌داشت از حكومت مصدق خسته شده و خواهان تغيير اوست، ليكن كردار او مخالف سخنانش بود. (9) سفارت آمريكا كه قوام را تنها مهره مناسب مي‌دانست (10) موجبات روي كار آمدن وي را فراهم نمود و شاه را كه نسبت به قوام خوشبين نبود مجاب نمود، در صورت بروز رخدادي نگران‌كننده به صدارت وي رضايت دهد. (11) به اين ترتيب روز بعد از كناره‌گيري مصدق و با اعلام قبول استعفاي وي از طرف شاه توسط علاء وزير دربار، با مانوري سريع قوام جايگزين مصدق شد. و علاء از طرف شاه رأي تمايل مجلس شوراي ملي را نسبت به نخست‌وزير آينده خواستار شد.

      روز 28 تير ماه با اشاره شاه، جلسه سري مجلس با حضور 42 نماينده و در غياب نمايندگان فراكسيون ملي، به زمامداري قوام رأي داد و شاه نيز در حين صدور فرمان نخست‌وزيري او لقب «جناب اشرف» را كه قبلاً به مناسبت مخالفت وي در مجلس مؤسسان با تغيير قانون اساسي از او گرفته بود به او بازگرداند. (12)

      تظاهرات مردم از 28 تير ماه با شدت بيشتري گسترش يافت. قوام بلافاصله بيانيه شديداللحني منتشر كرد كه به بيانيه «كشتي‌بان را سياستي دگر آمد» مشهور شد. (13) و مضمون آن ايجاد رابطه با انگليس، قلع و قمع گروههاي سياسي، توقف طرحهاي اصلاحي مالي ، تهديد گروههاي اسلامي، ايجاد دادگاههاي انقلابي و اعدام افراد و پايان دوران خودسري بود. اين اعلاميه اثر سوئي در افكار عمومي به جاي گذارد. كليدي‌ترين نقش در مقاومت مردم در برابر توطئه بركناري مصدق كه از روز 26 تير با صدور اطلاعيه‌هايي آغاز شده بود برعهده آيت‌الله كاشاني بود، (14) زيرا افراد جبهه ملي غالباً مرد عمل نبودند و بعد از تشكيل فراكسيون نهضت ملي به درخواست فرمانداري نظامي اعلاميه‌اي مبني بر دعوت مردم به سكوت و آرامش صادر نمودند كه بارها از راديو پخش شد. بنابر اين همه اميدها و نگاهها متوجه آيت‌الله كاشاني شد و او هم بي درنگ منزل دامادش را به ستاد حمايت از مصدق تبديل كرد و با استفاده از خط تلفن همسايه‌ها ارتباط گسترده‌اي با مردم كشور برقرار نمود و توانست مردم را در حالي كه خانه مزبور در محاصره تانكها بود به صحنه بياورد. وي در مصاحبه‌هاي متعددي كه انجام داد تهديد نمود كه اگر قوام تا 48 ساعت ديگر نرود كفن مي‌پوشد و به خيابان مي‌آيد. قوام حكم كتبي دستگيري آيت‌الله كاشاني را صادر مي‌كند. با اين حال آيت‌الله كاشاني حزب توده را كه همگام با ارتجاع به مصدق و نهضت ملي مظنون بود و به آن فحاشي مي‌كرد، به وسيله خدابنده و لنكراني به مبارزه عليه قوام دعوت نمود. (15) به طوري كه عده‌اي از اعضاي جوان حزب توده كه مخالف سرسخت مصدق و نهضت ملي بودند، به ابتكار خود به پشتيباني از مصدق برخاستند. به اين ترتيب مردم بار ديگر براي عقب راندن عوامل ارتجاع و دفاع از دستاوردهاي جنبش به صحنه آمدند و همبستگي خود را با رهبران نهضت اعلام كردند. در 28 تير اعلاميه‌اي از جانب فراكسيون نهضت ملي صادر شد كه روز 30 تير را تعطيل عمومي اعلام كرد. تهران و ديگر شهرها دچار تشنج و ناامني شدند و طبقات مختلف مردم به تظاهرات پرداختند بازار تهران تعطيل و زد و خورد در خيابانها بين تظاهركنندگان و پليس آغاز شد. در 29 تير شهر تهران به حالت تعطيل درآمد و مردم به تظاهرات ادامه دادند. (16)

