ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» رجال » يوسف اعتصامي (اعتصام‌الملک)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

يوسف اعتصامي (اعتصام‌الملک) 

سکينه کريمي

Karimi@www.iichs.org

 

يوسف اعتصامي ملقب به اعتصام‌الملک در سال 1254هجري قمري در تبريز پا به عرصه هستي نهاد. پدرش ميرزا ابراهيم خان مستوفي‌الممالک از نجباي آشتيان بود که در جواني با سمت استيفاي آذربايجان به تبريز آمد و با گوهر خانم ازدواج کرد و تا آخر عمر در اين شهر ماند. به همين جهت يوسف تا آخر حيات پدر مشهور به اعتصام دفتر بود و پس از فوت او ملقب به اعتصام‌الملک شد.1 دوران کودکي را تحت تربيت پدرش و معلمان خصوصي به تحقيق مقدمات علوم پرداخت سپس ادبيات فارسي، عربي، فقه، اصول، منطق، کلام و حکمت را به خوبي فراگرفت و به زبانهاي ترکي اسلامبولي، فرانسه و عربي تسلط بي‌نظيري پيدا کرد به‌حدي که او را در زمره بزرگترين نويسندگان مصر و سوريه کنوني قرار داد.2

 

دوره جواني او، دوره تجددخواهي در سراسر ايران به‌ويژه تهران و تبريز بود. تبريز که، مانند گذري، ايران را به مراکز فرهنگي دنيا، مانند ترکيه عثماني، مصر، روسيه و اروپا متصل مي‌ساخت، خيلي زود شاهد برپايي کانونهاي فرهنگي مانند مدارس، چاپيخانه، کتابخانه و روزنامه به سبک اروپايي شد. حضور اعتصامي در اين شهر و بهره‌گيري از اين مراکز سبب شد با علوم جديد آشنا شود و از اوان جواني به تاليف و ترجمه دست يازد.
 
بيست سال از عمرش نگذشته بود که قلائد الادب في شرح اطواق الذهب را در شرح "اطواق‌الذهب" زمخشري که موضوع آن نصايح و حکم و اخلاق است به زبان عربي تاليف کرد. بر اساس نوشته مرحوم دهخدا: «اين کتاب در مصر انعکاس يافت و جزو کتب کلاسيک گرديد.» دهخدا او را نويسنده‌اي‌ شيرين‌ سخن‌ در ترکى‌، مترجمى‌ توانا در فرانسه‌ و از ارکان‌ زبان‌ و ادبيات‌ عرب‌ خوانده‌، و نوشته‌ است‌ که‌ وي‌ در احاطه‌ به‌ اين‌ زبان‌ در ايران‌، شام‌، عراق‌ و مصر کم‌نظير بود. وي کتاب عربي ديگري به نام ثورة‌ الهند را پيرامون مبارزات هندوستان نگاشت که مورد تقريظ ادباي مصر واقع گشت. او سپس هنر خوشنويسي را فراگرفت و در نوشتن خطهاي نسخ، شکسته، سياق و نستعليق به استادي رسيد.3
 
وي خيلي زود دريافت که مي‌بايد از ديوان استيفا (دارايي) که دستيار پدرش بود فاصله بگيرد و تمام وقت خود را صرف کار فرهنگي کند. از اين رو به همراه محمدعلي تربيت، سيد حسن تقي‌زاده و عبدالرحيم طالبوف مجله گنجينه فنون را در تبريز در سال 1281 منتشر ساخت و سفينه غواصه (اثر ژول ورن، که همان بيست هزار فرسنگ زير درياست) را در شماره‌هاي پياپي اين مجله ترجمه کرد. مدت‌ يک‌ سال‌ (ذيحجة 1320-1321)، هر 15 روز يک‌ بار انتشار مى‌يافت.اين‌ مجله‌ در واقع‌ مجموعه‌اي‌ بود حاوي‌ مطالب‌ علمى‌ و فنى‌ و بخشهايى‌ از 3 رساله‌ به‌ نامهاي‌ هنرآموز، نوشته محمدعلى‌ تربيت‌، تمدنات‌ قديمه‌، ترجمه تقى‌زاده‌ و سفينه غواصه‌، ترجمه اعتصامى‌ که‌ در هر شماره‌ قسمتهايى‌ از آنها درج‌ مى‌شد.4يوسف اعتصام‌الملک بر مجموعه در مصيبت خامس آل‌عبا اثر ميرزا علي اديب خلوت مقدمه نوشت.(بهار، فريد قاسمي، ص31-32) او از جمله نويسندگان مجله گنجينه فنون تبريز قبل از مشروطيت بوده و از جمله افرادي است که در غني ساختن زبان فارسي کوشش نموده است. وي براي نخستين بار آثار شاعران و نويسندگان معروف اروپا نظير شکسپير، گوته، شيلر، هوگو، ميلتون، تريلو، تولستوي، و ماکسيم گورکي را به ايرانيان شناسانده است. 5
 
