مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
به هر جهت، زمينه مخالفت در مورد آوردن جنازه از نجف به ايران موجود بود و دستگاه هم ميدانست. اين، فکر ميکنم، در سال 1328 اعلام شد که جنازه رضاخان، به ايران ميآيد و در قم، پس از طواف در آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، يکي از مراجع بر اين جنازه نماز خواهد خواند. در آن سال، فدائيان اسلام شکل گرفته بودند. در حوزهها، در شهرها طرفداراني پيدا کرده بودند و روزنامهها اخبارشان را پخش ميکردند. زدن کسروي، مسائل مربوط به مصوبات مجلس مؤسسان، مسائلي که در مجلس مؤسسان سوّم پيش آمده بود (از قبيل حذف ماده مربوط به لائيک شدن کشور از متمم قانون اساسي و...)، که اگر بگرديد، اسنادش پيدا ميشود، به فدائيان اسلام شکل تازهاي داده بود که در حوزهها، طلبههاي جوان، طلبههاي انقلابي، از اينها حمايت ميکردند.
حوزهها هم (مخصوصا حوزه علميه قم) بعد از شهريور 20، رشد پيدا کرده بودند. مرحوم آيتاللّه بروجردي، از بروجرد به قم آمده بود. مراجع سهگانه آيتاللّهالعظمي خوانساري، آيتاللّه صدر و آيتاللّه حجت به حوزه شکل جديدي داده بودند. حوزهها از آن حالت خمودگي بيرون آمده بود. اجبارا، مسائل سياسي در حوزهها مطرح شده بود. اگرچه مرحوم آيتاللّه بروجردي نظرش عدم دخالت در سياست بود؛ امّا بالاخره کشور اشغال شده بود: اشغالگران بيرون رفته بودند، اما متجاسرين آمده بودند.
طلبههايي که در حوزه بودند، از دوران رضاخان آگاهي پيدا کرده بودند، و اين امر ايجاب ميکرد که فدائيان اسلام داراي پايگاهي در حوزهها باشند.
بنابراين، وقتي شايع شد که جنازه رضاخان را قرار است به قم بياورند و آوردند با عکسالعمل تند فدائيان اسلام روبهرو شد. اعلاميههايش هست. نواب صفوي، در اينجا، مسئلهاي دارد و آن ملاقاتش با مراجع قم است. ميگويد قبل از اينکه جنازه بيايد من به قم خدمت آيتاللّه صدر رفتم؛ آيتاللّه صدر استقبال خوبي از من کرد و ايشان فرمود که چنين چيزي امکان ندارد که ما به جنازه يک محارب نماز بخوانيم. خدمت آيتاللّه حجت رفتم، آيتاللّه حجت هم فرمودند ما نماز نخواهيم خواند. آيتاللّه خوانساري، که از رضاخان خيلي ناراحت بود. متأسفانه، خدمت آيتاللّه بروجردي که رفتم، هرچه که صحبت کردم، آيتاللّه بروجردي، به عنوان اينکه حرف شما را نميشنوم، آن روز اعتنايي به حرفهاي من نفرمودند. بعدها، موج مخالفت با اين امر بيشتر شد. سيد عبدالحسين واحدي، به نمايندگي از نواب صفوي، در فيضيه سخنراني کرد. فدائيان اسلام مجلس جشني در مسجد امام حسن(ع) گذاشتند. از آيتاللّه بروجردي دعوت کردند. قرار شد آيتاللّه بروجردي که آمد آنجا، جلويش را بگيرند و حرفهايشان را با او راجع به جنازه رضاخان بزنند. آيتاللّه بروجردي شرکت کردند در مجلس؛ ولي فورا بيرون آمدند؛ گوش به اين صحبتها نکردند. شاه نمايندهاي به نام قائممقامالملک رفيع ــ که رابطش بود بين حوزه و دربار ــ به قم فرستاد. آنچه که من شنيدم اين است که قائممقامالملک رفيع پيش آيتاللّه صدر ميرود. آيتاللّه صدر لهجه عربي داشته. سرش را مياندازد پايين؛ ميگويد: قبيح است، قبيح است اين حرف از شما که يک مرجع بر جنازه رضاخان نماز بخواند. پيش آيتاللّه خوانساري ميرود، مرحوم آيتاللّه خوانساري پيشکارش را صدا ميکند ــ معمولاً مراجع کساني را دارند که کارهايشان را انجام ميدهند ــ ميگويد: بيا اين را بيرونش کن. پيش آيتاللّه حجت ميرود؛ مرحوم آيتاللّه حجت، در موقعي که صلاح نميدانسته بشنود، گوشش را اينطور نگه ميدارد، يعني نميشنوم چه ميگويي؟ آخرش هم ميگويد: نفهميدم چه گفتي. پيش آيتاللّه بروجردي که ميرود، آيتاللّه بروجردي ميگويد: با اين وضعي که در حوزه به وجود آمده، من نميتوانم نماز بخوانم؛ جو حوزه جوّي است که اين امر را نميپذيرد. قائممقامالملک رفيع را رد ميکند.
طلبهها خيلي از گويندگان فدائيان اسلام حمايت ميکردند. مرحوم سيد عبدالحسين واحدي تعريف ميکرد: من سخنراني کردم. وقتي برميگشتم، رفتم به حمام ــ چون در آن موقع در منازل حمام نبود ــ مأمورين پليس وقتي فهميدند که من در حمام هستم، حمام را محاصره کردند. به فيضيه که خبر دادند سيد عبدالحسين واحدي را قرار است در حمام دستگير کنند، هفتصد هشتصد نفر طلبه به طرف حمام آمدند. جلوي حمام ايستادند تا من آمدم بيرون. مرا بدرقه کردند و رفتند.