ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » سيرِ تحوّلِ قهوه‌خانه در ايران

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

سيرِ تحوّلِ قهوه‌خانه در ايران 

محمدحسن پورقنبر

 

هر جامعه متشکّل از نهادهاي اجتماعي متعدّدي است. يکي از اين نهادها، که در جوامعي مانند ايران، در طي چند سده اخير، با جامعه ما پيوند خورده و در مقاطعي از زمان، رونق چشمگيري داشته، قهوهخانه است. اين نهاد اجتماعي در ايران، تحوِلاتي را در قرون اخير، از سر گذرانده که در اين مقاله، به آن پرداخته ميشود.

 

سابقه تشکيل قهوهخانه در ايران، به دوره سلطنت طهماسب اول صفوي (930-984ق)، برميگردد نخستين بار نيز، در پايتختِ آن برهه زماني صفويان يعني قزوين برپا گرديد. 1 اين نهاد، از خارج مرزها وارد ايران شده و به تدريج با آداب و سنن ايراني عجين گرديد. نخستين بار، دو برادر آلماني که براي آموزش ارتش به ايران آمده بودند، اين نهاد را افتتاح کرده و در آن قهوه فروختند. 2 در دوره شاه عباس اول (996-1038) با انتقال پايتخت صفوي از قزوين به اصفهان، شهر اخير شاهد گسترش چشمگير قهوه‌خانه بود و به عنوان مرکز اصلي اين نهاد درآمد. 3 توجه فراوان عباس اول به اين نهادِ نوظهورِ اجتماعيِ ايران، موجب رونق فراوان آن گرديد. حتي گفته شده که اين پادشاه مقتدرِ صفوي، برخي ميهمانان خارجيِ مهمِّ خود را به قهوه‌خانه‌ها برده و در آنجا پذيرايي مي‌نمود. 4
 
رونق قهوه‌خانه‌ها بعد از دوره عباس اول و در سده پاياني حکومت صفوي ادامه داشت. از همين زمان بود که قهوه‌خانه داراي صبغه فرهنگي هم گرديد، چنانکه شاعراني در آنجا گرد آمده و سروه‌هاي خود را در معرضِ شنيدن و انتقاد ديگران قرار مي‌دادند. 5 شاعران و هنرمندان اين دوره به جاي تجمّع در دوائر مختلف دربار و ديوان صفوي، در قهوه‌خانه‌ها گِردِ هم مي‌آمدند. 6 اگرچه در ابتدا، مراجعان قهوه‌خانه‌ها، عمدتا طبقات مرفّه جامعه به خصوص رجال حکومتي محسوب مي‌شدند، ولي به تدريج، توده مردم به ويژه اهل حِرَف و پيشه‌وران براي گذراندنِ اوقات فراغت به آنجا تردّد نمودند. 7
 
بعد از ورود چاي به ايران، دو مرکز تجمع براي تفريح، وقت‌گذراني، خوردن و نوشيدن به وجود آمد که يکي قهوه‌خانه و ديگري چايخانه بود. اعيان و اشراف به سوي چايخانه سوق داده شده و از مردم فاصله گرفتند. اما قهوه‌خانه به پاتوق اقشار متوسط و پايين جامعه مبدّل گرديد و از تمام اصناف و اقشار به آنجا رفت و آمد مي‌کردند. گفته شده که در آنجا، بجز قهوه و چاي، انواع مخدّرات رايج و احياناً مشروبات الکلي وجود داشت، برعکس در چايخانه که ويژه اشراف و درباريان و فرزندان آنان محسوب مي‌شد، از اين نوع مواد خبري نبود. 8 بنابر روايت آدام اولئاريوس هلندي، که در زمان شاه صفي (1039-1055) در ايران به سر مي‌برد، در اصفهان علاوه بر قهوه‌خانه، مراکزي نيز براي نوشيدن چاي بوده است که آنها را چايخانه يا چاي ختائي خانه مي‌گفته‌اند. در چايخانه برخلاف شيره‌خانه که مرکز کارهاي ناپسند بود، ضمن نوشيدن چاي به بازي شطرنج مي‌پرداختند. 9
 
