مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
موضوعي را من يادم رفت در ابتداي جلسه بگويم، خوب است که در اينجا به آن اشاره کنم. در روزهايي که نواب صفوي از اينجا رفت به مؤتمر اسلامي، در آخرين شبي که از برادران فدائيان اسلام خداحافظي ميکرد و جلسه در مسجد کاظميه در سرچشمه بود، مطالبي راجع به کرباسچيان گفت. اميرعبدالله کرباسچيان، بعد از 28 مرداد، حزب خلق را تشکيل داده بود و معروف بود که با اردشير زاهدي رفيق است بعضي از تاريخنگاران، متأسفانه بدون تحقيق، کارهاي کرباسچيان را در جرياناتي که بعد از 28 مرداد از طرف حکومت انجام گرفته بود، به حساب فدائيان اسلام گذاشتند و تهمتهاي ناروايي زدند. آن روزها اردشير زاهدي پنجاه هزارتومان خرج کرده و حزب خلق را تأسيس کرده و در خيابان لالهزار جايي گرفته بود. ارگان حزب خلق، همين روزنامه نبرد ملت شده بود و از دستگاه حمايت ميکرد.
آن شب، شب شنبه آخرين هفتهاي که نواب صفوي ميخواست به اردن، به شهر قدس، برود، روي منبر رفت؛ در ضمن خداحافظي، گفت: متأسفم خبري به برادرانم بدهم: برادرمان کرباسچيان خودش را فروخت، امّا ارزان فروخت؛ بيش از اينها ارزش داشت. اين را نواب صفوي شب شنبه گفت، روز پنجشنبه همان هفته، روزنامه نبرد ملت کاريکاتوري از نواب به شکل موش که عمامهاي به سرش گذاشته بود، چاپ کرد. و تصوير يک مشت را کشيده بود که دارد از حزب خلق ميآيد بيرون به مغز نواب صفوي بکوبد. زيرش نوشته شده بود: آقاي فدائيان اسلام را راهي به حزب خلق نيست. رژيم از اين حرف نواب صفوي و از اشتباهي که کرباسچيان کرده بود استفاده کرد. کرباسچيان آدمي بود که تا ديروز وقتي به اتاق نواب صفوي ميآمد، خبردار ميايستاد، مثل اينکه به زيارت يکي از اولياء خدا مشرف شده، ميگفت: «السلام عليک يابن رسولالله، السلام عليک يابن اميرالمومنين»؛ آدمي که نواب صفوي را تبلور عيني آرمانهاي سرکوب شده اسلامي ايران ميدانست، آدمي که روزي که نواب صفوي آزاد شد، با نواب صفوي به ديدن من آمد توي زندان، در روزنامهاي که منتشر ميکرد، عکس نواب صفوي را انداخت و تيتر زد: «آمد آن مردي که زنجير غلامان بگسلد» اين آدم، در هفته اولي که نواب صفوي به اردن رفته بود، به اين صورت توهين کرد.