سکينه کريمي
Karimi@www.iichs.org
علي اقبال معروف به «اقبالالسلطنه»، فرزند ارشد ميرزا ابوتراب خان، در 4 فروردين 1278 خورشيدي در مشهد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه رحميه و علميه مشهد گذراند و علوم ادبي و عربي را نيز در مدارس قديم مشهد به پايان رسانيد. سپس به تهران آمده، ابتدا در مدرسه ايران و آلمان وارد گرديد و دوره مربوطه را طي نمود. پس از آن وارد مدرسه آليانس و سن لوئي شد و تحصيلات متوسطه خود را تکميل کرد. 1
در ابتدا به کار ملکداري و کشاورزي و اجارهداري با پدرش اقبالالتوليه همکاري داشت و از همان سالهاي آغازين جواني با رجال و متنفذان خراسان و نيز پايتخت ارتباط داشته است. ازدواج علي اقبال با دختر محسن اکبر، از منسوبين و خويشان خاندان اسفندياري، مبين ارتباط نزديک او و خانوادهاش با رجال و متنفذان آن روزگار ميباشد. 2
سپس وارد سياست شد و در سال 1307، هنگامي که 29 ساله بود، در دوره هفتم قانونگذاري با کسب 6352 راي از قائنات (بيرجند) به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب گرديد. او متواليا هشت دوره از سال 1309 تا 1328، وکالت شهرهاي درگز، کاشمر و مشهد را در مجلس عهدهدار شد.
وي در دوره نهم که از حوزه انتخابيه ترشيز کاشمر نامزد شده بود با کسب 9327 راي و در دورههاي دهم با کسب 42316 راي، دوره يازدهم با کسب 9051 راي از کاشمر، حائز اکثريت آراء شد. 3
در دوره سيزدهم که پيمان اتحاد سهگانه در همان دوره تصويب گرديد، وي رئيس کميسيون خارجه مجلس شورا بود و در تصويب پيمان تاثير بسزائي داشت.
علي اقبال از جمله نمايندگاني بود که پس از پايان جنگ جهاني دوم، تلاش داشت تا انتخابات دوره پانزدهم به تاخير بيفتد. اما اين تقاضا راي لازم را به دست نياورد و از طرفي اقليت مجلس چهاردهم به رهبري دکتر محمد مصدق مخالف اين طرح بودند. وي در مجلس چهاردهم بارها با ديدگاههاي دکتر مصدق مخالفت نمود که گاه دامنه اين مخالفتها به اهانت و انتقادات شديد هم منجر ميشد.
علي اقبال در صحنه سياسي ايران مدتها نقشآفرين بود. بعد از شهريور 1320 يکي از کارگزاران مهم سياست کشور و از وکلاي کارکشته و متنفذ مجلس شوراي ملي و از دوستان احمد قوامالسلطنه بود و به عنوان نماينده دائم مجلس شوراي ملي همواره مشاوري دلسوز ولي غير رسمي، براي قوام باقي ماند و اساسا در نتيجه همين دوستي با معرفي برادرش منوچهر اقبال، براي اولين بار معاون وزارت بهداري در کابينه قوام و سپس وزير ثابت کابينههاي وي شد.
اقبال در دوره پانزدهم مجلس هم از پرنفوذترين نمايندگان بود و در بسياري از تصميم گيريها به ويژه در گزينش و يا سلب اعتماد از نخستوزيران و وزراي کابينهها، رايزنيهايش صائب بود. از جمله حوادث مهم بهمن ماه 1326، که مقارن حضور وي در مجلس پانزدهم گرديد، قتل و ترور محمد مسعود بود. وي به علت آنکه تمايل او براي نايبالتوليه بودن و استانداري خراسان از سوي شاه ناديده گرفته شد، در مراسم تدفين حملههاي تندي به دربار کرد و اين حادثه را با قتل عشقي مقايسه نمود. اين سخنان بهگونهاي بود که برخي چنين تصور کردند که وي غيرمستقيم دربار و شخص شاه را مسئول قتل محمد مسعود دانسته است. 4
پس از پايان دوره پانزدهم (ششم مرداد 1328)، علي اقبال از فعاليتهاي سياسي کنارهگيري کرد و تا پايان عمر در عرصه سياسي و اداره کشور شغل و سمتي را برعهده نگرفت و بيش از هر چيز به زندگي شخصي خود پرداخت. روابط وي با برادرهايش بيش از پيش به سردي گراييد و به ندرت با يکديگر ارتباط پيدا کردند. او از آن پس گوشه عزلت گزيد.
اقبال در 4 شهريور 1351 در سن 73 سالگي درگذشت و در قبرستان «ظهيرالدوله» در شمال تهران به خاک سپرده شد. 5
|
[5088- 11ع]
|
|
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حسين کوهي کرماني، از شهريور ۱۳۲۰تا فاجعه آذربايجان و زنجان، ([بيجا]: روزنامه نسيم صبا، [۱۳۵۲؟])، ص 377 .
2. حسين ملکي، دولتمردان ايران در عصر مشروطيت، (تهران،اشاره ،۱۳۷۰)، ص43 .
3. منوچهر نظري، رجال پارلماني ايران (از مشروطه تا انقلاب اسلامي)، (تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰)، ص 126-127 .
4. مظفر شاهدي، زندگاني سياسي خاندان اقبال، (تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، ۱۳۸۸)، ص21-46 .
5. صفاءالدين تبرائيان، چهرههايي در خاک: خفتگان تربت ظهيرالدوله، (تهران: روزنگار، ۱۳۸۲)، ص 177 .