در پيِ سقوط صفويان در سال 1135ق، و مقارن با حکومت افاغنه، افشاريه و زنديه در ايران و به دنبال جنگهاي پي در پي و بي‌ثباتي سياسيِ مُنتج از آن، بحران اقتصادي و فقر مالي، گريبان مردم را گرفت و از سوي ديگر، موجي از ناامني بر فضاي ايران سايه افکند. از اين رو، نهاد مذکور همانند بسياري از ساختارهاي جامعه، با افول مواجه شد و بدين ترتيب، بسياري از قهوه‌خانه‌ها تعطيل گرديد. 10
 
با روي کار آمدن قاجارها در اوايل قرن13ق، ثبات سياسي به ايران بازگشت و شهرهاي ايران هم تا حدودي رونق گذشته را به دست آوردند. قهوه‌خانه نيز به عنوان نهادي شهري، بار ديگر شکوفا شد. اين روند رو به صعود بود تا آنکه در زمان ناصرالدين شاه (1264-1313ق) به اوج خود رسيد. با اين حال، نهاد مذکور در دوره قاجاريه داراي خصايصي گرديد و تحولاتي را پشت سر نهاد: اول، با کِشت چاي در شمال ايران، اين ماده تا حدود زيادي، جاي قهوه را در قهوه‌خانه‌ها گرفت. 11 البته در کنار آن، قليان نيز استعمال فراواني يافت. 12 دوم، با انتقال پايتخت به تهران در زمان قاجارها، تهران به عنوان مرکز اصلي قهوه‌خانه در ايران مطرح گرديد، به طوريکه گفته شده در آن برهه زماني، در تهران با 250 هزار نفر جمعيت، 4300 قهوه‌خانه وجود داشت. 13 حتي سفير وقتِ ايالات متحده در ايران (بنجامين) هم از تعدّد قابل توجه اين نهاد براي طبقات مختلف اجتماعي، در محلات و خيابانهاي تهران سخن گفته است. 14 سوم، قهوه‌خانه‌ها در اکثر نقاط شهر گسترش يافت، در بازارهاي محلات شهرها، در کنار مجموعه‌اي از واحدهاي صنفي مهم مانند نانوايي، بقالي، قصابي، حمام...، و به مرور زمان، مناطق تجمّع پيشه‌ها، مسافرخانه‌ها، گاراژهاي مسافربري را نيز دربر گرفت. 15 چهارم، زورخانه و قهوه‌خانه به عنوان دو نهاد پيوسته و نزديک به هم، در راه تقويت روحيه ملي و مذهبي مردم جامعه معرفي گرديد، چرا که پايگاه اجتماعي اين دو در آن برهه زماني، تا حدود زيادي مشترک بود يعني اقشار متوسط جامعه به ويژه پيشه‌وران را دربر مي‌گرفت. از آن پس، صاحبان حِرَف که در گود زورخانه، تن خود را ورزيده مي‌کردند، در قهوه‌خانه نيز انديشه خود را با شعر، داستانهاي حماسي و پهلواني زينت مي‌دادند. 16
 
نکته مهم ديگر، نقشهايي بود که قهوه‌خانه در تاريخ ايران ايفا مي‌کرد. اين نقشها از زمان قاجار، تثبيت گرديد. گذشته از آنکه نهاد مذکور، مکاني براي گذراندن اوقات فراغت 17 و حتي کسب و کار مردان بود، زيرا ساعاتي از روز و شب خود را در قهوه‌خانه گذرانده، با ياران و همنشينان خود به گفتگو نشسته، مشکلات کسب و کار خود را با آنان در ميان مي‌گذاشتند؛ گاهي در همانجا به دادوستد و حل و فصل امور مي‌پرداختند. در اين مکان، از وقايع شهر و ديار خويش اطلاع يافته و گوشه‌هايي از تاريخ و فرهنگ خود را در آن مي‌شناختند. به علاوه، هنرها و سرگرميهاي ويژه‌اي مانند نقاشي قهوه‌خانه‌اي، نقّالي در آنجا برقرار گرديد. 18 گذشته از اينها، نهاد قهوه‌خانه در مواقع حسّاس، نقشهاي برجسته‌اي در تاريخ معاصر ايران ايفا کرد. چنانکه فريدون آدميت، قهوه‌خانه‌ها را به عنوان يکي از کانونهاي تجمّع مردم در زمان مشروطه عنوان نموده است. ادوارد براون نيز نوشته است که در بسياري از قهوه‌خانه‌ها، « نقّالان حرفهاي به جاي نقل داستانهاي اساطيري شاهنامه، مشغول محظوظ کردنِ مستمعين با اخبار سياسي» هستند. 19
 
