ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventsForeign Policy Studieswith caravan of history(photo)conferenceswith caravan of history(doc)
» مقالات » موساد در ايران (1340 ـ 1357) (صفحه ۲)
اثر ارزشمند " انقلاب علمی در غرب و ایران" نوشته محمد مهدی صدر فراتی بزودی به زیور طبع آراسته خواهد شد«

 

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 نشریه الکترونیکی بهارستان

123

 

بروشور معرفی آثار و محصولات

معرفی آثار و محصولات

موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

( کلیک کنید)

 

التحولات السیاسیه فی ایران - الدین و الحداثه و دورهما فی تشکیل الهویه الوطنیه

التحولات السیاسیه فی ایران

الدین و الحداثه و دورهما فی تشکیل الهویه الوطنیه

 

اخبارNEWS

 اسفند 1391- به منظور ارتقاي کادر پژوهشي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، گارگاه آموزشي پژوهشي تاريخ اجتماعي و اقتصادي ايران در دوران قاجاريه و پهلوي طي 23 جلسه و به مدت 46 ساعت...   » ادامه خبر
 

---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ---------- N E W S ----------

 

مهر 1391- مدیر روابط عمومی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، از انتشار 8 عنوان کتاب از سوی این موسسه خبر داد و اظهار کرد: «تحلیل بر مواضع سیاسی ...  » ادامه خبر

 

 

جوان و تاریخ

 

 

همایش بین المللی کالبد شکافی سیاست بریتانیا در ایران

 

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 59

 

 

 

کتابفروشی سرای تاریخ

 

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

موساد در ايران (1340 ـ 1357) (صفحه ۲) 

 

چنانکه از خاطرات فردوست بر‌مي‌آيد، مقامات موساد براي بهره‌گيري بيشتر از امکانات ساواک در پايگاههاي خود، حتي به برخي مقامات ساواک ماهيانه مقرري‌هايي مي‌پرداختند که فردوست از آن به رشوه تعبير کرده است. فردوست فعاليت اين پايگاهها را براي اهداف جاسوسي موساد بسيار مفيد ارزيابي مي‌کند و تصريح مي‌کند که براي اداره آنها از مأموراني بسيار ورزيده و کارآزموده بهره گرفته مي‌شد. در بخشهايي از خاطرات فردوست در اين باره چنين مي‌خوانيم:

 

              زماني که در سال 1340 به ساواک رفتم، سرتيپ علوي‌کيا (قائم‌مقام سابق ساواک) فردي به نام يعقوب نيمرودي را به من معرفي کرد و گفت که محمدرضا اجازه داده که او با ساواک رابطه داشته باشد و تبادل اطلاعات نمايد. نيمرودي درجه سرهنگ دومي داشت و رئيس اطلاعات سفارت مخفي اسرائيل بود. او يک ماه بعد به ديدن من آمد و ضمن تشکر از همکاري برخي ادارات کل ساواک (ادارات کل دوم و سوم و هشتم) پاکتي به من داد. ديدم که در پاکت مبلغ 80 هزار تومان (يا 60هزار تومان) وجه نقد است. از او پرسيدم که اين مبلغ چيست؟ پاسخ داد: «از بدو همکاري برون‌مرزي هر ماهه اين مبلغ به سرتيپ علوي‌کيا بابت هزينه‌هايي که ساواک در اين همکاري متحمل مي‌شود، پرداخت مي‌گردد!» پاکت را به او پس دادم و گفتم: فعلاً نزد خودتان باشد تا با علوي‌کيا ملاقات و موضوع را مطرح نمايم. او هم پس گرفت و خداحافظي کرد. با سرتيپ علوي‌کيا ملاقات کردم و جريان را پرسيدم. گفت: «مدتي است که اسرائيليها 3 پايگاه برون‌مرزي در غرب و جنوب ايران احداث کرده‌اند و بابت هزينه‌هايي که ساواک از اين بابت متحمل مي‌شود، هر ماهه اين مبلغ را به ساواک مي‌پردازند که به مسئول هزينه‌هاي سرّي ساواک داده مي‌شود.» گفتم: اگر ساواک اجازه ايجاد اين 3 پايگاه را داده، ديگر اجاره خانه پرسنل اسرائيلي و تهيه غذا و ساير تسهيلات که با ستاد مرکزي ساواک نيست و اينها در هر محلي که هستند رئيس ساواک آن منطقه مي‌تواند تسهيلات را فراهم آورد و هزينه مربوطه را خودشان بدهند. در حالي که پرداخت وجه به قائم‌مقام ساواک مثل اين است که بابت اجازه ايجاد 3 پايگاه به مقام عالي ساواک رشوه مي‌دهند. علوي‌کيا گفت: «هر طور مصلحت بدانيد. ظاهراً راه‌حل پيشنهادي شما صحيح‌تر است!» به اين ترتيب مسئله پول منتفي شد و نيمرودي ديگر هيچ بحثي در اين باره نکرد. پاکروان اهل اين حرفها نبود، ولي به احتمال زياد معتضد، که رئيس قسمت اطلاعات خارجي ساواک (يعني ادارات کل دوم و هفتم) بود به اتفاق علوي‌کيا، با نيمرودي وارد معامله شده و اين پول را ميان خود تقسيم مي‌کردند... 12

