ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » فرايند تحميل قرارداد کنسرسيوم نفت به حکومت کودتا

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

فرايند تحميل قرارداد کنسرسيوم نفت به حکومت کودتا 

 

فواد روحاني که خود از نزديک در جريان مذاکرات کنسرسيوم قرار داشت بعدها در باره صدها ميليون دلاري که از قبل اين قرارداد به ملت ايران تحميل گرديد، چنين نوشته است:
 
              نتيجه‌اي که بالاخره از مذاکرات آمد مبتني بر نکات زير بود: پس از به حساب آوردن دعاوي و مطالبات طرفين مبلغ 25 ميليون ليره به عنوان تفاوت خالص دين ايران تعيين گرديد و دولت ايران تعهد نمود که آن را در ده قسط سالانه بپردازد. اما اگر به اقلام ديگري که در متن قرارداد به طور ضمني به آن اشاره شده دقيقاً توجه شود معلوم مي‌گردد که آنچه به عنوان پرداخت غرامت واقعاً از کسيه ايران خارج شد، به مراتب بيش از اين مبلغ بود. با اين وصف که اولاً علاوه بر مبلغ مزبور، شرکتهاي عامل طي مدت ده سال استهلاک تاسيسات موجود از زمان شرکت سابق مبلغ 67 ميليون ليره برداشت نمودند که 21 ميليون ليره آن در حقيقت حکم پرداخت از طرف دولت ايران داشت. ثانياً يک قسمت مهم از غرامتي که ايران واقعاً پرداخت نمود با توسل به حساب پاياپاي در حقيقت از نظر مستور ماند؛ به اين معني که دولت از يک رقم از مطالبات تصويب شده خود يعني 51 ميليون ليره که ضمن مذکرات قرارداد الحاقي گس ـ گلشائيان حق مسلم ايران شناخته شده بود صرف‌نظر نمود و همچنين خسارتي که به علت جلوگيري شرکت نفت انگليس از فروش نفت (ملي شده) ايران مطالبه مي‌کرد و هيات نمايندگي انگليس آن را "از نظر ارفاق و بدون تصديق تعهد" به ميزان 75 ميليون ليره برآورد کرده بود و مسلماً لااقل به ميزان 50 ميليون ليره قابل اثبات بود، ضمن ترتيبات تهاتر منتفي گرديد. ثالثاً شرکت نفت انگليس بين تاريخ عقد قرارداد و سال 1970 مبلغ 600 ميليون دلار از ساير شرکت‌هاي عضو کنسرسيوم به عنوان پذيره يا سرقفلي دريافت نمود که در حقيقت همان عدم‌النفعي بود که اظهار مي‌کرد از آن صرف‌نظر کرده است. پرداخت کننده حقيقي اين مبلغ هم ايران بود، زيرا هفت شرکتي که همراه با شرکت نفت انگليس وارد صحنه عمليات در ايران شدند، بدون ترديد و قاعدتاً مي‌بايست پذيرنده ورود يا سرقفلي به دولت ايران بپردازند و حال آن که آن را به شرکت سابق پرداختند و ايران بدون دريافت هيچ عوضي آن‌ها را در عمليات صنعت نفت خود دخيل نمود. حال چنان‌چه اين نکات در نظر گرفته شود، مجموع غرامتي که ايران به شرکت نفت انگليس پرداخته است، حداقل بالغ بر 147 ميليون ليره (25+21+51+50 ميليون ليره) خواهد بود، به علاوه 600ميليون دلاري که شرکت مزبور از اعضاي کنسرسيوم دريافت کرد.
 
به رغم اين همه تبعات اسارت‌بار قرارداد کنسرسيوم، محمدرضاشاه، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در کتابش «پاسخ به تاريخ» از آن قرارداد تحميلي و تحقيرآميز دفاع کرد و تصريح نمود: «سرانجام پس از مذاکرات طولاني توانستيم با کنسرسيومي مرکب از هفت کمپاني نفت که بزرگترين شرکتهاي جهان بودند، به توافق برسيم. در آن موقع پرزيدنت آيزنهاور طي نامه‌اي از کوشش‌هاي من در حل مسئله‌اي که دولت مصدق ايجاد کرده بود قدرداني کرد».
 
