جمهوريخواهي و مظلوميت جمهوري

سيدمصطفي تقوي

     از ان هنگام كه ايرانيان به عقب‏افتادگي كشور خود، در مقايسه با كشورهاي مغرب زمين، پي بردند، طبيعي بود كه چاره‏اي بينديشند. در اين ميان، برخي بر اين پندار بودند كه اگر نظام سياسي كشور با نظام سياسي برخي از كشورهاي پيشرفته همانند شود، همان پيشرفتها نصيب ايران نيز خواهد شد. بدين گونه بود كه برخي ــ بيشتر ــ متأثر از تحولات سياسي فرانسه، دل به نظام جمهوري داده بودند. از اين رو، هنگام مرگ محمدشاه قاجار و جلوس ناصرالدين شاه در سال 1264ه.ق چند نفري با ميرزا نصرالله صدرالممالك، شاعر و سياست پيشه درويش مسلك آن دوره، به مشورت پرداختند كه « بايد دولت ايران را جمهور نمود.» در دوره ناصري نيز گفته شد كه فراموشخانه ميرزاملكم خان در پي ترويج انديشه جمهوري و رئيس جمهوري كردن شاهزاده جلال‏الدين ميرزا بود. بدين ترتيب، زمينه‏اي فراهم شد تا در عالم سياست دوره قاجاريه، مفهوم جمهوريت به يك ضدارزش تبديل شده و سلاطين قاجار هرگونه اعتراض مهم بر ضد عملكرد خود را جمهوري‏طلبي وانمود كرده و به سركوبي يا مهار آن مي‏پرداختند. در همين راستا است كه در نهضت مشروطيت، در آغاز هيئت حاكمه تبليغ كرد كه هدف مشروطه‏خواهان، جمهوريخواهي است. به همين علت، آقاسيدعبدالله بهبهاني و آقا سيدمحمد طباطبايي، اين را به عنوان يك اتهام، تكذيب كردند. پس از مشروطه هم مشاهده مي‎شد كه زمزمه « جمهوري» به گوش مي‎رسد و حتي شاهزاده قاجاري مانند ظل‏السلطان نيز اداي جمهوريخواهي! از خود نشان مي‎داد.

     اما ناگفته نماند كه در آن مقطع تاريخي، انديشه جمهوريخواهي در جامعه ايران از هيچ پايگاه و جايگاهي برخوردار نبود و زمزمه‏هاي يادشده از محدوده عده‎اي انگشت شمار فراتر نمي ‏رفت.  نخستين بار پس از كودتاي 1299، در اواخر سال 1302 و اوايل سال 1303 شمسي بود كه قضيه جمهوريخواهي به طور جدي مطرح شد. البته اين بار هم نه به عنوان يك مطالبه خودجوش مردمي، كه به عنوان يكي از راهكارهاي تحقق اهداف آن كودتا از سوي رضاخان، رهبر كودتا و رئيس دولت وقت، با پشتيباني فكري مشروطه‏خواهان سكولاري كه فكر مي‏كردند ناكاميهايشان را يك رئيس جمهور ديكتاتور! برآورده خواهد كرد، پيگيري مي‏شد. به گفته ملك‏الشعراي بهار، ملت جمهوري نمي‏خواست، دولت از ملت جمهوري مي‏خواست.

     همزمان با همين ايام بود كه گروه تركان جوان در عثماني، از طريق مجلس كبير، خلافت را برانداخت و نظام جمهوري را با رياست جمهوري مادام‎العمر مصطفي كمال پاشا بنياد نهاد. اين واقعه به الگويي موفق براي جمهوريخواهي رضاخاني در ايران تبديل شد و بر اميد آنان بسي افزود. اما از نخستين اقدامات آن جمهوري، برچيدن وزارت شريعت و اوقاف و امور مساجد آن كشور بود. اين گونه اقدامات كافي بود كه بدنه جامعه ايران به ماهيت گرته‏برداري جمهوريخواهان ايراني پي ببرند و تكليف خود را با آن روشن كنند. تلقي جامعه ايران از ماهيت كودتا هم مزيد بر علت شد و بدين گونه بود كه به رغم همه تحكمات و تلاشهاي رضاخان و فرماندهان نظامي سراسر كشور و همچنين تبليغات و بسترسازيهاي رواني مطبوعات، طراحان جمهوريخواهي ناگزير از توقيف آن شدند و، به بيان ديگر، يك مقوله مثبت سياسي را بدنام كرده و از بروز و ظهور طبيعي‏اش جلوگيري كردند.

 









 












 
www.iichs.org