موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
«گزارش اين کميسيون بدين قصد تهيه نشده که مردمان عاقل آن را جدّي بگيرند»
نوم چامسکي. مثلث سرنوشت
به دنبال تحقيقات سازمان ملل و گروه نورديک در مورد ابعاد فاجعه آنچه که در صبرا و شتيلا اتفاق افتاده بود و دولت اسرائيل از نتيجه گزارش دو کميسيون تحقيق «سازمان ملل» و «اسلو ـ نورديک» مطلع شد و دانست که در هر دو گزارش، اسرائيل به دليل نقض مقررات سازمان ملل و معاهدات کنوانسيون ژنو، به مناسبت اعمال زور و تهاجم در لبنان مسئول و محکوم شده، و همچنين مستقيم و غيرمستقيم در انبوه «جنايت عليه بشريت» مسئول شناخته شده است، کميسيون تحقيقي مرکب از خود آقايان تروريستهاي محلي و علاقمندان به اسراييل، براي بررسي جنايات همکاران خود تشکيل داد و جزوهاي منتشر ساخت.
اباابان که در آغاز تأسيس دولت غاصب اسرائيل عهدهدار پست وزارت امور خارجه بود و بعدآ نماينده آن کشور در سازمان ملل شد، مقدمهاي بر گزارش «کميسيون تحقيق کاهان» نگاشته و با آب و تاب بسيار گفته است: «ببينيد دولت اسرائيل چه دولت دمکرات و آزادمنشي است که خودش اعمال مسئولين مملکت را به زير سئوال ميبرد».
در کميسيون تحقيق کاهان همه کوششها در اطراف اين نکته دور ميزد که دامان دولت اسرائيل را از هر گناهي، مستقيم و غيرمستقيم پاک کنند و عمليات تهاجمي او را در کشور مستقل ديگري، قانوني جلوه دهند. در گزارش کميسيون مذکور، همه تقصيرها متوجه فالانژها شده و آنها را مسئول آن همه جنايت وسيع دانسته است. ولي سعد حداد فرمانده ارتش فالانژها ضمن بيان اين مطلب که سربازان تحت فرماندهي او هيچ عملي را بدون تأييد و تصويب ارتش اسرائيل انجام نميدادند، گفت: «تمام حرکات نظامي در معيّت و همراهي ارتش تحت فرماندهي ژنرال ايتان بوده است. بويژه پس از کشتهشدن بشيرجميل، فالانژها هيچ نوع انگيزهاي براي ورود به اردوگاهها نداشتند. فرماندهان اسرائيلي از آنان خواستند که در عمليات پاکسازي، سربازان اسرائيلي را همراهي کنند». اين نکته از گفته شارون به اثبات ميرسد که وقتي ژنرال هوبيکا به او اطلاع داد: «همه چيز آماده است!» شارون گفت: «به همراهي يک سرباز اسرائيلي، عمليّات آغاز ميشود!» در تمام عمليّات، سربازان اسرائيلي از هوا و دريا حمله و بمباران ميکردند و کمپها در محاصره آنان بود. سعد حداد در روز هفدهم نوامبر 1982 در برابر کميسيون کاهان گفتههاي خود را که در برابر کميسيون سازمان ملل بيان داشته بود، تکرار کرد و گفت: «من صددرصد ميدانم که هيچ يک از سربازان من در روز شانزدهم سپتامبر از رودخانه اوالي به سمت شمال نگذشتند». شارون و ساير افسران اسرائيلي هم غيرمستقيم اين گفته سعد حداد را تأييد کردند و گفتند: «نظاميان فالانژ تحت رهبري سعد حداد تا ساعت 6 بعدازظهر روز شانزدهم وارد کمپها نشدند.»
اين تأييد افسران اسرائيلي همراه باشارون در حالي صورت گرفته است که پزشکان بيمارستان غزه گزارش دادهاند که آنها، زخميهايي را که «درست شش ساعت قبل از موقعي که فالانژها به اردوگاه برگردند» توسط مردان نظامي در خانههايشان مورد حمله قرار گرفتهاند، مداوا کردهاند.