آيزنهاور و چرچيل نخست‌وزير انگلستان پس از تصويب اين قرارداد در مجلسين شورا و سناي ايران (که نمايندگانش منتخبين حکومت بودند)، از شخص شاه قدرداني کرده بودند. چرچيل خطاب به شاه نوشته بود: «پشتيباني اعليحضرت در حل مسئله نفت اهميت شگرف داشته است».
 
شاه هم پاسخ مسرت‌آميز متقابلي به آنان ارسال کرده بود. ازجمله خطاب به آيزنهاور رئيس جمهور سلطه جوي آمريکا يادآور شده بود: «از وصف اين نکته به حد کفاف برنمي‌آيد که مساعدت آمريکا نسبت به ما به موقع و مفيد بوده است. آن حضرت اطمينان داشته باشيد که کمک‌هاي ذي‌قيمتي که حضرت رئيس‌جمهور شخصاً و دولت آمريکا و سفير شايسته آن حضرت لوي هندرسون به اين منظور کرده‌اند، موجب کمال سپاسگزاري است».
 
زاهدي نخست‌وزير کودتا هم در آستانه تصويب قرارداد کنسرسيوم در مجلسين سنا وشوراي ملي، گستاخانه و يا احتمالاً از سر بلاهت، در اين باره چنين گفته بود: «با عقد اين قرارداد در واقع کلاه سر انگليسي‌ها و آمريکايي‌ها رفته، براي اين که تا هفت هشت سال ديگر نيروي اتم جاي سوخت نفت را در دنيا مي‌گيرد و ذخاير نفت ايران بي‌مصرف مي‌ماند، در اين صورت پس از ده سال هرچه از کنسرسيوم بگيريم وجهي است بازيافتني».
 
بر خلاف نقطه‌نظرات سخيف و تاسف‌بار حکومت‌گران کودتا، ملت ايران و نيز کارشناسان مستقل و ديگر آگاهان به امور در عرصه داخلي و خارجي قضاوت ديگري در باره قرارداد کنسرسيوم داشتند. از جمله روزنامه آقشام چاپ ترکيه در همان زمان نوشت: «قرارداد کنسرسيوم اين حقيقت را در ذهن ما زنده مي‌کند که ايران در جنگ نفت شکست خورده و سياست ضد انگليسي مصدق از اين کشور رخت بربسته است».
 
آنتوني سمپسون از مورخان تاريخ نفت نوشت: «تشکيل کنسرسيوم اوج نفوذ هفت خواهران نفتي هم در دولت‌هاي خاورميانه و هم در دولت‌هاي متبوع خودشان بود».
 
ديويد پينتر از کارشناسان نفتي هم تصريح نمود: «تشکيل کنسرسيوم به کمپاني‌هاي عمده نفتي جهان کمک کرد تسلط خويش را بر اقتصاد نفت جهان اعمال کنند».
 
به رغم سرکوبهاي شديد حکومت کودتا، اقشار مختلف ملت ايران، انتقادات و حملات شديدي را متوجه قرارداد اسارت‌بار کنسرسيوم کردند. از جمله نهضت مقاومت ملي، که به دنبال کودتاي 28 مرداد در کشور شکل گرفته بود، در اين باره چنين اظهارنظر کرد:
             از ملاحظه اسامي تبريک گويندگان و تبريک گيرندگان (با اشاره به پيام‌هاي تبريک چرچيل و آيزنهاور به محمدرضا شاه) معلوم مي‌شود چه مقاماتي و مللي در اين معامله پيروز شده‌اند. اگر دولت مزدور کودتاچي مدعي است که واقعاً ملت ايران از سرسختيها و سياست‌هاي پيشين خود به تنگ آمده و حل مشکل نفت را با آغوش باز استقبال مي‌کند، پس چرا واهمه دارند از اين که افراد مملکت آزادانه اظهارنظر نمايند؟ اين اختناق شديد مطبوعات و اين مخالفت وحشيانه از تظاهرات و عدم اجازه اجتماعات براي چيست؟ شاه و دولت کودتاچي بي‌مدعي به قاضي رفته و بر سر ملت منت مي‌گذارند که بالاخره مسئله نفت را حل کرديم! ملت ايران اين قرارداد ننگين را که به دنبال يک سلسله حيل و مظالم به وسيله دستگاه حاکمه غير قانوني تحميل شده است، در اولين فرصت پاره خواهد کرد و مسببين آن را به سزاي اعمالشان خواهد رسانيد.
 
