ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» رجال » اردشير جي ريپورتر

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

136

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

اردشير جي ريپورتر 

اکبر مشعوف

mashoof@www.iichs.org

 

اردشيرجي پسر ايدلجي پسر شاپور در 31مرداد1244ش/ 22 اوت 1865م در خانواده‏اي زرتشتي ايراني تبار در بمبئي به دنيا آمد. پدر و پدر بزرگ او از گزارشگران روزنامه انگليسي تايمز در بمبئي بودند.1اردشير پس از گذراندن تحصيلات ابتدائي و متوسطه در اين شهر به انگلستان رفت و علوم و حقوق سياسي، تاريخ شرق و تاريخ باستان خواند. در اوائل سال 1893 در 27 سالگي به بمبئي برگشت. و به عنوان صاحب منصب سياسي در دفتر نايب‏السلطنه هندوستان مشغول کار شد.2 در پاييز همان سال در پي درگذشت مرموز کيخسرو جي خانصاحب سرپرست زرتشتيان ايران، اردشير از سوي سر دينشاه پتيت، رئيس انجمن اکابر پارسيان بمبئي به عنوان نماينده اين انجمن و سرپرست جديد زرتشتيان انتخاب و عازم ايران شد. وي در همان ابتدا مأموريت نيمه تمام کيخسرو جي خانصاحب را به سرانجام رساند و هداياي انجمن اکابر پارسيان بمبئي را به ناصرالدين ‏شاه، ظل‏السلطان، امين‏السلطان و ديگر رجال ناصري تقديم کرد. 3 اردشير جي پس از ورود به ايران در خانه ارباب جمشيد جمشيديان اقامت گزيد وي در ايران ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر به نامهاي جمشيد و شاپور بود. 4

 

در سال 1317ق مدرسه علوم سياسي توسط ميرزا نصرالله‏ خان مشيرالدوله و پسرش مسرزا حسن خان مشيرالملک (پيرنيا) تأسيس شد. اردشيرجي در کنار معلميني چون مشيرالدوله، صديق حضرت، ميرزا حبيب‌الله معلم و عبدالرزاق خان تدريس تاريخ را برعهده گرفت. 5 تدريس در مدرسه علوم سياسي زمينه‌ساز ارتباط با بسياري از رجال سياسي آينده گشت. همچنين رجال معروف انگلستان مانند سرپرسي سايکس، سر دنيس رايس، لرد لينگتن و غيره از دوستان صميمي او بودند و کابينه انگلستان وي را به سمت مشاور مخصوص سفارت خود در تهران منصوب و گذرنامه خصوصي برايش صادر نموده بود. 6 روابط گسترده اردشير با رجال ايراني و انگليسي و اشتغال وي در سفارت انگلستان، باعث نقش آفريني وي در انقلاب مشروطه گشت. چنانچه پس از چند نوبت تماس با سفارت انگلستان، از لندن اجازه تحصن مشروطه خواهان را در سفارت به دست آورد. 7 وي يکي از 54 نفري بود که زير اعلاميه اتحاد انجمنهاي مخفي را امضا کرده است. و نيز سيد حسن تقي‏زاده هنگام فرار جهت تحصن در سفارت انگليس در روز بمباران مجلس از ريپورتر نام مي‏برد که توان کمک به وي را داشته است. 8
 
حضور اردشير جي در ايران براي رسيدگي به امور زرتشتيان بود اما عزل و نصبهاي متعدد وي در انجمنهاي مستقل زرتشتي باعث نارضايتي زرتشتيان مي شد. زرتشتيان تهران، کرمان و يزد در مکاتباتي با رئيس‏الوزراء و وزارت داخله خواستار دخالت دولت ايران شدند تا انجمن اکابر پارسيان هند نماينده ديگري اعزام نمايند.
 
وزارت امور خارجه
اداره تحريرات انگليس
مورخه: 26 محرم 37
نمره: 159/343
 
مقام منيع رياست وزراء عظام دامت شوکته
رقيمه مبارکه مورخه ششم برج عقرب نمره 1740 حاوي عرضحال انجمن زردشتيان و سه فقره تلگراف شکايت از رجعت اردشيرجي به سمت سرپرستي زردشتيان ايران شرف حصول بخشيد. عين همين شکايات را هم مستقيماً به وزارت امور خارجه اظهار داشته‌اند. به ژنرال قونسول دولت عليّه در هندوستان تلگراف شد که اظهارات زردشتيان ايران را به انجمن خيريه پارسيان ابلاغ و از معاودت اردشيرجي به اين سِمَت به ايران جلوگيري کنند و نتيجه را اطلاع دهد. به محض اينکه جواب از ژنرال قونسولگري رسيد خاطر مبارک را مستحضر خواهد داشت. مشروحه انجمن زردشتيان طهران و سه طغرا تلگراف آن را اينک تلوآ اعاده داد.
فدوي: [امضا ناخوانا]
[مهر:] وزارت جليله امور خارجه
[در حاشيه: [به سابقه مراجعه کنند [و] به آقاي ارباب کيخسرو بدهند... 
 