کميسيون تحقيق کاهان در برابر اين شهود و گفتهها سکوت اختيار کرده و فقط گفته است: «... از آن جايي که ارتش اسرائيل کمپها را در اختيار خود داشت، دولت همه نوع امکاناتي را براي ارتش خود فراهم ساخته و نورافکنها و روشنايي کافي در اختيار آنها براي تجسس در شبها گذاشته بود و از آغاز ميدانست که آنها خلاف اصول اخلاقي عمل خواهند کرد پس، غيرمستقيم مسئول شناخته ميشود.» 1
چريکهاي تحت فرماندهي حداد عملا در ارتش اسرائيل ادغام شده بودند و به فرمان آنان عمل ميکردند. آنها به اعتقاد شارون: «موظف بودند که لانههاي تروريستي را پاک کنند.» ... در کشتار روز شانزدهم سپتامبر 1982 که در اردوگاههاي پناهندگان توسط چاقوکشان تحت فرماندهي سعد حداد و با حمايت ارتش اسرائيل به پا شده بود، به گفته سربازان اسرائيلي، عمليات با هدايت و همراهي آنان انجام گرفت. در واقع، اين «آتش توپخانههاي اسرائيل بود که بر اردوگاهها فرو ميباريد و چريکها (فالانژها) به دنبال کار خود، يعني قصابي منظم ساکنان اردوگاهها بودند. به گفته فالانژها، ارتش اسرائيل در روز پنجشنبه 16 سپتامبر علاوه بر به آتش کشيدن اردوگاهها، به آنها کمک کردند تا ناحيهاي مسئلهزا را از اردوگاهها که مقاومتهايي در آن جريان داشت، پاک کنند.» آنها همچنين گفتند: «سربازان اسرائيل در لباسهاي نظامي فالانژ، چريکهاي مسيحي را همراهي ميکردند.» 2
دولت اسرائيل در آغاز از آنچه در لبنان روي داده بود، اظهار بياطلاعي کرد و از زير هر نوع مسئوليتي شانه خالي نمود. آن کشور در اعلاميهاي که در اين زمينه صادر کرد و در بيشتر روزنامههاي آمريکايي به چاپ رسيد، نسبتدادن دخالت ارتش اسرائيل را در کشتار دستهجمعي پناهندگان فلسطيني «افتراي خون» ناميد و آن را نمونه ديگري از احساسات «ضد يهود» دانست. دولت بگين ضمن پاککردن خون از پنجههاي آغشته به آن، گفت که ارتش اسرائيل اصولا در نزديکي هيچ يک از قرارگاههاي فلسطينيان حضور نداشته. و به محض آگاهي از جنايات فالانژها، فورآ کوشيده است به جريان خونآشامي آنان خاتمه دهد.
لکن به مرور اين دروغها آشکار شد. بويژه «اعلاميههاي ارتش اسرائيل» که قبلا هنگام وقوع حادثه اعلام کرده بودند: «اردوگاهها کاملا از هر سو در محاصره هستند.» پرده از دروغپردازيهاي آنان برداشت.
شيمون پرز در برابر کنشت (مجلس) اسرائيل براي دفاع از ارتش و شارون گفت: «... ما اطمينان داريم که نيروي دفاعي اسرائيل در اين ماجرا دستان خود را به خون نيالوده است.» 3
بدين ترتيب، از آغاز سعي شد تا براي حفظ وحدت ملي، پاي ارتش از اين ماجراي ننگين بيرون کشيده شود و در برابر کميسيون تحقيق حاضر نشود. شارون در موقع اداي شهادتش در حضور نمايندگان مجلس، همه تقصيرها را به گردن فالانژها انداخت و گفت: «اسرائيل نميتواند همسايگان خود را انتخاب کند. اگر آنها وحشي هستند، تقصير اسرائيل نيست. آنچه در اردوگاهها در بيروت رخ داده، به دست فالانژها بوده و ارتش اسرائيل کاملا از آن بياطلاع بوده است.» وقيحانهتر، اظهارات بگين است که گفت: «کفّار، کفّار را ميکشتند»؛ يعني عيسويان، مسلمانان را که از ديد صهيونيستها هر دو کافرند، ميکشتند و: «هر دو فورآ ميخواهند يهوديها را به دار بکشند.» اينها همه از احساسات «ضد يهود» سرچشمه ميگيرد.
