ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » ميتينگ فدائيان اسلام و قتل رزم‏آرا

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

ميتينگ فدائيان اسلام و قتل رزم‏آرا 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

در اينجاست که شهيد سيد عبدالحسين واحدي، که در هشتم آذر سال 1334 به دست بختيار شهيد مي‏شود، دو ساعت تمام صحبت مي‏کند. سخنران ديگر هم کرباسچيان بوده است. خوب، مرحوم سيد عبدالحسين واحدي مباني آرمانيش را تشريح مي‏کند. متأسفانه آن موقع نه ضبط صوت بود، نه به اين گستردگي لوازم صوتي وجود داشت و نه دوربين فيلم‏برداري. آن سخنان ضبط نشده که امروز به عنوان سند در تاريخ بماند. تنها بعضي عکاسها عکس گرفته بودند که عکسهايش را هم توي روزنامه‏هاي آن روز انداختند. آن روز، مرحوم واحدي به من گفت: من خيلي بااحساس صحبت کردم و تشريح کردم که هرکس نفت را بخواهد به اجنبي بدهد مهاجم به حريم مردم است، مهاجم به حريم اسلام و حريم قرآن است؛ حکومتهاي ايران اصلاً حقّ چنين کاري را ندارند. و گفتم آقاي رزم‏آرا، شما که مي‏گوييد ملت ايران نمي‏تواند لولهنگ بسازد، مردم ما را تحقير کرده‏اي. شما مگر مي‏تواني اين مسجد را بر سر آيت‏اللّه کاشاني تخريب کني و مجلس را بر سر دکتر مصدق؟ بعد گفت: مطالعه کرده بودم. درباره قرارداد دارسي صحبت کرده بود، راجع به امتياز رويتر حرف زده بود. در مجموع، دو ساعت تمام صحبت کرده و نتيجه گرفته بود که کابينه رزم‏آرا مي‏خواهد قرارداد نفت را به‏گونه‏اي تنظيم کند که دوباره اسارت ملت ايران را دربرداشته باشد.

 
معني هم نداشت؛ قرارداد 1933 مربوط به سي سال قبل از آن تاريخ بود؛ سال 1963 تمام مي‏شد. ما در سال 1951 بوديم. قرارداد گس ـ گلشائيان تمديد قرارداد 1933 بود. اين تمديد اصولاً لازم نبود. امّا، آمريکاييها اين را مي‏خواستند. مي‏خواستند يک قرارداد مثل قرارداد آرامکو امضا کنند. خوب، از اين موقعيت هم ملت ايران استفاده کرده مي‏گفت: نفت را ملّي اعلام مي‏کنيم. سازمان ملل هم قبول کرده بود. هر ملتي، در محدوده خودش، حق دارد نفت خود را ملّي کند. رزم‏آرا به مردم توهين کرده بود. در اينجا مرحوم واحدي مي‏گويد من گفتم: ما مسلسل را مي‏جويم و تفاله‏اش را بيرون مي‏ريزيم. رزم‏آرا، برو و اِلاّ روانه‏ات مي‏کنيم. سخنراني‏اش با اين جمله تمام مي‏شود. در وسط سخنراني سيد عبدالحسين واحدي، که به نمايندگي از نواب صفوي صحبت مي‏کرده، چند نفر از اوباش تهران مي‏خواستند اين گردهمايي را به هم برنند؛ مرحوم واحدي دستور مي‏دهد، پشت بلندگو، اينها را توي حوض مسجد شاه (مسجد امام) مي‏اندازند. مرحوم ذوالفقاري يکي از برادران فدائيان اسلام قدبلندي داشت؛ عصايي دستش بود، با عصايش مي‏اندازد سر آنها و سرشان را زير آب مي‏کند. آنها را، مثل موش آب‏کشيده، از توي آب درآوردند و از مسجد بيرونشان کردند. در ميتينگها يا در گردهماييهاي ديگر، مردم کف مي‏زدند، هورا مي‏کشيدند. استثنائا در ميتينگ فدائيان اسلام، فرياد اللّه‏اکبر مي‏کشيدند، صلوات مي‏فرستادند. صلواتهاي فدائيان اسلام آهنگ خاصي داشت. مرحوم واحدي، همانطور که گفتم، اعلام مي‏کند که رزم‏آرا، اگر نروي، ما روانه‏ات مي‏کنيم. پنج روز مهلت مي‏دهيم استعفا بدهي و يا بر باد مي‏روي.
 

من يادم هست، فرداي آن روز، در روزنامه آتش، با حروف درشت، چنين آمده بود: «آقاي سيد عبدالحسين واحدي، مسلسل از آهن است و جويده نمي‏شود». اين طنز را روزنامه‏هاي طرفدار دولت نوشته بودند. در روزنامه شاهد، که زير نظر دکتر بقايي بود، عليه رزم‏آرا مقاله چاپ مي‏شد. باختر امروز، که هر روز منتشر مي‏شد، برضد رزم‏آرا مقاله مي‏نوشت. روزنامه‏هاي به سوي آينده، مصلحت و امثال آنها هم کجدار و مريز رفتار مي‏کردند. شعار ملّي شدن نفت جنوب را مي‏دادند. تا اينکه در صبح چهارشنبه وقتي که سپهبد رزم‏آرا به عنوان رئيس دولت، در ختم مرحوم آيت‏اللّه فيض شرکت مي‏کند به دست خليل طهماسبي کشته مي‏شود. آيت‏اللّه فيض، از مراجع قم بود، اهل فقه بود و معروف است هر قمي‏اي که مي‏آمد وجوهاتش را با آيت‏اللّه بروجردي حساب کند، ايشان ارجاع‏اش مي‏داد به مرحوم آيت‏اللّه فيض. مرحوم آيت‏اللّه فيض، چون در مسائل مذهبي نظريات تازه‏اي داشت، معروف بود؛ مثلاً متنجّس را نجس نمي‏دانست. اين موضوع فقهي هست که اهل فن مي‏دانند که چرا ايشان متنجس را نجس نمي‏دانست. وقتي فوت کرد، دولت برايش ختم گذاشت. در ختم مرحوم آيت‏اللّه فيض، مرحوم استاد خليل طهماسبي با سه گلوله رزم‏آرا را، وقتي که از وسط دو صف پاسبانها وارد مسجد شاه شد، از پشت هدف گلوله قرار داد و او کشته شد و طهماسبي، داخل بازار بزازها، فرياد اللّه‏اکبر کشيد.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org