      ملاقات جمعي از نمايندگان جبهه ملي با شاه و اعتراض به غيرقانوني بودن انتخاب قوام هم بي‌نتيجه بود. بنابر اين 28 نماينده مجلس طي اعلاميه‌اي متذكر شدند براي ادامه نهضت ملي جز زمامداري دكتر مصدق با شخص ديگري موافقت نخواهند كرد. قوام كه با موج گسترده مخالفت مردم روبه رو بود براي اعاده امنيت از شاه درخواست اختيارات فوق‌العاده و انحلال مجلسين را نمود و تهديد كرد در غير اين صورت استعفا مي‌دهد، اما شاه با قول مساعد انحلال مجلسين در صورت وخامت اوضاع، تنها دستور استفاده از نيروي انتظامي در جهت برقراري نظم را صادر نمود. (17)

      از سپيده دم روز 30 تير ماه پيش از طلوع آفتاب تانكها و زره‌پوشها در نقاط مختلف شهر مستقر شده بودند. صبح همان روز در حالي كه شهر يكپارچه تعطيل بود مردم در دسته‌هاي مختلف شعار مي‌دادند و به طرف خيابانهاي مركز شهر و ميدان بهارستان حركت مي‌كردند. تيراندازي در ساعت 7 بامداد در بازار تهران آغاز شد كه چند نفر مجروح شدند. جمعيت هر چه به سمت ميدان بهارستان مي‌رفت فشرده‌تر مي‌شد و در آنجا مأموران پليس اقدام به شليك گلوله و افكندن گاز اشك‌آور نمودند كه چندين نفر شهيد شدند. فرمان قتل‌عام مردم از طرف حكومت نظامي صادر شد، از زمين و آسمان خون مي‌باريد. هزاران نفر در اين زد و خورد مقتول و مجروح شدند. در شهرستانها هم تظاهرات مردم خونين شد و بين پليس و مردم درگيري ادامه داشت. (18) در ساعت 11 صبح رهبران حزب توده اعلاميه‌اي مبني بر شركت در تظاهرات صادر كردند. درگيريها تا ساعت 2 بعد ازظهر ادامه داشت. مردم ساعت 4 بعدازظهر مجدداً به خيابانها آمدند، اما در ساعت 5 بعد ازظهر سپاهيان و تانكها و خودروها ميدان شهر را به دستور دربار ترك كردند. (19) وقتي عده‌اي از نمايندگان مجلس با شاه ملاقات نموده خطر سقوط رژيم را اعلام كردند، وي قوام را از نخست‌وزيري معزول نمود و علاء وزير دربار به مجلس رفت و خبر استعفاي قوام را به اطلاع مجلس رساند. (20)

      شاه همراه با پذيرش خواستهاي جنبش ملي به مجلس پيغام داد كه «من مصدق را عزل نكردم خودش استعفا داد. بنابر اين يكي را از جبهه ملي معرفي كنيد.» دكتر شايگان و عبدالله معظمي مي‌خواستند كانديداي نخست‌وزيري شوند كه با نطق دكتر بقايي در مجلس منصرف شدند و كاشاني افرادي را به سرعت به شهرستانها فرستاد تا ميتينگ‌هاي متعددي برپا شود و علاء وزير دربار را تهديد نمود كه اگر دكتر مصدق به نخست‌وزيري برنگردد با جلوداري شخص خودم دهانه تيز انقلاب را به جانب دربار رهبري مي‌كنم. (21) بالاخره از 64 نماينده حاضر در مجلس 61 نفر به زمامداري دكتر مصدق رأي دادند و سرانجام بعد از كشمكشهاي فراوان و زد و خوردهايي كه صورت گرفت تظاهرات مردم نتيجه داد. به اين ترتيب مصدق يك بار ديگر با اختيارات تام و در دست داشتن وزارت دفاع زمام امور را در دست گرفت. دكتر مصدق و آيت‌الله كاشاني با انتشار اعلاميه‌هايي از مردم خواستند از حمله و ضرب و جرح نظاميان و مأمورين پليس خودداري نمايند، (22) چرا كه نقش سازمان افسران ناسيوناليست در خنثي كردن كشتار مردم توسط نيروي زميني و هوايي ارتش و امتناع فرماندهان واحدهاي زميني مستقر در بهارستان از تيراندازي كردن به مردم در اين روز قابل توجه بود. (23) در حالي كه فرمان نخست‌وزيري مجدد مصدق صادر شده بود دكتر سيدحسن امامي رئيس مجلس شوراي ملي از سمت خود استعفا داد. (24) به مناسبت اين پيروزي بزرگ گردهمايي عظيمي با شركت همه احزاب و گروههاي سياسي تشكيل شد كه در آن دهها هزار نفر شركت داشتند. (25)