بن گورين نيز دست داشتن ارتش اسرائيل در کشتار بيگناهان اردوگاههاي فلسطينيان در لبنان را، دروغي «واهي و مسخره» خواند و مردود شمرد. ولي موشهشارت با چنين دروغپردازيهايي مخالف بود و عقيده داشت که: «ما فقط خودمان را به عنوان دروغگو مطرح ميکنيم.» دنيا از حقيقت اين واقعه مطلع است و حاصل آن اين است که موج «ضد يهود» بالا گرفته است. او ميگفت: «اين لکه ننگ تا سالهاي دراز در دامن اسرائيل نقش خواهد بست.» 4
کميسيون کاهان در گزارش خود، تنها به اين نکته اکتفا کرده است که: «... از آن جائي که شارون وايتان دستور ورود فالانژها را به کمپها صادر کرده بودند، ميتوان گفت کشتاري در چنان سطح وسيعي قابل پيشبيني بوده است.» 5 ولي به اين نکته حساس که آنان (شارون وايتان) از کجا ميدانستند جنايتي «در چنان سطح وسيعي قابل پيشبيني بوده است؟» و اگر ميدانستند «چرا اجازه ورود به کمپها را به فالانژها داده بودند؟») بحثي نکرده است؟
گرچه پروفسور يشاياهو استاد دانشگاه عبري با صراحت کامل بيان داشته است که: «کشتار به دست ما صورت گرفت. فالانژها اجير ما بودند؛ عينآ به گونهاي که اوکرائينيها و کروآسيها و اسلواکها اجير هيتلر بودند و او آنها را به عنوان سرباز به خدمت گرفته بود تا برايش کار کنند. به همين ترتيب هم ما قاتلان را در لبنان سازمان داديم تا فلسطينيها را بکشند.» 6
ولي بسياري از خاخامهاي صهيونيست اين عمل قبيح را «تقديس نام پروردگار دو دنيا» ناميدهاند.
کميسيون کاهان در برابر هزاران سؤال فقط به اين نکته اکتفا کرده است که: «... از آن جا که آنان دستور داده بودند فالانژها وارد کمپ شوند ميتوان گفت وظيفه رهبري خود را بخوبي انجام ندادهاند»؛ لذا «آنان را سرزنش نمود» و از اينکه مناخيمبگين، از آنچه در حال انجام بود، اظهار بياطلاعي کرده بود، ابراز تعجب کرد. اين، تنها عکسالعملي بود که زعماي دولت صهيونيستي از خود نشان دادند و ابدآ توجهي به اين نکته نکردند که: «آن شخصيت طراز اول تروريست ... در جلسه دولت سرسختانه جنگيد تا موافقت اعضا را براي حمله کسب کند...» در واقع، به گفته ديويد لوي معاون نخستوزير (مناخيمبگين) که گفته بود: «فورآ تصميم به اخراج گرفته شود!» 7 سرپوش گذاشته شده بود. بدين ترتيب، وقيحانه بر عهده داشتن هر نوع مسئوليتي به شدت انکار شد.
شارون در برابر اعضاي کميسيون بينالملل با بيتفاوتي، گفته بود: «... من از طرف خود و از طرف وزارت دفاع کشور ميگويم که هيچ کس نه ميدانست و نه پيشبيني ميکرد که اين بيرحمي در صبرا و شتيلا اتفاق افتد.» 8 اين بهانه به دليل آنکه همه شواهد خلاف آن را به اثبات رسانده بود، از طرف دادگاه بينالمللي Enqure رد شد.