 

فردوست درباره روند فعاليت پايگاههاي سه‌گانه جاسوسي موساد در قلمروهاي غربي و جنوبي ايران و حيطه فعاليت و عمل هر يک از آن پايگاهها نيز اطلاعات جالب توجهي ارائه کرده است:

              به هرحال، اسرائيل داراي 3 پايگاه برون‌مرزي در ايران بود، که احتمالاً از سال 1337 اين پايگاهها ايجاد شده بود. اين 3 پايگاه در خوزستان (مرکز اهواز)، در ايلام (مرکز ايلام) و در کردستان (مرکز بانه يا مريوان) و در محلي مستقر بود که ساواک هم در آن محل باشد. در آن زمان اطلاعي از وضع اين پايگاهها نداشتم و اداره کل آموزش هم وجود نداشت تا کسب اطلاع کنم، لذا براي آشنايي کامل و دقيق از سازمان برون‌مرزي اسرائيل و نحوۀ گردآوري اطلاعات، خواستم که بهترين رئيس پايگاه به تهران احضار شود، که گفته شد رئيس پايگاه خوزستان است. او 3 روز در تهران ماند و صبح و بعدازظهر هر چه لازم بود ديکته کرد و من همه را نوشتم و بعداً بر اساس آن يک جزوه مدون، تنظيم نمودم، اين جزوه به حدي کامل بود که بعدها هر چه ساواک در زمينه برون‌مرزي آموزش داده مي‌شد به کاملي اين جزوه نبود. از همان روز اول مشهود بود که اين فرد از افراد ممتاز سازمان برون‌مرزي اسرائيل است، لذا، بعدها او را چند بار براي آموزش به اداره کل دوم دعوت کردم و متوجه شدم که حتي از نيمرودي نيز ورزيده‌تر است.

             هدف پايگاههاي برون‌مرزي اسرائيل درايران، عراق و کشورهاي عربي بود و اکثر مأمورين را اين 3 پايگاه استخدام مي‌کردند و پس از آموزش کامل مرحله بهره‌برداري شروع مي‌شد. اکثر مأمورين پايگاهها عراقي بودند، ولي پايگاه خوزستان موفق شد تعدادي مأمور کويتي و بحريني و اميرنشينهاي امارات و حتي افرادي از عربستان‌سعودي را نيز استخدام و به کار گمارد، به طوري که از اين 3 پايگاه کليه اطلاعات لازم از عراق و تا حدي از کويت و امارات و عربستان و سوريه جمع‌آوري مي‌شد. البته منظوراسرائيليها در شروع کار عراق بود، ولي به تدريج امکانات به حدي زياد شد که کشورهاي فوق‌الذکر را نيز تحت پوشش قرار داد. يک نسخه از کلیه اطلاعات جمع‌‌آوري شده به اداره کل دوم ساواک تحويل می‌شد و يک نسخه نيز به سرعت به اسرائيل ارسال مي‌گرديد. بايد اضافه کنم که اداره کل دوم ساواک نيز داراي حدود 10 پايگاه برون‌مرزي براي کار در عراق و کشورهاي عربي بود، ولي نتيجه کار اين 3 پايگاه اسرائيلي حتي با مجموع کار آن 10 پايگاه نيز قابل مقايسه نبود. علت عدم ورزيدگي و عدم تجربه کافي رهبران برون‌مرزي اداره کل دوم بود. 13