     قيام 30 تير زوال دولت مستعجلي را همراه داشت كه بيش از 3 روز از تشكيل آن نمي‌گذشت. احساساتي كه مردم ظرف چهار روز پس از استعفاي دكتر مصدق نشان دادند و پيروزي آنها در واقعه 30 تير بازتاب وسيعي در سراسر خاورميانه داشت. اگرچه در داخل ايران بهره‌برداري مطلوبي از آن نشد، اما در خارج واكنش فوري آن كودتاي افسران آزاد در مصر و خلع ملك فاروق بود كه در كمتر از يك هفته پس از آن رخ داد. (26) قيام مزبور در مطبوعات جهان به خصوص در اروپا و آمريكا به عنوان پيروزي بزرگ ملت ايران و دكتر مصدق مورد بحث و بررسي قرار گرفت، چرا كه بازگشت دكتر مصدق لطمه جدي به منافع بريتانيا وارد ساخته بود. قوام ظاهراً فراري و پنهان شده بود هر چند كه بيشتر مردم تهران از محل اقامت وي مطلع بودند. (27) دكتر مصدق نير علي‌رغم درخواستهاي مكرر مردم تهران و شهرستانها، حاضر نشد قوام را به مجازات برساند و از عاملين فاجعه 30 تير انتقام بگيرد، چون از جانشيني قوام به جاي خود ناراضي نبود. (28)

      روز بعد از قيام 30 تير در 9 ژوئن 1952 ديوان داوري بين‌المللي لاهه با اكثريت 9 رأي در مقابل 5 رأي به اين نتيجه رسيد كه صلاحيت رسيدگي به دعواي دولت بريتانيا عليه ايران را ندارد. (29) در اين رسيدگي قاضي انگليسي نيز رأي خود را به نفع ايران داد كه در نتيجه دفاع شجاعانه پروفسور هانري رولن بود. به اين ترتيب در دو روز متوالي، حق و عدالت پيروز شد و دو شكست پياپي يكي در تهران و ديگري در لاهه به سياست استعماري انگليس در ايران وارد گرديد. (30) و در محافل سياسي انگليس قيام 30 تير و رأي ديوان دادگستري بين‌المللي به نشانه شكست امپراطوري بريتانيا در ايران و خاورميانه تلقي گشت. (31) طي مرداد 1331 شاه از موضع ضعف بيشتر اختياراتي را كه دكتر مصدق طلب مي‌كرد به او اعطا نمود. اصلاحات با اختيارات ويژه اعطايي به دولت مردمي، شتاب بيشتري گرفت و دولت مقتدر كليه روابط خود را با دولت انگليس در ماههاي بعد قطع نمود. (32) پس از كسب دو پيروزي، دكتر مصدق در پيامي از مشاركت مردم سپاسگزاري نمود و با درود به شهدا خواستار حفظ نظم و امنيت شد. پس از رأي اعتماد مجلس به دكتر مصدق و اعطاي حق انتخاب وزير دفاع از سوي شاه به نخست‌وزير، مراسم سوگواري شهداي 30 تير برگزار شد و با تصويب مجلس روز 30 تير به عنوان روز قيام ملي نامگذاري شد. (33)

 

گزارش تلگرافي استانها و شهر ستانها در مورد تحصن اهالي در تلگرافخانه يه دنبال استعفاي دكتر مصدق و راي تمايل مجلس به نخست وزيري قوام ،ايراد نطق هايي به پشتيباني از دكتر مصدق ،تعطيل نمودن دكاكين وبازارها