شواهد امر نشان ميداد که مقامات دولت اسرائيل منتظر چنين کشتاري بودند. کميسيون تحقيق کاهان هم قبول کرده بود که «... کشتاري در چنان سطح وسيعي قابل پيشبيني بود.»؛ ولي هيچ عکسالعملي در قبال اين گفته مزبوحانه شارون نشان نداد. فقط او از سمت وزير دفاع خلع و به وزارت خانهسازي جهت مهاجرين يهودي گمارده شد.
بدينترتيب، با تبرئهسازي شارون از کشتار دستهجمعي خون 25 هزار انسان بيگناه لبناني و فلسطيني لوث شد و ميليونها دلار خسارت به لبنان وارد گشت. همه اين نوع وقايع و فجايع براي اين بود که اسرائيل براي کشتن 2000 تروريست «به قول خودش»، وارد لبنان شود و نيز برنامه تز «از صحرا تا دريا» را که جزو ارض موعود]؟![ است، عملي سازد. با آنکه شواهد نشان ميدهد که قبل از هجوم فالانژها به همراهي سربازان اسرائيلي به اردوگاههاي صبرا و شتيلا، ياسر عرفات به همراه يارانش ــ که اسرائيليان جاني، آنها را تروريست ميخواندند ــ با تمام وسايل جنگي و تجهيزات نظامي خود، تحت نظارت فيليپحبيب نماينده ايالات متحده از لبنان خارج شده بودند، معهذا دولت اسرائيل جاي پايي را که در بيروت براي خود محکم کرده بود، براي خود حفظ کرده است؛ چنان که همچنان (1999 م.) بمبارانها و موشکبارانها و استفاده از انواع سلاحهاي مخرب و نابودکننده جمعي ادامه دارد.
گمان ميرود که از نظر کميسيون کاهان، همه آن اعمال خلاف انساني، پيام دوستي و مودت بود که براي فلسطينيان آواره که بگين در نهايت وقاحت از آنها به عنوان «حيوانات دوپا» ياد کرده است، فرستاده شد. اعضاي کميسيون به گزارش روزنامهنگاران هم که نوشته بودند: «ناظران اسرائيلي از مقر فرماندهي ميديدند کشتار در جريان است و شاهد بودند که جسدها را دستهدسته به قبرهاي گروهي ميريزند» 9 ، هيچ توجهي نکرد و بياعتنا از کنار اين شهادت گذشت. در اين زمينه، عاموس آلون يکي از نويسندگانِ با وجدان يهودي در مورد کشتار بيگناهان در لبنان نوشته است: «مردي که ماري را در درون شير يک کودک ميگذارد و ميگويد: متأسفم! به مار گفتم که نيش نزند. نميدانستم که مارها اينقدر خطرناکند. چنين مردي جنايتکار جنگي است و حرف او را اصلا نميتوان قبول کرد.» 10 و به اعتقاد زئيف شيف روزنامهنگار اسرائيلي: «هر که به فالانژها اجازه داده باشد به اردوگاههاي پناهندگان وارد شوند، شبيه آن کسي است که به روباهي اجازه دهد تا به لانه مرغها گام گذارد و بعد هم تعجب کند که چرا مرغها خورده شدهاند.» 11 اعضاي کميسيون کاهان وظيفهاي جز سرپوش گذاشتن بر جنايات صهيونيستها نداشتند، به طوري که بگين در پاسخ به سؤالاتي که در کنشت درباره تلفات غيرنظاميان شد، صراحتآ گفت: «اينها غيرنظامياني هستند که به تروريستها کمک ميکنند. شما چرا ساکنان جنوب لبنان را ناگهان همچون مردماني شريف و بزرگ تصور ميکنيد؟» وقتي باز از نامبرده پرسيدند: «آيا ساکنان جنوب لبنان بايد مجازات شوند؟» چنين پاسخ داد: «بله، آن هم چطور ... تروريستها را مردم اطراف آنها پرورش ميدهند.» سپس