اگرچه نهاد قهوه‌خانه تا دهه 1320ش، بسيار پررونق بوده و گفته شده آنگونه که در شهر تهران، قهوه‌خانه ديده مي‌شد هيچ شغل و دکان ديگري به اين اندازه وجود نداشت و کسب و کار ديگري بدين اندازه گسترش نيافته بود20، با اين حال، در زمان پهلوي دوم بود که قهوه‌خانه، تحوّلات نه چندان خوشايندي را تجربه نمود. با توسعه روابط تجاري، صنعتي و فرهنگي با خارج، به ويژه کشورهاي اروپايي و گسترش وسايلي مثل راديو و تلويزيون در شهرها، و ورود آنها به درون قهوه‌خانه، اين نهاد به تدريج اعتبار و ارزش سابق خود را از دست داد. 21 براي نمونه، در دهه 1330ش: « زماني که تلويزيون در قهوه‌خانه‌هاي جنوب شهر رواج پيدا کرده بود و جوانها را منحرف مي‌کردند، يک شب آقاي فومني در سر منبر به مردم گفت: مگر شما غيرت نداريد، جوانهايتان دارند از بين مي‌روند. بعد، تعدادي از افراد به سوي يکي از قهوه‌خانه‌ها رفتند و درگيري شديدي به وجود آمد». 22 به دنبال رونق اقتصادي ناشي از افزايش درآمد نفت و ارتباط نسبتا وسيع با کشورهاي غربي و بازگشت تحصيل کرده‌هايِ فرنگ رفته به وطن، فرهنگ استفاده از اوقات فراغت به سبک غربي، در ايران گسترش يافت و در نتيجه، مؤسسات آموزش زبان و موسيقي و نقاشي و رقص پا گرفت، 23 و اين، بيش از پيش، به رکود قهوه‌خانه‌ها دامن زد. قهوه‌خانه که در يک دوره زماني، تقريباً طولانی، بارِ وسايل ارتباط جمعي همچون راديو و تلويزيون را به دوش مي‌کشيد، با دگرگونيهاي ايجاد شده، سراشيب انحطاط را پيمود و به دنبال آن، هنرها، نمايشها و بازيهاي قهوه‌خانهاي نيز روبه زوال گذارد. وجهه اين مکان اجتماعي هم، منفي و دچار ابتذال شد، چنانکه آن فضاي تبادلات روزمره مردمي، به محلي براي تجمّع افراد بيکار و گاهي فاسد بدل گرديد. 24 اين موضوع، دليلي بود براي بستن برخي قهوه‌خانه‌ها توسط حکومت، و اين ماجرا تا انقلاب اسلامي و پس از آن نيز تداوم داشت. 25 البته بنابر اظهاري، يکي از عللِ مهم اين انحطاط را بايد در زمينه سياسي جستجو نمود، چرا که رژيم پهلوي براي تهي کردنِ آن، از وجهه مثبت به عنوان يک پايگاه مخالفت با ساختار سياسيِ وقت، در سوق دادنِ آن به سوي ابتذال نقش مهمّي داشت. 26
 