تقي‌زاده در گنجينه فنون مي‌نويسد: «در سنه 1320 ه. ق. به هم دستي سه نفر از رفقا يعني ميرزا محمدعلي خان (تربيت) ميرزا سيد حسين خان (عدالت) و ميرزا يوسف خان آشتياني (اعتصام دفتر) اعتصام‌الملک که نخست با اسم رمزي "ي. ي." مي‌نوشت مجله‌اي به اسم گنجينه فنون در تبريز تاسيس کرديم که هر پانزده روز يک بار به خط نستعليق زيبا چاپ سنگي نشر مي‌شد. مجله غير از يکي دو شماره اول آن به خط ميرزا يوسف اعتصام‌الملک بود.» 6
 
ميرزا يوسف در سال 1289 مجله وزين بهار را که نخستين تجربه مجله‌نويسي در ايران بود، منتشر ساخت. اين نشريه حاوي قطعات ادبي، بيوگرافي شخصيتها و به‌خصوص ترجمه آثار نويسندگان کلاسيک بود. اعتصام‌الملک با انتشار اين مجله با ارزش، نحوه مجله‌نگاري را به جامعه مطبوعاتي ايران آموخت. مديريت‌ آن‌ را در آغاز مديرالممالک‌ و سپس‌ عباس‌ خليلى‌ برعهده‌ داشت‌.
 
وي داراي مکتبي در نثر فارسي است و اگرچه نثر وي به محمدعلي فروغي و طالبوف نمي‌رسد اما داراي وجوه قابل توجه مي‌باشد و آن وجه قابل تقليد بودن آن است. در نثر او تاثير نويسندگان معاصر وي از قبيل نامق کمال، توفيق فکرت و ادباي مصر و شام و شيون منشيان قاجار کاملا مشهود است. محمدضياء هشترودي در منتخبات آثار مي‌نويسد:
 
             يوسف ملقب به اعتصام‌الملک از سرآمدان نويسندگان قرن معاصر و بدون اغراق مي‌توان گفت يگانه استاد نثر زمان خويش مي‌باشدو شاهد اين مقال آثار اوست که در دوره دوگانه ولي يگانه مجلات بهار جمع گرديد. کمال فضل و مهارت قلم او در نثر فارسي و عربي و وقوف اساسي‌اش به روح اين دو زبان، مشاراليه را فوق تمام نويسندگان قرن حاضر قرار مي دهد. آثارش را مي‌توان به دو قسم تقسيم کرد: مترجمه و مصنفه. قسمت اعظم آنها از قسم اول است. شاهکار آثار مصنفه‌اش عبارت است از "سرگذشت يک محکوم"، که در دوره دوم مجله بهار منتشر گرديد. اعتصام‌الملک قيافه‌اي جدي و باوقار و زباني شيوا و منطقي داشت. منطق کامل محوري است که تمام آثارش بر دور آن چرخ مي‌زند. هيچ‌کدام از نويسندگان معاصر در استحکام سخن و منطق صحيح به پايه اين نويسنده افسونکار نمي‌رسد. حقيقتا وي يکي از ارکان مهم تجدد ادبي به‌شمار مي‌رود. 7
 
يوسف در دوران انقلاب مشروطه، استبداد صغير و گشايش اولين دوره مجلس شوراي ملي در تبريز به سر مي‌برد و در دوره دوم، در ارديبهشت 1290 از سوي مجلس شوراي ملي به جاي ميرزا اسمعيل نوبري به نمايندگي مردم تهران انتخاب و به مجلس راه يافت. وي در دوره سوم نيز توسط مردم تبريز به نمايندگي مجلس برگزيده شد.
 
