طاهره شکوهي
آيتالله ابوالحسن انگجي فرزند آيتالله سيد محمد شيخالشريعه تبريزي يکي از فقهاي نامدار و برجسته در «انگج» يکي از محلات تبريز سال 1282 ق به دنيا آمد. ادبيات فارسي و عربي، نجوم، فقه و اصول را در تبريز فرا گرفت و از محضر درسي اساتيدي همچون "آفا مير فتاح سرابي" و "ميرزا محمود اصولي" استفاده کرد. سپس سال 1304 ق جهت تکميل معلومات به نجف اشرف مشرف شد و از محضر تعدادي از مراجع و آيات وقت از جمله آقا شيخ محمدحسن مامقاني، فاضل ايرواني و حاج ميرزا حبيبالله رشتي بهره برد و در فقه و اصول به مرتبه اجتهاد رسيد.1
در سال 1308 ق به تيريز مراجعت کرد و تا آخر عمر به تدريس و تأليف و انجام امور مردم مشغول شد. از صفات بارز ايشان سرسختي در امربه معروف و نهي از منکر و تبليغ در احکام اسلامي بود.2
پس از نهضت مشروطيت از آن طرفداري کرد ولي پس از چندي با رويۀ مشروطهخواهان مخالفت ورزيد. اولين درگيري ايشان با حکومت رضاخان زماني آغاز شد که سرتيپ محمدحسين آيرم اميرلشکر تبريز در محل فرماندهي خود در روزهاي تاسوعا و عاشورا به طور علني به فسق مشغول شد، اين موضوع بر اهالي غيور و تبريز و روحانيون گران آمد و در نتيجه دست به تظاهرات و مخالفت زدند، انگجي نيز که از علماي مورد احترام مردم بود در نتيجه رفتار آيرم به کلي از حکومت مرکزي روي گرداند. به دستور شاه سپهبد اميراحمدي از تهران جهت رفع غائله به تبريز رفت و در اولين ملاقات با آيتالله از او خواست که در رفع اختلافات مساعدت کند، ايشان ضمن تقبيح اعمال زشت آيرم گفت: «من حاضرم که اين خانهام بر سرم فرود آيد و آناً بميرم، به شرطي که پاي رضا شاه از ايران کنده شود.» 3
موضعگيري ديگر آيتالله در برابر تغيير لباس و قانون نظام اجباري بود که منجر به دستگيري و تبعيد ايشان به سمنان شد و پس از پايان تبعيد به حوزه درس خود بازگشت و مشغول تدريس گرديد. 4 از محضر ايشان جمع کثيري از مشاهير آيات عظام و مراجع حوزه علميه قم استفاده نمودهاند که ازجمله آنان شيخ محمدخياباني ميباشد. شيخ محمد پس از دوره سطح تصميم گرفت وارد دوره عالي تحصيل فقه و اصول گردد و به مرز اجتهاد گام نهد. بنابر اين، سطح عالي فقه و اصول را نزد فقيه بزرگ ابوالحسن انگجي فراگرفت و در اين دو رشته ازشاگردان برجسته و ممتاز حوزه درس ايشان گرديد به طوري که در اندک مدتي بر اثر حضور ذهن وتلاش و ممارست و مطالعه پيگير به مرز اجتهاد نزديکتر شد. 5
آيت الله انگجي کتابهايي در زمينه دروس مذهبي تأليف کرد که از جمله آنان ميتوان به کتاب ازاحةالالتباس عن حکم المشکوک فيه من اللباس، رساله سؤال و جواب، کتاب الحج و ... اشاره کرد. وفات ايشان در تاريخ 18 ذيقعده 1357 رخ داد و در تبريز به خاک سپرده شد.6
_________________________________
1 . مهدي مجتهدي، رجال آذربايجان در عصر مشروطيت، [بي.جا: بي نا]، 1327، ص 181.
2 . عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، مفاخر آذربايجان، ج1، تبريز: آذربايجان، 75 - 1374، ص 286.
3 . حميد بصيرتمنش، علما و رژيم رضاشاه، [تهران]: موسسه چاپ و نشر عروج، 1376، ص 394 - 395.
4 . حسن مرسولند، زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج1، تهران: الهام، 1369، ص 2 - 3 .
5 . مصطفي قليزاده، شيخ محمد خياباني: خروش حماسهها، [تهران]: سازمان تبليغات اسلامي، مرکز چاپ و نشر، 1372، ص 39 - 40.
6 . حسن مرسلوند، پيشين، ص 302 - 303.