 

 

گزارش خبرگزاري لندن با مضمون پايان يافتن دولت مصدق پس از ملي شدن نفت به دليل عدم اعطاي پست وزارت جنگ از طرف شاه به نامبرده ، تحصن نمايندگان وابسته به جبهه ملي تا روشن شدن وضعيت دكتر مصدق ، معرفي قوام السلطنه و منصور الملك به عنوان نامزدهاي رياست هيئت دولت ، درج متن استعفانامه دكتر مصدق در حضور شاه

 

 

خلاصه اخبار مهم راديو لندن به زبان فارسي در مورد استعفاي دكتر مصدق به دليل عدم موافقت شاه با اعطاي پست وزارت جنگ اخطار فرماندار نظامي تهران خطاب به افرادي كه در صدد اختلال هستند ، پخش بيا نيه قوام نخست وزير جديد در حضور شاه ضمن اشاره به مسئله ملي شدن نفت و تشريح سياست خارجي و داخلي و ايجاد روابط حسنه ايران و انگلستان

 

 

 

اعلاميه آيت الله حاج سيد ابوالقاسم

 كاشاني در حمايت و پشتيباني از

مصدق و مخالفت با دولت قوام

 

 

گزارش خبر گزاري لندن دائر بر اعطاي مجدد لقب حضرت اشرف به قوام السلطنه از سوي شاه هنگام صدور فرمان نخست وزيري وي به اظهارات قوام در طي ملاقات با مخبرين جرايد و پاسخ به سؤالات آنان در مورد قبول پست نخست وزيري قول حل بحران نفت ، اوضاع اقتصادي كشور و مجزا نمودن امور سياسي و مذهبي با يكديگر..... 

 

 

خلاصه اخبار خارجه در مورد

اعتصاب كليه كارگران

 آبادان به دنبال تصميم مجلس

 شوراي ملي به انتخاب قوام

به جانشيني دكتر مصدق 

گزارش مامور ويژه در مورد ايجاد

مخالفت از طرف نمايندگان جبهه

ملي و طرفداران آيت الله كاشاني

براي بروي كار آمدن مجدد دكتر

مصدق علي رغم كدورت حاصله بين

نمايندگان مزبور به واسطه استعفاي

دكتر مصدق بدون اطلاع و مشورت

با آنان

 

 

گزارش مامور ويژه در مورداظهارات ايرانپور  متصدي دبير خانه سفارت اريك دائر بر حيرت سفارت امريكا از استعفاي ناگهاني دكتر مصدق و ابراز خرسندي از انتخاب قوام ، بروز اغتشاش و نا امني در اوضاع مملكت ايران در صورت مخالفت و مقاومت با دولت جديد قوام ، به تاخير افتادن اعلام راي دادگاه لاهه در اثر تحول داخلي ، ابراز خوشبيني هندرسن سفير كبير اريك در تماس با ميدلتون نسبت به اوضاع ايران

 

 

گزارش مامور ويژه در مورد انتشار اعلاميه اي از طرف آيت الله ابوالقاسم كاشاني عليه دولت قوام                                                                 

گزارش مامور ويژه در مورد اقدام شمس قنات آبادي به موظف نمودن افراد عضو مجمع مسلمانان به اكتفا در دادن شعار وتعطيل عمومي جهت عدم جلوگيري مامورين از ادامه تظاهراتشان 

     

 

گزارش مامور ويژه در مورد اقدام شمس قنات آبادي به مامور نمودن عده اي به نوشتن شعار بروي

گزارش مامور ويژه در مورد بروز اختلاف بين عدهاي از نمايندگان جبهه ملي براي روي كار آمدن دولت قوام

 

 

گزارش مامور ويژه در مورد ايجاد هماهنگي و همكاري زياد بين افراد جبهه ملي و حزب توده در مبارزه با دربار و دولت قوام     

                                                                           

گزارش مامور ويژه در مورد اقدام كميته مركزي حزب توده به مامور نمودن عده اي از افراد حزب در داخل شدن به گروه هاي تظاهر كننده و وادار نمودن آنان به اهانت كردن به مامورين انتظامي و مقامات دولتي

 

 

