قحطي در آذربايجان - 1273ق

 

نيلوفر كسري

 

سرزمين ايران از روزگاران كهن، به كرات در معرض قحطي هاي سهمگين قرار داشت. اما اين قحطي ها تنها به دليل بي مهري و نا سازگاري طبيعت حادث نمي شدند بلكه در كنار عوامل طبيعي و جغرافيايي، عوامل سياسي و اقتصادي و حتي گاه اجتماعي نقش بسزايي ايفا مي كردند. از جمله اهم اين عوامل مي توان به جنگ ها و تهاجمات مكرر اقوام بيگانه، حاكميت ملوك الطوايفي، منازعه هاي دائمي بين امرا و لشكريان يا عشاير يك منطقه با منطقه ديگر و از همه مهمتر بي كفايتي و سوء سياست حكام و مقامات دولتي، اشاره كرد.

 

به عنوان مثال قحطي بزرگي در سال 1273ق در منطقه آذربايجان ايران حادث شد. شورش ها و درگيري هايي در آن منطقه پديد آورد. گراني شديد در شهرها و از همه مهمتر تبريز پديدار شد و زندگي مردم مختل گشت.

 

شايان ذكر است هنگامي كه محقق به اين قحطي و اين حادثه مي نگرد، به راحتي نمي تواند به علت واقعي حدوث اين واقعه پي برده، شعاع آن را پيش بيني كند. اما با اندكي تأمل در نوشته ها و اسناد آن دوران مي توان به مباحث جديدي دست يافت.

 

در نامه اي كه در 24 جمادي الثاني همان سال از طرف وزير خارجه وقت به فرخ خان امين الدوله نگاشته شد. در اين خصوص آمده است:

 

البته شنيده ايد، اين اوقات، در آذربايجان قحطي و گراني اتفاق افتاده و خلق آنجا اين گراني را حمل  بر بي اهتمامي مقرب الخاقان قائم مقام كرده و به خانه او آمده داد و فرياد كردند و شورش نموده بودند، و مي دانيد از شورش و اجتماع عوام، وانگهي از قحطي و گراني كه جان آمده باشند چه طورها مي شود كه در اين حيص و بيص، غارت مي كنند خانه بيروني او را. و اولياي دولت مي خواستند او را احضار نمايند قبل از عيد، و كس ديگر را مأمور فرمايند كه اين اتفاق افتاد و در حقيقت دخلي [به] نظم مملكت و بي اطلاعي و بي ارادتي اهل آذربايجان ندارد، بلكه غفلتاً به ميان آمد.1 همچنين لسان الملك سپهر مولف ناسخ التواريخ در شرح وقايع سال 1273ق نوشته است "و هم در اين سال برادر جناب اشرف صدر اعظم2، ميرزا فضل الله وزير نظام كه وزارت و انتظام ممالك آذربايجان بر ذمت و اهتمام او بود چون بعد از ورود بدان اراضي سپاهي و رعيت را از خود اراضي داشت و آن قحط و غلاء كه در ميان مردم بود به حسن تدبير به وسعت عيش و حضب نعمت تبديل داد و ... تقديم اين خدمات، نزديك كارداران دولت مكشوف افتاد و مورد الطاف خسرواني آمد.3

 

در تفحص حقيقت اين مطلب در تاريخ منتظم ناصري ضمن وقايع مربوط به همين سال مي خوانيم كه ميرزا صادق قائم مقام نوري4 پيشكار آذربايجان به تهران احضار شد و ميرزا فضل الله وزيرنظام به جاي او به تبريز رفته است.5

 

از تركيب اين اخبار چنين برمي آيد كه مي بايست بركناري ميرزا صادق قائم مقام از پيشكاري آذربايجان با مسئله قحط و غلاي تبريز ارتباطي وجود داشته باشد اما منابع فارسي و حتي كتاب تاريخ و جغرافياي دارالسلطنه تبريز تأليف نادر ميرزا درباره اين مسئله صحبتي نكرده و اين موضوع را به كلي به سكوت برگزار كرده اند.

 

در اين ميان نوشته هاي مؤلفان خارجي چون كنت دوگوبينو كه در سال 1273ق وزيرمختار دولت فرانسه در دربار طهران بود، مي تواند راهگشا باشد از نوشته هاي او چنين بر مي آيد كه گويا ميرزا صادق خان برادرزاده ميرزا آقا خان در يك رقابت سياسي با عموي خويش در ايجاد قحطي و بلوا در تبريز نقش بسيار حساسي داشته است. كنت گوبينو در گزارش ش 22 خود كه در تاريخ 4 آوريل 1857 (8 شعبان 1273ق) به دولت متبوع خود فرستاد ضمن شرح اوضاع ايران مربوط به ماه رجب آن سال نوشته است :" ميرزا صادق قائم مقام برادرزاده ميرزاآقا خان، پيشكار تبريز مردي متكبر بود كه با ظلم و تعدي، ثروت و پول گزافي به دست آورده بود. چون خود را براي صدارت شايسته تر از عم خود مي دانست و در باطن هم صفايي با ميرزا آقاخان نداشت، در توطئه اي بر ضد عم خود شركت جست و خيالات او به گوش ميرزا آقاخان رسيد و او در صدد دفع او برآمد و منتظر فرصت شد تا او را به جرم اهمال و بي كفايتي در رفع قحطي و بلواي سختي كه در تبريز برپا شده بود، به تهران احضار نمايد. وي بعد مي نويسد : "بسيار محتمل است كه بلوا به دست عمال ميرزا آقاخان صورت گرفته باشد"6

 

پس محتمل است كه قحطي و بلواي تبريز در سال 1273ق كه در ماه رجب روي داده است و بر اثر آن ميرزا صادق قائم مقام از پيشكاري آذربايجان بركنار و به تهران احضار گشته و برادر ميرزا آقاخان به پيشكاري آذربايجان مأمور گشت، به دستور خود ميرزا آقاخان و به كمك و ياري ايادي او صورت گرفته باشد. چرا كه ميرزا آقاخان اتحادالدوله صدراعظم به محض رسيدن ميرزا صادق قائم مقام به تهران او را تحت شكنجه قرار داد و شصت هزار تومان به نام جريمه از او گرفت كه هرگز به خزانه دولت واريز نشد و قائم مقام تا پايان زمان رسيدگي به حساب هايش اجازه خروج از منزل و ديدار خانواده را نيافت و بعد از آن تا آخر عمر در انزوا به سر برد.7

 

 

 

--------------------------------------------------

1- احمد كتابي. قحطي هاي ايران، از مجموعه كتب از ايران چه مي دانيم ص 96.

2- منظور ميرزا آقا خان، اعتمادالدوله نوري صدراعظم دوم ناصرالدين شاه از محرم 1268 تا محرم 1275ق است.

3- تاريخ قاجاريه. ناسخ التواريخ ج3 - ذيل سال 1273.

4- برادرزاده ميرزاآقا خان نوري اعتمادالدوله.

5- ناسخ التواريخ ج3 - ذيل سال 1273.

6- اسناد وزارت امور خارجه برگرفته از مجله يغما سال 17 ص 267 قحطي سال 1273 تبريز نوشته قائم مقامي.

7- منتظم ناصري ج3- ذيل سال 1273 ق.

 









 












 
www.iichs.org