آيت‌الله سيد ابوالقاسم کاشاني که در روند شکل‌گيري و پيروزي نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران نقش بدون بديلي ايفا کرده بود، به دنبال عقد قرارداد کنسرسيوم، حملات شديدي را متوجه آمريکا، انگلستان و عوامل داخلي آنان کرده و به شرح زير، قرارداد مذکور را مورد انتقاد قرار داد:
             هنگامي که دولت آمريکا خود را پيشاهنگ اصول دموکراسي و پشتيبان سازمان ملل متحد مي‌داند، در اين معامله بي‌شرمانه و انتقام‌جويي وقيحانه با انگلستان مکار و حيله‌گر همکاري مي‌نمايد و ساعي است به خاطر چند صد ميليون دلاري که از نفت ايران نصيب سرمايه‌داران استعمارچي آمريکا مي‌گردد، ملت مظلومي از آزادي و آزاديخواهي نااميد و نسبت به تمام ادعاهاي دنياي غرب بدگمان گردد. ملت ايران حق دارد تصور کند چند ميليون دلاري که به عنوان کمک از طرف آمريکا به ايران مي‌رسد و قسمت اعظم آن براي تامين مطامع عده معدودي خرج مي شود، فقط براي اين بوده که بعد چند صد برابر آن را از حلقوم ملت رنجديده اين سرزمين بيرون آورند. در اين جا لازم است آقاي زاهدي را مخاطب ساخته، حقايقي را گوشزد نمايم. برخلاف آنچه تصور مي‌نماييد عمر دولت شما ابد مدت نيست، ولي ملت ايران هميشه زنده و تاريخ نشان‌دهنده اعمال شما است، واي به حال شما، اگر غير از آنچه به صلاح ملک و ملت است عمل نماييد، اين طريق حل مساله نفت با سوگندي که به شرافت سربازي خويش ياد کرده‌ايد مغايرت دارد. اگر نمي‌خواهيد نام شما در رديف خائن‌ترين افراد ثبت شود، اگر مايل نيستيد عاقد ننگين‌ترين و بي‌شرمانه‌ترين قراردادها باشيد و لعن و نفرين ابدي ملت پشت سرتان باشد، از اين طريق ناصواب خصمانه برگرديد و برق سرنيزه خفقان را از سر ملت برداريد...و نيز آقاي اميني! بايد بدانيد راهي که مي‌پيماييد خطرناک است؛ امروز منفور خدا و ملت و فردا مجبور به اعتذار آلت فعل بودن هستيد و کسي نخواهد پذيرفت... و انگلستان اگر تصور مي‌کند با تخم نفاقي که در صف مبارزين ما افشانده و فترتي که در ادامه راه مبارزه حق‌طلبانه و ضداستعماري ما ايجاد نموده، عرصه را جهت ترکتازي خود آماده ساخته، سخت در اشتباه است، تا خون در شرائين ملت ما جاري است، ديگر اجنبي نمي‌تواند بساط يغماگري و چپاول را درسرزمين ايران بگستراند و عوامل استعمار با تبليغات سوئي که عليه من، براي نيل به هدف‌ها و مقاصد پليد خويش در ايران و دنيا مي‌نمايند، نخواهند توانست مرا از ادامه مبارزه سرسختانه خويش عليه بيدادگري‌هايشان منصرف سازند. زيرا جان ناقابل من هميشه براي عظمت و استقلال ملتم، کف دست بوده و تا واپسين لحظات زندگي نيز خواهد بود... از تمام هموطنان عزيز، خاصه کساني که در راه نهضت ملي از بذل مجاهدات و کوشش خودداري نکرده‌اند و از همه آزادمرداني که در اين راه قرباني داده‌اند، تقاضا مي‌نمايم در اين لحظات بحراني، سرگرم اختلافات داخلي که به تحريک و نفع اجانب است نشوند و با همان اتحاد و اتفاقي که در بدو نهضنت به منصه ظهور رسانيدند، کاملاً مراقب اوضاع باشند. ياس و بدبيني را کنار بگذارند تا به عون‌الله (کمک خداي متعال) و به همت مردان آزاده و حق‌بين از شرافت و حاکميت ملي دفاع کنيم.
 
