بررسي مواضع آيت‌الله يزدي (صاحب عروه) در قبال مشروطيت

 

     پاي مجتهدان طراز اول نجف به گاه طرح پرسشهاي مقلدان در باب حرمت و حليّت مشروطه به ماجرا باز شد. يگانه عالم برجسته‌اي كه با ديدگاه روحانيان مبرز كه شاخص‌ترين آنان آيات ثلاثه ــ شيخ محمدكاظم خراساني، ميرزاحسين خليل تهراني، و شيخ عبدالله مازندراني ــ بودند، مخالفت كرد، آيت‌الله سيدمحمدكاظم يزدي بود. به باور عشاير « زقرت» و « شمّرت» كه از هواداران سيدكاظم بودند، فرجام مشروطه به نابودي دين و گسترش فساد اخلاقي مي‌انجاميد. (1) به نوشته آيت‌الله سيد هبه‌الدين شهرستاني از روحانيان جانبدار آخوند خراساني، مخالفان مشروطه گمان داشتند آزادي موردنظر مشروطه‌خواهان مخالف با دين بود. (2)

     از سويي، شيخ فضل‌الله نوري در نشريه منطبع خود در زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم (س) در بيان واكنش صاحب عروه به تهديداتي كه به مناسبت مخالفت وي با مشروطه صورت گرفته به اظهارنظر ايشان در كلاس درس خطاب به شاگردانش اشاره مي‌كند كه اعلام نمود : « امر راجع به دين اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمين بايد بشود و حفظ شوكت مذهب جعفري... و اين معني جز به مطابقه با شريعت مطهره نخواهد شد و از كشتن هم باك ندارم. چيزي از عمر من باقي نمانده كه از آن خائف باشم و از دين خود دست بردارم.» (3)

      فحواي ديدگاه سيد دائر بر ضرورت تطبيق مباني «مشروطه» با « شريعت» است. معناي ديگر اين بيان اعتراضي سيد آن است كه فرآيند مطابقت مشروطه با شرع انور محقق نشده است. به زعم خيل طرفداران آقاكاظم يزدي، مراد از مشروطه همانا نهاد شورا ــ از نوع شوراي سقيفه بني ساعده ــ است كه پس از ارتحال پيامبر اكرم (ص)، اهل بيت و امامان معصوم (عليهم السلام) را از حق خلافت محروم كرد و بعدها به خلافت يزيد امتداد يافت. (4)

      آيت‌الله يزدي « اشاعه كفريات ملحدين» را نتيجه « حريت موهومه» مشروطه‌خواهان دانسته در تلگراف خود به آخوند آملي با تصريح بر اين موضوع، مي‌نويسد : « البته دفع كفريات و حفظ عقيده و اجراء قوانين محكمه قرآنيه و شريعت ابديه محمديه، اهم فرائض ربانيين علما با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صيانت دين و دماء مسلمين منظور اطلاع داده بذل مجهود شود.» (5)

      آنچه مسلم است اينكه آقاكاظم يزدي از تاييد بي قيد و شرط مجلس شورا نيز سرباز زد چرا كه از نظر هوادارانش، از ماهيت اعضا و سرانجام كارشان بي اطلاع و حتي نگران بود و پشتيباني از آن نهاد قانونگذاري را منوط به انطباق كامل مصوبات آرا با موازين شرع كرد. در برهه‌اي كه اوضاع و درگيريها شدت مي‌گرفت موضع او  نيز حادتر مي‌شد. حتي گفته شده است يكي از سران حاكميت عثماني درصدد برآمد تا بر موضعگيري سيدمحمدكاظم يزدي تأثير بگذارد و از اين رو به ديدارش در نجف مي‌رود و از ايشان مي‌خواهد تا به منظور تأييد جنبش مشروطيت اظهارنظر كند. پاسخ سيد به وي جالب و نشانگر ديدگاه و بينش اعتقادي و سياسي‌اش نسبت به جنبش مشروطيت است. او به صاحب منصب ترك اظهار مي‌دارد : « شعارهايي كه شما سر مي‌دهيد شعارهاي غربي است و كساني كه از آزادي دم مي‌زنند هدفي جز از ميان برداشتن اسلام از راه نهادهاي زندگي غربي، ندارند.» (6)

      به نظر مي‌رسد نوع نگاه و قرائت سيدمحمدكاظم از مشروطه، متأثر از كاركرد برخي مشروطه‌خواهان باشد. وي دريافت خاص خود را از مقاصد و شعارهاي مشروطه‌گرايان دارد.     « از منظر سيد، موضع واقعي مشروطه‌خواهان مخالفت با اسلام و تعطيل احكام و دستورات الهي در جامعه بود. وي بارها اين مطلب را در منزل شيخ‌الشريعه اصفهاني عنوان كرده بود.» (7)