 

علي‌الظاهر پايگاههاي سه‌گانه اطلاعاتي ـ جاسوسي موساد در مناطق غربي و جنوبي ايران در سال 1346 برچيده شد و مسئولان آن سازمان ترجيح دادند از آن پس، هدايت شبکه‌هاي اطلاعاتي گسترده‌اي را که تا آن هنگام در ايران ايجاد کرده بودند (گفته شده که در همين رابطه حدود 300 نفر مأمور ورزيده اطلاعاتي و جاسوسي تربيت شده و به کار گرفته شده بودند) از خاک اسرائيل بر عهده گيرند. 14 چند سال بعد، بار ديگر اسرائيل در صدد برآمد پايگاههاي سه‌گانه اطلاعاتي ـ جاسوسي در غرب و جنوب ايران را فعال سازد، اما رؤساي ساواک چندان تمايلي به فعاليت دوباره آن نشان ندادند. در آستانه قرارداد صلح ايران و عراق در الجزاير (1975م./1354ش.) برخي کارشناسان و مديران ارشد ساواک هشدار دادند که با فعال شدن دوباره پايگاههاي اطلاعاتي موساد در مناطق غربي و جنوبي کشور، در روند صلح دو کشور (ايران و عراق) مشکلات جدي بروز خواهد کرد. در اين ميان، رئيس وقت ساواک خوزستان ضمن اشاره به اثرات سوء فعاليت پايگاههاي جاسوسي سه‌گانه مذکور، گفته که همکاريهاي گذشته، فايده قابل اعتنايي براي ايران نداشته است. وي به تبعات سوء از سرگيري فعاليت اين پايگاهها در روابط ايران و عراق نيز پرداخته است:

 

              عطف به38319/243 ـ 1/11/54

              موضوع استقرار مجدد رهبر عمليات برون‌مرزي دوستان زيتون 15 در آبادان و شروع همکاري با پايگاه برون‌مرزي، اين ساواک با بررسي سوابق همکاري 12 ساله دوستان زيتون در خوزستان و نتايجي که در گذشته به دست آمده به شرح زير اظهار نظر مي‌گردد:

              1. دوستان زيتون انتظار بهره کار منابع را داشته و به حفاظت آنها کمترين توجهي نمي‌نمودند و در نتيجه آخر‌الامر تعدادي منابع ايراني وعراقي لو رفته و تعدادي نيز دستگير و اعدام و تعدادي هم متواري و پناهنده شدند که هنوز از نظر تأمين مخارج خانواده آنها ساواک با مشکلاتي درگير است.

              2. به طور کلي عدم آشنايي رهبر عمليات برون‌مرزي دوستان [اسرائيليها] به زبان خارجي و بعضاً عدم آگاهي از خصوصيات اخلاقي، طرز زندگي، آداب و سنن و تعصبات مذهبي منطقه‌اي ساکنان نوار مرزي باعث مي‌گردد که اگر رهبر عمليات دوستان زيتون از ابتداي نشان کردن درجريان ماوقع قرار نگيرد به نامه‌پراکني و شکوه و شکايت نزد اولياي خود در مرکز مي‌پردازد [...]. و اگر درجريان قرار گيرند و در عمليات شرکت کنند ناخودآگاه چنان رفتار مي‌کنند که نشان شده را يا بري از همکاري و يا بسيار متوقع و يا مطلع از فعاليت به نفع يک کشور بيگانه مي‌نمايند [...]. بعضاً دوستان زيتون مايل بودند که زيرکانه و مخفيانه منابع پايگاه برون‌مرزي خود را مستقيماً خود از طريق ديگري اداره نمايند[...].

              5. با توجه به توافقات سياسي و مرزي بين دولتين ايران و عراق و تعهدات سياسي ناشي از آن و تشديد مراقبتهاي نوار مرزي و هوشياري دستگاههاي ضداطلاعاتي حريف و صدور اوامر مؤکد در زمينه رعايت کامل حفاظت در جلوگيري از لو رفتن عوامل و ديگر کارهايي که به حسن نيت سياسي دولت شاهنشاهي لطمه بزند، به نظر مي‌رسد در حال حاضر با در نظر گرفتن موارد بالا به هيچ‌وجه ريسک کردن در فعاليتهاي مشترک برون‌مرزي و تشکيل شبکات [شبکه‌هاي] اطلاعاتي و گسترش آن به صلاح نباشد. زيرا دوستان زيتون به اين مسئله اهميتي نمي‌دهند و محتملاً دلشان به حال ما نسوخته و با اوضاع و احوالي که به همين علت بعداً از نظر سياسي بين ايران و عراق روي خواهد داد و عکس‌العمل اعراب روي ايران اعتنايي نخواهند نمود.

