زنان هنرمند
تومان آغا (فروغ الدوله)
آسیه آل احمد
تومان آغا،ملقب به فروغالدوله و مشهور به ملکه ایران هشتمین دختر ناصرالدین شاه از همسری گرجی ملقب به خازن الدوله1 در سال 1279ق متولد شد.2 او و توران آغا فخرالدوله خواهر بزرگتر تنی اش پس از فوت مادرشان تحت سرپرستی تاج الدوله3 قرارگرفتند و در نزد شاه بسیار عزیز بودند.
فروغالدوله از زنان با سواد و هنرمند دربار ناصری بود. دوستعلی خان معیرالممالک4 در مورد هنر او در خاطراتش می نویسد: «شش ساله بودم که روزی دایه ام مرا به اطاق های توران آغا و تومان آغا دخترهای شاه برد که بعد ملقب به فخرالدوله و فروغالدوله شدند. وقتی رسیدیم که توران آغا به پاکنویس داستان امیرارسلان و خواهرش به رنگ آمیزی یکی از مجالس اسکندرنامه سرگرم بودند».5
اعتمادالسلطنه نیز در این مورد چنین شرح می دهد: «جمعه 9 رمضان ...درسرناهار خواجه سرائی صورتی از موم که بسیار خوب ساخته بود در دست داشت بحضور آورد .معلوم شد تومان آغا صبیه شاه که هنوز شوهر نکرده است ساخته بود. الحق بسیار خوب ساخته شده بود».6
فروغالدوله در سال 1297 ق در سن 18 سالگی با علی خان ظهیرالدوله7 ازدواج کرد. همسر او ظهیرالدوله در دربار ناصرالدین شاه مقام ایشیک آقاسی باشیگری و وزارت تشریفات را برعهده داشت. اودر سال 1303ق به طریقت دراویش درآمد و از پیروان صفی علیشاه بود که پس از فوت او در 1316ق جانشین وی شد.8 فروغ الدوله و ظهیرالدوله سه پسر و چهار دختر داشتند که آنها نیز چون پدر و مادر خود هنرمند و شاعر بودند. عزیزالملوک بعد از آنکه مادرش به ملکه ایران معروف شد به فروغالدوله ملقب گردید. محمدناصر ظهیرالسلطان نقاش و از مشروطه خواهان بنام شد. ولیۀ صفا فروغ الملوک راه پدر را رفت او نیزمانند مادرو برادرش نقاشی قابل بود. ملک والملوک، ملکه آفاق و دو پسر به نامهای ناصرقلی مظفرالدوله و ناصرعلی در جوانی و کودکی فوت کردند.9
پس از کشته شدن ناصرالدین شاه و به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، در سال 1317ق ظهیرالدوله دستخطی از شاه مبنی بر تأسیس «انجمن اخوت» گرفت. اعضای انجمن صد و ده نفراز روشنفکران و مشروطه خواهان بودند که در منزل شخصی ظهیرالدوله و فروغالدوله جلسات خود را تشکیل می دادند. در سال 1326 ق محمدعلی شاه در مخالفت با مشروطه خواهان دستور به توپ بستن مجلس شورای ملی را داد، منزل عمه او ملکه ایران و ظهیرالدوله نیزبه بهانه پیدا کردن مواد منفجره (بمب) مورد تاراج وغارت قرارگرفت.10 محمدعلی شاه در پیغامی به فروغالدوله خود را بی خبر از این جریان نشان داد و توسط نایب السلطنه کاغذی به او نوشت. ملکه ایران در مورد این واقعه گزارش مفصلی به همسر خود نوشت:
صبح زود آقای نایب السلطنه یک کاغذی به من نوشت. دیگر چه عرض کنم چه کاغذی...نوشته بود شاه دیشب تا حالا از غصه نخوابیده است صبح زود فرستاده است عقب من که من الان ملکه ایران را از تو می خواهم باید کاری کنی رضایش کنی بیاید پیش من من خودم عذر بخواهم ... بحق خدا و به تمام پیغمبرها از این قضیه اطلاع نداشتم ... بهرجهت رفتیم پیش شاه هیچ نگذاشت من عرض کنم از بس خودش وملکه جهان اظهار ندامت و پشیمانی می کردند ... آخرش شاه به من گفت حالا چه می خواهی هرچه خواهش داری بکن که من اطاعت کنم عرض کردم شما اگر سلطنت دنیا را بمن بدهید تلافی از بلاهایی که بر سر من آمده نمیشود من ابدا هیچ خواهشی ندارم هرچه اصرار کرد همین را تکرار کردم.
