ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

شماره ۱۷ 

زنان هنرمند

 فصل بهارخانم

 

آسیه آل احمد

 

فصل بهارخانم ملقب به ایرانالدوله و متخلص به جنت، از زنان شاعر و هنرمند قرن سیزده دربار قاجار است. او در سال 1295ق متولد شد، پدرش  سلطان حسین میرزا نیرالدوله از نوادگان فتحلی شاه و مادرش ازنوادگان عباس میرزا قاجاربودند. تحصیلات فصل بهار خانم در منزل زیر نظرمعلمان خانگی صورت گرفت و طبق عرف زمان در سن سیزده سالگی با مصطفی قلی خان دولو قاجار (حاجب الدوله) ازدواج کرد. همسر او مردی صاحب نفوذ در دربار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار بود و علاقه وافری به شعر و شاعری و هنر داشت. 1

 

ایرانالدوله که دارای ذوق ادبی بود، علاوه بر خواندن اشعار بزرگان، خود نیز شعر میسرود و تحت حمایت و تشویقهای همسرش توانست در محافل شعرای عصر خود وارد شود، خصوصاً با آزادی نسبی که در دوره مشروطه آغاز شده بود و محافل ادبی، سیاسی و اجتماعی رونقی گرفته بودند. فصل بهار خانم در این کانونها شرکت میکرد و منزل او و همسرش یکی از این محافل بود.  شعرا و نویسندگان مهم آن دوره ازجمله ملکالشعرا بهار، شاهزاده محمدهاشم خان افسر، شمسالشعرا ملکآرا، میرزاده عشقی و میرزا علیاکبرخان  شیدا و... در منزلش جمع میشدند و به مشاعره و مناظره میپرداختند. در همین محافل بود که اشعار ایرانالدوله مورد توجه قرارگرفت و سرودههایش در بعضی از مجلات آن دوره از جمله ارمغان و گل زرد به چاپ رسید.  دیوان اشعار او " بهارجنت" که حدود شش هزار بیت شعر از انواع قصیده، غزل، رباعی میباشد در سال 1356ش منتشر شد. 2 فضلالله گرکانی معتقد است که این دیوان اسما به ایرانالدوله تعلق دارد و اشعار آن را علی اکبرخان شیدا سروده است. او در توجیه این ادعای خود به دورهای اشاره دارد که علیاکبر خان شیدا  در اواخر عمر در منزل ایرانالدوله اقامت داشته و دچارجنون شده بود. 3 ایرانالدوله علاوه بر سرودن شعر، نقاشی هم می‌کرد و از شاگردان کمال‌الملک بود وموفق به گرفتن گواهینامه از هنرستان صنایع مستظرفه شد. 4 تابلوهای رنگ و روغن به جا مانده از وی توسط فرزندانش نگهداری می‌شود. 5 فصل بهارخانم در هنر موسیقی و آواز نیز تبحر داشت، پیانو و تار را خوب می‌نواخت، چند صفحه از او به جا مانده که در یکی از آنها آوازی در بیات ترک خوانده است. 6 از وی علاوه بر دیوان اشعار، کتاب آشپزی وخانه‌داری به جا مانده است. ایران‌الدوله در سال 1318 ش /1359ق فوت کرد و بنابه وصیتش در قم دفن شد.

 

بیت زیر را فصل بهارخانم برای وجه تسمیه نامش سروده :

 

ز طفلی اشک ریزی بوده کارم         از آن فصل بهارم خوانده مادر

 

نمونه‌ای از یک رباعی و یک غزل ایران‌الدوله :

 

            می‌گفت یکی بلبل شوریده چو من  گر فصل بهار است و سرور است و چمن

            پس لاله چرا داغ بدل رسته ز خاک   پوشیده بنفشه رخت ماتم بر تن

                                                           

                                                         ٭

 

            ای خداوند، یکی یار جفاکارش ده                    دلبر سنگدلی، سرکش وخونخوارش ده

            چند روزی ز پی تجربه بیمارش کن                  با طبیبان جفاکار، سروکارش ده

            تا بداند که شب یار، چسان میگذرد               دولت وصل، تو در مجلس اغیارش ده

            از پی چیدن یک گل ز گلستان وصال                 همچو آن بلبل شوریده دوصد خارش ده

            تا بداند، که جفا شرط وفاداری نیست               یاربد خوی جفا جوی ستمکارش ده

            چونکه پروای منش نیست، چو پروانه مدام         ز آتش روی بتی، شعله شرربارش ده

            صبح امید مرا، چونکه شب تار نمود                   بستان روشنی روز و شب تارش ده

            دل پاکیزۀ او، گر به مثل آیینه است                   ز آه عشاق بر آن آیینه زنگارش ده

            مه عقرب صفت ودلبراژدرخطراست                   همدم افعی ویاربترازمارش ده

            تا که از درد دل خسته، خبردار شود                  همچو "جنت" دل افسردۀ افکارش ده

 

 

ميرزاده عشقي

 

 

محمدتقي ملک‌الشعراي بهار

 

علي‌اکبر خان شيدا

 

 ___________________________

 

 1.علی‌اکبر مشیرسلیمی، زنان سخنور، تهران، علمی، 1335، ج1، ص154 .

2. محمدحسن رجبی، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی، تهران، سروش، 1374، ص63 .

3. فضل‌الله گرکانی،  تهمت شاعری،  تهران، روزنه، 2536، ص113 .

4. دایرة‌المعارف زن ایرانی، تهران، بنیاد داشنامه بزرگ فارسی، ریاست جمهوری، مرکز امور مشارکت زنان، 1382، ج2، ص 738 .

5. روح‌انگیز کراچی،  اندیشه‌نگاران زن در شعر مشروطه، تهران، دانشگاه الزهراء، 1380، ص 102.

6. حسن مشحون، تاریخ موسیقی ایران، تهران، سیمرغ، 1373، ج 2،  ص690.

 

 

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org