 

              نتيجه اينکه با توجه به مقدار زياد يهودي ايراني که در آبادان وجود دارد و شناسايي دوستان زيتون روي آنها و اينکه اکثر اين يهوديها در بيشتر شئون مختلف اجتماعي و تجاري آبادان و خرمشهر نفوذ کامل دارند و سابقه امر نشان مي‌دهد که رفت و آمدهاي مشکوک و بي دليل رهبران عمليات اعزامي دوستان [اسرائيلي] در گذشته به نقاط پست و دور افتاده شهر احتمال تماس آنها با اين يهوديها و يا عوامل ديگري دور از برنامه همکاري مشترک و به طور کلي ديد ساواک [... است]. 16

 

پس از مدت کوتاهي، بار ديگر از اوايل 1355ش. پايگاههاي اطلاعاتي ـ جاسوسي موساد در غرب و جنوب کشور فعاليت خود را از سر گرفتند و تا پايان دوران پهلوي اين پايگاهها فعال بود. 17 پس از پيروزي انقلاب ‌اسلامي، اين پايگاهها توسط انقلابيون تصرف شد و به فعاليت آن خاتمه داده شد. روزنامه کيهان در سوم اسفند 1357 درباره کشف يکي از همين پايگاهها چنين نوشته است: «عده‌اي از مجاهدين قهرمان شهر کرمانشاه موفق به کشف يک پايگاه بزرگ مخابراتي و جاسوسي در غرب اين شهرستان شدند... گروهي از مطلعين و مجاهدين هنگام جستجو تعدادي اسناد و مدارک سري در ساختمانهاي اين پايگاه کشف کردند و عقيده داشتند که اين مجموعه به وسيله عمال ساواک و مأموران جاسوسي اسرائيل و هدايت و کنترل سيا در دست ساختمان بود...» 18

 

صفحه 1

 

________________________________

 

1. مارک. ج. گازيورووسکي، سياست خارجي آمريکا و شاه، ترجمه جمشيد زنگنه، با مقدمه غلامرضا نجاتي، چ1. تهران، رسا، 1371، صص269ـ 270 .

2. محمدتقي تقي‌پور، استراتژي پيراموني اسرائيل، چ1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1385، ص 116 .

3. مارک. ج. گازيورووسکي، صص 411ـ412 .

4. علي فلاح‌نژاد، مناسبات ايران و اسرائيل در دورۀ پهلوي دوم، چ1، تهران، مرکز اسناد انقلاب‌اسلامي، 1381، صص69ـ76 .

5. همان، صص 80ـ86 .

6. همان، صص 87ـ99 .

7. فرد هاليدي، ديکتاتوري و توسعه سرمايه‌داري در ايران، ترجمه فضل‌الله نيک‌آيين، چ1، تهران، اميرکبير، 1358، صص 288ـ289 .

8. ويليام سوليوان، مأموريت در ايران، ترجمه محمود شرقي، چ1، تهران، هفته، 1361، ص 43 .

9. فخر روحاني، اهرمها، ج1، چ1، تهران، بليغ، 1370، صص 192ـ193 .

10. حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي: خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست، ج1، چ3، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1370، ص 551 .

11. تقي نجاري‌ راد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلي رژيم شاه، چاپ1، تهران، مرکز اسناد انقلاب‌اسلامي، 1378، صص 68ـ71 .

12. حسين فردوست، صص 366ـ367 .

13. همان، صص 367ـ 368 .

14. همان، ص 370 .

15. زيتون نام مستعار موساد است.

16. محمدتقي تقي‌پور، صص 162ـ163 .

17. همان، ص 163 .

18. روزنامه کيهان، ش10644، پنج‌‌شنبه3 اسفند 1357، ص 7.  

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org