گزارش نگراني استانها و شهرستانها ي دائر بر اقدام عده اي از اهالي به  بستن دكانهاي خود و تعطيل شدن بازار و تحصن در تلگرافخانه به پشتيباني و حمايت از دكتر مصدقو مخالفت با دولت جديد قوامدر تاريخ 30/4/1331 ضمن در گيري آنان به قواي انتظامي ، خاتمه تحصن اهالي در تاريخ 31/4/1331 ضمن ارسال تلگرافات تبريك به دكتر مصدق و آيت الله كاشاني به مناسبت پيروزي قيام 30 تير

 

 

نامه عده اي از نمايندگان طرفدار نهضت ملي به مجلس شوراي ملي مبني بر در خواست نامگذاري يكي از خيابانهاي تهران به نام پروفسور هانري رولن وكيل دعواي نفت در ديوان دادگستري لاهه به پاس قدر داني از نامبرده

 

فهرست منابع، مقالات و كتب

1. «سياست خارجي ايران در دوران زمامداري مصدق»، دكتر محسن مدير شانه‌چي، اطلاعات سياسي ـ اقتصادي، شماره 132-131، سال دوازدهم، شماره يازدهم و دوازدهم، مرداد و شهريور 1377. ص 88.

2. عبدالرضا هوشنگ مهدوي. تاريخ روابط خارجي ايران. تهران، اميركبير، 1349. ص 73.

3. «30 تير، روز شكست نهضت ملي ايران»، دكتر حسن سالمي، كيهان فرهنگي، تير 1378. شماره 153، ص 80.

4. «30 تير روز ايستادگي ست»، مهندس وحيد ميرزاده، نشريه ايران فردا، سال هفتم، شماره 45، مرداد 1377، ص 27 و 28.

5. اسناد شماره 8 و 3 و 2.

6. دكتر حسن سالمي. همان منبع، ص 80.

7. «كالبدشكافي يك كودتا، از 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332»، مهدي مازندي، روزنامه نسيم صبا، شماره 128، 1 شهريور 1382، ص 7. و سند شماره 7.

8. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28.

9. «قيام 30 تير، سه سند محرمانه»، دكتر انور خامه‌اي، نشريه ايران فردا، سال هفتم، شماره 45، مرداد 1377، ص 17.

10. سند شماره 9.

11. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28.

12. دكتر حسن سالمي. همان منبع، ص 81. و سند شماره 6.

13. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28.

14. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 29. سند شماره 10 و 5.

15. دكتر حسن سالمي. همان منبع، ص 81.

16. مهدي مازندي. همان منبع، ص 7. و اسناد شماره 15 و 12 و 11.

17. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28. و اسناد شماره 14 و 13.

18. دكتر باقر عاقلي. روزشمار تاريخ ايران: از مشروطه تا انقلاب اسلامي. تهران، نشر گفتار، 1372. ص 468. سند شماره 16.

19. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28.

20. دكتر باقر عاقلي. همان منبع، ص 468.

21. دكتر حسن سالمي. همان منبع، ص 81.

22. دكتر باقر عاقلي. همان منبع، ص 468.

23. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 28.

24. دكتر باقر عاقلي. همان منبع، ص 468.

25. دكتر باقر عاقلي. همان منبع، ص 469.

26. عبدالرضا هوشنگ مهدوي. همان منبع، ص 90-89.

27. س. ام. وودهاوس. «اسرار كودتاي 28 مرداد شرح عمليات چكمه (آجاكس)»، نشر راهنما، چاپ اول، 1363. ص 49.

28. دكتر حسن سالمي. همان منبع، ص 81.

29. دكتر ايرج ذوقي. «مسائل سياسي ـ اقتصادي نفت ايران»، انتشارات پاژنگ، چاپ سوم، سال 1375. ص 283-282.

30. عبدالرضا هوشنگ مهدوي. همان منبع، ص 74. و سند شماره 17.

31. مهدي مازندي. همان منبع، ص 7.

32. «قيام 30 تير، تجلي وحدت ملي»، حسين عبدلي. روزنامه نسيم صبا، شماره 99، 29 تير 1382. ص 7.

33. مهندس وحيد ميرزاده. همان منبع، ص 29.

 

 









 












 
www.iichs.org