       نوع نگاه روحانياني چون آيات شيخ فضل‌الله نوري، آخوند آملي، ميرزاحسن مجتهد تبريزي، ملا محمد مجتهد خمامي، سيدريحان‌الله زنجاني، كه در زمره پيشوايان مشروعه‌خواهي‌اند با اندك تفاوتهايي به سان سيدمحمدكاظم يزدي، مرجع نامدار مقيم نجف اشرف است. برخي اين موضعگيري سيد را ناشي از عدم اعتماد و اطمينان وي به صحت اقوال مرتبط با جريان مشروطه‌طلبي مي‌دانند به گونه‌اي كه در واقعه جهاديه پس از ماجراي مشروطه، ايشان در پاسخ    « جماعتي از علما و طلاب» كه « سبب عدم اتفاق و همراهي ايشان را با آيات ...» پرسش مي‌كنند، اظهار مي‌دارد : « من اعتقاد به صحت اين اخبار ندارم و ناقلين و كاتبين آنها را وثوق ندارم.» (8)

      از ديدگاه شماري از پژوهشگران، در بررسي موضعگيري سيدكاظم يزدي مي‌بايست به ضرورت « احتياط» از موضع يك مرجع در پرهيز از انجام حركت احساسي و ناپخته توجه كرد. از مجموع آنچه نوشته شده مشخص مي‌شود كه مخالفت آيت‌الله يزدي ماحصل نوع انديشه‌ورزي و نگاه او نسبت به رخداد مشروطه است و چندان مرتبط با ملاحظه‌كاري و سازشكاري وي نسبت به نهاد سلطنت نيست، چرا كه اگر چنين بود حداقل سكوت اختيار مي‌كرد و تحفظ مي‌نمود، اما او به گونه‌اي كه گويا ازبرخي عواقب تأسف‌آور جريانات سياسي پشت پرده آن روز آگاه است به مخالفت با جريان مشروطه‌خواهي برمي‌خيزد. پايگاه اجتماعي گسترده سيد نيز نشانگر اخبار و اطلاعاتي است كه از كانالهاي گوناگون به وي مي‌رسيد و نمي‌توان مجموعه آگاهيهاي واصله رايكجانبه و مغرضانه پنداشت. اصولاً همان طور كه اشارت شد، آقا كاظم به لحاظ ساختار انديشه مرجعي بسيار محتاط بود. در واقعه قيام نجف به سال 1918م و ترور « مارشال» فرماندار شهر نجف، وي در خاتمه مرقومه تلگرافي كه براي مقامات انگليسي فرستاده شد با وسواس فراوان عبارت « مصلحت در اصلاح است» را مي‌افزايد. (9) اگرچه سيد در رخداد مشروطه ضمن كنار نهادن برخي ملاحظات و تا اندازه‌اي پرهيز از احتياط كامل، از موضع « تكليف شرعي» به اظهارنظر مي‌پردازد. به رغم آنكه گفتارهاي وي پراكنده به دست مي‌آيد كه گردآوري آن براي هر پژوهنده‌اي دشوار است تا به تبيين علل اساسي مخالفت و يا احياناً انديشه سياسي او پي برد.

      به هر روي نوع قرائت خاص آيت‌الله يزدي به طور ويژه، و طيف مشروطه‌خواهان به صورت عام از جريان مشروطه‌طلبي، تقريباً مشابه و يكسان است. هواداران فكري اين جريان سخن از      « هدم اساس اعتقادات دينيه» را به ميان مي‌آورند. آنان مشروطه را همان ليبراليسم، مدرنيسم و سكولاريسم مي‌پندارند كه انزواي دين را موجب آمد. از منظر مشروعه‌خواهان، « مشروطه‌طلبي» در تعارض با « شريعت‌مداري» است.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. علي الوردي. لمحات اجتماعيه من تاريخ العراق الحديث. المكتبه الحيدريه، ج 3، ص 117.

2. علي الخاقاني. شعراء الغري. نجف، 1365ق، ج 10، ص 62.

3. لوايح آقاشيخ فضل‌الله نوري. به كوشش هما رضواني، تهران، نشر تاريخ ايران، 1362، ص 39.

4. علي الوردي. همان، ج 3، ص 120.

5. رسائل، اعلاميه‌ها، مكتوبات و روزنامه شيخ شهيد فضل‌الله نوري. گردآورنده محمد تركمان، تهران، رسا، ج 1، ص 240.

6. سليم الحسني. نقش علماي شيعه در رويارويي با استعمار. ترجمه محمد باهر و صفاءالدين تبرائيان. تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1378، ص 32.

7. همان، ص 32.

8. رسائل... ، ج 1، ص 85.

9. حسن الاسدي. ثوره النجف علي الانگليس اوالشراره الاولي لثوره العشرين. بغداد، دارالحريه للطباعه، 1975، ص 278.









 












 
www.iichs.org