بدين ترتيب، کنسرسيوم، که شرکتهاي نفتي آمريکايي در هدايت آن نقش تعيين‌کننده‌اي داشتند ، تا سال 1352 در کنترل اقتصاد نفتي ايران، در شئون و سطوح مختلف، نقش درجه ‌اول و بدون ‌بديلي داشت و حکومت پهلوي ناگزير از پذيرش سياستهاي آن بود. در اين ميان، بنابر سياستهاي نفتي کارتلهاي بزرگ نفتي هر از چندگاه در سهميه کشورهاي مختلف توليدکننده نفت و از جمله ايران تغييراتي داده شده و يا مبلغي بسيار ناچيز به قيمت افزوده مي‌شد. در چنين مقاطعي، آمريکا که علاقمند بود از غرور کاذب شاه در راستاي منافع غرب در منطقه بهره‌برداري کند، پيشاپيش اطلاعات محرمانه‌اي را در باره سياستهاي نفتي پيش روي شرکتهاي نفتي در اختيار شاه قرار مي‌داد و به دنبال مذاکرات از پيش طراحي شده شاه با نمايندگان کنسرسيوم چنان وانمود مي‌شد که گويي شخص شاه در تغيير سهميه نفت صادراتي و يا افزايش قيمت نفت نقش تعيين‌کننده‌اي ايفا مي‌کند؛ در حالي که چنين نبود. احمد آرامش در کتاب خود: "پيکار من با اهريمن" ضمن تاکيد بر اين نکته که محمدرضاشاه مخلوق شرکتهاي نفتي بوده و ناگزير از پيشبرد مقاصد آنان در ايران است، در باره موضوع مذکور چنين مي نويسد:
             خلاصه کارتل بين‌المللي قدرتي است برتر از قدرت دولت ايالات متحده، چه حکومت‌هاي آمريکا نيز خود تا حد بسيار زيادي مخلوق همين پديده وحشتناک جهاني بوده و هستند. آريامهر به تمام اين حقايق حتي بيش از من (احمد آرامش) واقف است و خوب مي‌داند که سرنوشت خود او و تاج و تختش تا چه حدي بر رضايت يا عدم رضايت اين هيولاي مهيب وابسته است. معهذا هر سال چون اين کارتل بين‌المللي بنابر سياست مالي خود مقتضي مي‌داند که تغييري در سهميه‌بندي توليد هر يک از کشورهاي نفت‌خيز خاورميانه بدهد قبلاً ميزاني را که قرار است به سهميه توليد ايران يا به قيمت‌ها بيافزايد از يکي دو ماه پيش به آريامهر به اين مخلوق خود خاطرنشان مي‌سازد. آن وقت اين دن‌کيشوت متقلب و اين نارسيس مزور به جرايد استيجاري ايران دستور مي‌دهد که در صفحات اول خود با خط درشت بنويسند: شاهنشاه به کنسرسيوم نفت براي ازدياد سهم ايران يا ترقي قيمت نفت خام اولتيماتوم دادند. يا شاهنشاه فرمودند: ما خودسري‌هاي کنسرسيوم نفت را تحمل نمي‌کنيم. يا: اگر کنسرسيوم نتواند رضايت‌خاطر ما را فراهم نمايد ما در روابط خود با او تجديد‌نظر خواهيم کرد. و پس از مقداري جنگ‌زرگري بالاخره چند جلسه نمايندگان کنسرسيوم که براي دادن تعليمات به مهندسين و متخصصين خارجي به تهران آمده‌اند در دفتر کار مديرعامل شرکت ملي نفت، که خود از چاکران درگاه آنان است اجتماع مي‌کنند. يکي دو شام و نهار مهمان شرکت ملي نفت مي‌شوند و آن‌گاه در موقع حرکت و خداحافظي روزنامه‌هاي اطلاعات و کيهان باز با خط درشت و قرمز مي نويسند: ايران در مذاکرات خود با نمايندگان کنسرسيوم بر اثر تدبير و پافشاري شاهنشاه پيروز گرديد و همه درخواست‌هاي شرکت ملي نفت به کنسرسيوم تحميل شد.
 
بدين ترتيب، هرچند، علي‌الظاهر، قرارداد کنسرسيوم در سال 1352 انقضاء يافت، اما تا پايان دوره سلطنت پهلوي اصول ملي شدن صنعت نفت در ايران مجرا نگرديد و کماکان شرکتهاي نفتي کنسرسيوم نقش تعيين‌کننده‌اي در روند استخراج، توليد و صدور نفت ايران برعهده داشتند.
 



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org