ملکه ایران در ادامه نامه اش بر این اعتقاد است که این ماجراها توطئه ای است از طرف قوام الدوله که برای به دست آوردن وقفنامه ظهیرالدوله مرحوم این کارها را انجام داده است و گویا شاه نیز درنهایت این صحبت را قبول می کند.11
در لابه لای مجموعه نامههايي که درکتب مختلف در رابطه با اسناد ظهیرالدوله چاپ شده است نوشته های ملکه ایران بسیار به چشم می خورد که همگی آنها بیانگر تسلط این زن بر مسائل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی اش می باشد . یکی از نامههاي خواندنی او به ظهیرالدوله زمانی است که پسرش ظهیرالاسلطان را به جرم مشروطه خواهی در کنار سید عبدالله بهبهانی و تقی زاده و... دستگیرو به باغ شاه بردند. این تلگراف به تاریخ 24 جمادی الثانی 1326 از تهران به رشت می باشد "... می گفتند یک کاغذ بشاه بنویس توسط ظهیرالسلطان را بکن نکشندش ببینید من حالا چه حالی باید داشته باشم گفتم کاغذ به شاه که ابدا دراین موقع فایده ندارد بامیربهادر یک کاغذ نوشتم که نمیگویم ظهیرالسلطان تقصیر ندارد اما جوان است رحم بجوانیش کنید بفرستیدش یک جایی یا حبسش کنید نگذارید بکشندش کاغذ را مهرکردم دادم به غلام رضا خان که ببرد ... برای آنکه آدمهای ما را نمی گذارند اردو بروند... ابدا هم نمی دانم چه برسر ظهیرالسلطان آورده اند ... البته نمی توانید تصور حال یک مادری را در این موقع بفرمائید".12
فروغالدوله علاوه برنقاشی، شعرمی سرود وتخلصش بنا به شهرت همسرش صفا13 بود . این غزل از اوست:
رفتی از چشم و دل اندرطلبت زاربماند دیده از هجرگل روی تو خونباربماند
خانۀ دل که همه نقش ونگارش زتوبود چون برفتی زتوآن نقش بدیواربماند
چشم مستت که شفای دل بیمارانست دل ما در طلبش خسته وبیماربماند
دل بزد قید جهانی وزخوبان بگذشت چون بدام تودرافتاد گرفتاربماند
چشم حق بین که بر روی توخدا رامیدید همه شب خیره رویت شد وبیداربماند
شورعشق تو که از خلق نهان داشتمش داستانها شد وبرهرسربازار بماند
آن صفا راکه صفی افسردرویشی داد شکرلله بمن آن شاه صفا یاربماند14
تومان آغا فروغالدوله ملکه ایران سرانجام در رمضان 1335ق درگذشت .
|
فروغالدوله به همراه دو دختر خود
|
___________________________________
1. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12و13و14، تهران، زوار، 1371، ج1 ، ص514.
2. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، چهل سال تاریخ ایران، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1363، ج1،ص34.
3. ایرج افشار، نامههاي فروغالدوله، مشهور به ملکه ایران، تهران، نشروپژوهش فرزان روز،1383،ص ده.
4. تاج الدوله مادر بزرگ وی بود .
5. دوستعلی خان معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، نشرتاریخ ایران،1361، ص96.
6. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه (1292تا 1313ق)، تهران، امیرکبیر،2536، ص 100.
7. پسر محمدناصرخان ظهیرالدوله دولو بود.
8. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، ج2 ، ص 519.
9. رجال عصر ناصری، همان، ص112.
10. ایرج افشار، خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، تهران، کتابهای جیبی، 1351، ص سی وسه.
11. جهانگیر قائم مقامی، اسناد تاریخی وقایع مشروطه ایران نامههاي ظهیرالدوله، تهران، طهوری، 1348، ص63.
12. همان، ص 47.
13. ظهیرالدوله پس از پیوستن به دراویش ملقب به صفا علیشاه شد .
14. دوستعلی خان معیرالممالک، رجال عصر ناصری، تهران، نشرتاریخ ایران،1361، ص110.