اعتصامي از طريق صرفه‌جويي از مخارج شخصي‌اي که از پدرش مي‌گرفت دومين چاپخانه سربي را در تبريز بنا نهاد. در اين چاپخانه کتاب حقوقي او به نام تربيت نسوان (که ترجمه‌اي بود از تحرير المراه قاسم امين مصري) درباره آزادي و حقوق زنان به چاپ رسيد و نخستين فردي بود که در اين زمينه مطلبي نگاشت. از اين‌رو مورد تشويق و بزرگداشت عبدالرحيم طالبوف قرار گرفت. طالبوف در نامه‌اي ضمن قدرداني از تاليف و تصنيف اين کتاب مي‌نويسد: «... آفرين بر آن قلم شيوا رقم. صد مرحبا بر آن سليقه معنوي که سنگ گوشه بناي عمارت بزرگ تمدن لابد منه وطن را گذاشتي که در آتيه در مجالسي که نسوان ايران دعوي تسويه حقوق خود را با نطق‌هاي فصيح و کلمات جامعه اثبات مي‌کنند، از مترجم تربيت نسوان تذکر و وصافي خواهند نمود...». 8
 
او از تاريخ 1287 تا 1290 در کتابخانه سلطنتي مشغول به کار بود و در سال 1300ش به رياست اداره تاليفات وزارت معارف منصوب گرديد. يوسف اعتصامي در سال 1302 در کميسيون معارف که به امر رضا خان به رياست سليمان اسکندري و عضويت ده نفر تشکيل شد، انتخاب شد و به همين انگيزه گذشته از تصحيح ترجمه "تاريخ روم" ، کتاب سياحتنامه فيثاغورث را به زبان فارسي ترجمه کرد و به نفقه و نفع کميسيون به چاپ رسيد. 9 در سال 1304ش به پيشنهاد قاسم صوراسرافيل و علي‌اکبر دهخدا از سوي ارباب کيخسرو شاهرخ بنيانگذار کتابخانه مجلس، به مديريت آن انتخاب شد و تا 12 دي ماه 1316ش که دارفاني را وداع گفت در اين سمت باقي ماند.
 
ديگر آثار چاپ شده اعتصام‌الملک از قرار ذيل مي‌باشد: ترجمه تيره‌بختان (بينوايان) ويکتور هوگو (در دو مجلد که از روي ترجمه ترکي آن به نام البوساء و سفيللر ترجمه کرده است)، ترجمه کتاب اول ميزرابل ويکتور هوگو، ترجمه خدعه و عشق از شيلر، فهرست کتابخانه مجلس در دو جلد، خزينه مخفي (کاترين هوارد)، سقوط ناپلئون سوم (در چهار مجلد)، ترجمه حال تولستوي، هانري چهارم، تاريخ خصوصي ناپلئون، کلنل ژيرار، طبيب فقرا، ايفون مونار، متمولين آمريکا، عشق و جواني، ريشارد النتون، لاتور سن ژاک، توليپ نوار، معاشقه فرانسواي اول، برج نسل، معاشقه ناپلئون اول، رو کامبول و متمم آن در يازده جلد.
 
سرانجام يک هفته پس از مرگ خواهرش در شب يکشنبه 12 دي 1316، در سن 63 سالگي در تهران وفات يافت و در صحن اتابکي حضرت معصومه (س) در مقبره خانوادگي در قم مدفون گرديد. او از همسر اول چهار فرزند به نامهاي نصرالله، ابوالفتح، ابوالقاسم و پروين و از همسر دومش پسري به نام سعيد داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غلامرضا طباطبائي مجد، نام‌آوران آذربايجان در سده چهاردهم، (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1390)، ص 53.
عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، مفاخر آذربايجان، ج3 (تبريز: آذربايجان، 1375)، ص 1589-1590.
هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ايران، ج 2 (تهران: فرهنگ معاصر، 1379)، ص 314.
محمد صدر هاشمى‌، تاريخ جرايد و مجلات ايران، ج 4 (تهران: کمالي، 1364)، ص167-169.
عقيقي بخشايشي، ص 1590-1591.
صادق حضرتي، رجال و مشاهير آشتيان (قم: نشر الماس، 1382)، ص 89-90.
اتحاد، ص 314.
طاطبائي مجد، ص 54.
مرتضي سيفي فمي تفرشي، سيري کوتاه در جغرافياي تاريخي تفرش و آشتيان (تهران: اميرکبير، 1361)، ص 268.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org