اما به رغم اين مخالفتها، با حمايت انگلستان اردشير جي به فعاليت خود در ايران ادامه داد. اردشير در انتخاب، توجيه و معرفي رضا خان به آيرونسايد فرمانده اصلي کودتاي 3 اسفند 1299 نقش اساسي ايفا نمود وي در وصيتنامه خود مي‏نويسد.
 
             در اکتبر سال 1917 بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد و نخستين ديدار ما فرسنگها دور از پايتخت و در آبادي کوچکي در کنار جاده «پيربازار» بين رشت و طالش صورت گرفت... رضاخان سواد و تحصيلات آکادميک نداشت ولي کشورش را مي‌شناخت. ملاقاتهاي بعدي من با رضاخان در نقاط مختلف و پس از متجاوز از يک سال بيشتر در قزوين و طهران صورت مي‌گرفت. پس از مدتي که چندان دراز نبود حس اعتماد و دوستي دوجانبه بين ما برقرار شد. او ترکي و روسي را تا حدي تکلم مي‌کرد و به هر دو زبان به رواني دشنام مي‌داد! به زباني ساده تاريخ و جغرافيا و اوضاع سياسي و اجتماعي ايران را برايش تشريح مي‌کردم ... حوادثي که منجر به قيام رضاخان شد متعلق به تاريخ است. فقط مي‌گويم که آنچه را هم که سيد ضياءالدين طباطبايي به عهده داشت به خوبي انجام داد و محرک او هم خدمت به ايران بود ولي شايد بيش از آنچه لازم و يا مطلوب بود تظاهر به همگامي با سياست انگليس مي‌کرد ... صحيح است که برچيده شدن رژيم قاجار به دست رضاخان بدون کمترين ترديد و ابهامي به ضرر سياست روس و لهذا مورد استقبال و حمايت انگلستان بود ... نماينده وزارت خارجه بريتانيا معتقد بود که کابينه مشيرالدوله سروصورتي به اوضاع داده است ولي آنچه را که من به نايب‌السلطنه هند گزارش دادم اين بود که خانه ايران از پايبست ويران است و قرارداد 1919 هم فاقد ارزش و هر چه زودتر بايد به عنوان پيروزي براي ايران باطل و لغو شود... عزيمت و يا ماندن قواي نظامي بريتانيا در شمال ايران تحت مداقه و مرور بود و اين تدبير اتخاذ شد که به نام همکاري نزديک در مقابل خطر بلشويکها و انقلابيون محلي بهتر است قواي انگليس و قزاق با يکديگر وارد عمل شوند. اين طرح ژنرال [آيرونسايد] (Ironside) بود ... در اين مرحله، به دستور وزارت جنگ در لندن و نايب‌السلطنه هند همکاري نزديک ژنرال [آيرونسايد] Ironside و من آغاز شد. من براي نظرات رضاخان درباره نيروي قزاق اعتبار فراواني قائل بودم و سرانجام او را به [آيرونسايد] Ironside معرفي کردم ... از لحاظ تعريف سياسي، رضاشاه اتوکرات است و اينکه در ايران ظواهر سيستم پارلماني به چشم مي‌خورد ناقض اين حقيقت نيست زيرا ترکيب مجلس با نظر و تصويب نهايي شاه است و نه انتخاب مردم و رضاشاه نيازي ندارد که مجلس را به توپ ببندد ... شناسايي و دوستي با رضاشاه بزرگترين افتخار زندگي من است ...
            اردشيرجي
            نوامبر 1931 9
 
سرانجام اردشيرجي در 14 اسفند 1311/23 فوريه 101933 بعد از 40 سال خدمت به دولت انگلستان در تهران درگذشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، (تهران: اطلاعات، 1369)، ص134.
2. حسين آباديان، «اردشير جي»، فرهنگ ناموران معاصر ايران، ج 2، ص376.
3. رشيد شهمردان، تاريخ زرتشتيان : فرزانگان زرتشتي ([تهران] : فروهر، 1363، ص557-558.
4. حسين آباديان، ص 377. 
5. محمد ابراهيم باستاني پاريزي، تلاش آزادي، (تهران: نوين، 1356)، ص79-80.
6. رشيد شهمردان، ص362، 363.
7. حسين آباديان، ص 377.
8. جلال فرهمند، «مردي که زياد مي‏دانست! (1)»، تاريخ معاصر ايران، 29 (بهار 1383): 249.
9. اسناد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، ن 47307 تا 47325، 17087-17088، 17084، 17081 .
10. حسين آباديان، ص 378.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org