بر اساسِ مطالعات انجام شده، مي‌توان انواع قهوه‌خانه‌ها را در چند دهه اخيرِ ايران، از ديدگاه پايگاه اجتماعي و قشر سِنّي، بدين صورت تقسيم نمود: 1. قهوه‌خانه‌هايي که اکثر مراجعين آن سالخوردگان بوده، و عمدتاً در محلات قديمي شهرها مستقر هستند. 2. قهوه‌خانه‌هاي محل گرد آمدنِ افراد روستايي در شهرها، که در کنار اينها، اغلب ترمينالهاي مسافربري روستايي نيز قابل مشاهده است. البته، نوع ديگري از قهوه‌خانه‌هاي روستايي، در بخشهايي از شهر قرار دارد که سکونتگاه روستاييان مي‌باشد و عمدتا نيز حاشيه‌نشينان را شامل مي‌شود. آنان به دليل اختلاف فرهنگي با شهرها، هميشه به صورت مجزّا و مستقل زندگي مي‌کنند. 3. قهوه‌خانه‌هايي که مخصوص قشر جوان است. قشري که از طبقات پايين يا متوسط جامعه بود و رفع نيازهاي عاطفي خود را در رابطه با همسالانشان جستجو مي‌کنند. 4. نوع ديگر، قهوه‌خانه‌هاي لُمپَني است. از آنجا که لمپنها از اجتماع و خانواده بريده، و به صورت لاابالي زندگي مي‌کنند، قهوه‌خانه مناسبترين محل براي آنهاست. عمدتاً کفتربازان، خريد و فروش کنندگان مواد قاچاق... مشتري اين قهوه‌خانه هستند. 5. قهوه‌خانه صنفي، که از سابقه‌اي طولاني برخوردار است، چرا که پس از به وجود آمدنِ تقسيم کار ميان اصناف و مشاغل اجتماعي، توسعه پيدا کرد، مانند قهوه‌خانه‌هاي کارگران، بنّايان، فرشبافان... اين نوع قهوه‌خانه‌ها، به نوعي، محلي براي مسائل کسب و کار و امرار معاش نيز محسوب مي‌شود، چرا که صاحبان مشاغل مشترک با يکديگر در ارتباط هستند. 27
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حامد قاسمي، نشريه پيام بهارستان، « قهوه‌خانه، نقاشي، نقالي»، شماره 47، ارديبهشت 1384ش، ص14.
2. نشريه مسافران، «قهوه‌خانه‌ها در کوچه و پس کوچه‌هاي تاريخ»، شماره‌هاي 53 و 54، خرداد و تير 1389ش، ص 26.
3. قاسمي، همانجا.
4. نشريه مسافران، همانجا.
5. سيدعلي آل داود، نشريه نشر دانش، «شاعران قهوه‌خانه‌نشين»، شماره 4، زمستان 1379ش، ص46.                       
6. همان، ص 47.
7. قاسمي، همان، ص16.
8. آل داود، همان، ص 47.
9. مصطفي خلعتبري، نشريه نجواي فرهنگ، «چاي قند پهلو: جستاري بر قهوه‌خانه در ايران»، شماره 3، بهار 1386ش، ص42.
10. خلعتبري، همان، ص 42؛ علي بلوکباشي، قهوه‌خانه‌هاي ايران، تهران: پژوهشهاي فرهنگي، 1375ش، ص 29.
11. قاسمي، همان، ص 14؛ مسافران، همان، ص26.
12. خلعتبري، همان، ص41-42.
13. مسافران، همان، ص 26.
14. بلوکباشي، همان، ص 29.
15. مسافران، همان، ص 26.
16. همان، ص 27؛ بلوکباشي، همان، صص 129-131؛ قاسمي، همان، ص16.
17. گفته شده، قهوه‌خانه‌ها، پاتوقي مناسب براي مردهايي بود که مي‌خواستند ساعتي از بچه‌ها و والده بچه آسوده شوند (علي شعباني، نشريه ياد، «قهوه‌خانه‌هايي به نام حزب»، شماره‌هاي 53-56، بهار ـ زمستان 1378ش، ص 345).
18. خلعتبري، همان، ص42؛ بلوکباشي، همان، ص86-98 .
19. هديه نوربخش، نشريه گلستان هنر، «عرصه‌ها و نهادهاي شهري در تهران عصر مشروطه»، شماره 9، پاييز 1386ش، ص 58؛ همچنين براي نقش سياسي آن در دوره پهلوي (نک: مسافران، همان، ص28).
20. محمدرضا پولاوند، سي سال محکوميت لاله‌زار، تهران: نشر جمهوري، 1389ش، ص 233.
21. مسافران، همان، ص 27.
22. علي باقري، خاطرات 15 خرداد، دفتر چهارم، تهران: حوزه هنري سازمان تبليغات، 1375ش، ص 107.
23. زهره بزرگ‌نيا، نشريه جستارهاي شهرسازي، «فراغت ايراني، از قهوه‌خانه تا کافي نت»، شماره‌هاي 10و11، پاييز و زمستان 1383ش، ص63.
24. خلعتبري، همان، ص 44
25. مسافران، همان، ص 28.
26. نک: پولاوند، همان، صص237و243.
27. جعفر صدق آميان، نشريه رشد آموزش علوم اجتماعي، «بررسي نقش اجتماعي قهوه‌خانه در ايران»، شماره 18، زمستان 1372، ص 51.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org