به تشريح فرمانهايي که داده بود، پرداخت و گفت: «تانکها را با حداکثر سرعت وارد کارزار کنيد و پيش از اينکه فرصت جنگ تن به تن پيدا کنند، کارشان را بسازيد.» و ادامه داد: «سيسال آزگار، از جنگ استقلال تاکنون ]1982[ ما عليه مردمي در جنگ هستيم که در شهرها و روستاها زندگي ميکنند ...» حالا يکباره کشتار لبنانيها و غيرنظاميان در آن کشور، مورد توجه قرار گرفته است. چنين چيزي تاکنون سابقه نداشته است.» 12
با توجه به اين صراحت ياد شده، اباابان که خودش را خيلي مرد عقل و عمل ميشناسد، در مقدمهاي که به گزارش مذکور نوشته، چنين اظهار عقيده کرده است: «... در پايان محاسبه اسرائيل با افتخار و اعتبار از اين تحقيق بيرون آمد.» و دامانش از اتهامات پاک و شانهاش از زير بار اتهام «جنايات جنگي» که کميسيون تحقيق سازمان ملل به او نسبت داده، مبراست و سربلند گشته است. به قول نوم چامسکي نويسنده با قدرت و شهامت آمريکايي در کتاب «مثلث سرنوشت» واقعآ هنر ميخواهد که «آدم در تالارهاي اورشليم» بنشيند و «آنچه را که شاهدان عيني ميگويند، مردود بشمارد»؛ حتي اگر از زبان همکار قديمي خودشان همچون بگين خونخوار باشد.
مدارک بسياري، از جمله شهادت افراد حاضر در صحنه در اختيار اعضاي کميسيون قرار گرفت که آنها با بيتوجهي از کنار آنها گذشتند و دامان خود را بالا گرفتند که آلوده نشود. ولي در حقيقت، به گفته نوم چامسکي ـ کتاب مثلث سرنوشت، در نظر اهل تحقيق و خرد، گزارش کميسيون مذکور بدين منظور تهيه نشده بود که افراد صاحب فهم آن را جدي بگيرند. کميسيون با انتشار نتيجه تحقيقات خود، در واقع «معيارهاي اخلاقيش» را آشکار ساخت و با وجود شواهد قاطع مبني بر دست داشتن اعضاي عالي رتبه دولت در کشتارها، کميسيون از پذيرش آن سر باز زد. و به نوشته نوم چامسکي «کميسيون به پايان رسيد و دولت برجاي خود باقي ماند.»
__________________________________
1. Ebba Eban. The Complete Kahan Commission Report: The Beirut Massacre. Princeton, N.J.:Karz Cohl Pub. Co. 1983 - P. 16.
2. نوم چامسکي، مثلث سرنوشت، پانويس و صفحه 498.
3. نوم چامسکي، مثلث سرنوشت، صفحه 515، پرز در برابر کنشت براي آغاز کار تحقيق، مطلب را چنين عنوان کرد: «و به نام وحدت ملت از همه اعضاي اين مجلس درخواست ميکنم تا در اين بحث، پاي وزارت دفاع اسرائيل را به ميان نکشند. اجازه دهيد پسرانمان را که وفادارانه مشغول خدمت به ملت خود هستند، کنار بگذاريم. نگذاريد سازماني بزرگ و پراهميت که مجري فرمانهاست و به طور کلي از هرنوع سرزنشي مبراست، درگير اين مباحث شود. بگذاريد آنها از اين ماجراي سياسي دردناک و بحثانگيز کنار بمانند.»
4. همان کتاب، صفحه 518.
5. Eba, Eban, op. cit, P. 18.
6. نومچامسکي، مثلث سرنوشت، صفحه532 .
7. Michael Janson, op. cit, P. 168.
8. Sean MacBride. op. cit, P. 168.
9. نوم چامسکي، مثلث سرنوشت، صفحه 552.
10. همان کتاب، صفحه 538.
11.
12. همان کتاب، صفحه 307.