محمدحسن پورقنبر
بدون ترديد سيد ضياءالدين طباطبايي، يکي از چالشبرانگيزترين و مرموزترين چهرههاي عرصه سياست ايران طي چهار دهه نخستِ قرن چهاردهم (1300-1330) شمسي است. اگرچه مطالبِ قابل توجهي در قالبِ کتاب و مقاله، راجع به اين شخص ارائه گرديده است، اما در اين مقاله، سعي شده است تا بهطور مختصر، به گوشهاي از فعاليتهاي سيدضياء، از طريقِ رجوع به مطالبِ روزنامه ميهنپرستان 1 که در نيمه اول دهه1320ش منتشر ميگرديد، پرداخته شود.
با شروع کار مجلس چهاردهم شوراي ملي در اوايل سال1323ش، سيدضيا طباطبايي با تشکيل حزب اراده ملي، نقش پُررنگِ خود، در عرصه سياسي ايران را آغاز نمود. اگرچه طيفي از سياسيون به هواداري از روزنامه او برخاستند، اما در آن سو، طيف گستردهاي هم از اين رويداد، خرسند نبوده و به دلايلي، مخالفت خود را نسبت به اين سياستمدارِ کهنهکار نشان دادند. يکي از گروههاي مخالفِ سيد ضيا، حزب ميهنپرستان بود. رهبران اين حزب، خشم شديد خود را از اين واقعه، در يکي از شمارههاي ارگان خود، اواخر ارديبهشت 1323ش، به شرح زير نشان دادند: «در راه ايجادِ جبهه ملي، نيرويي که جبهه خائن شماره 1 ايران و خائنين ديگر را درهم خواهد شکست».
مسئولين روزنامه اظهار داشتند که اين اتحاد بايد با شرکت کليه افراد در يک «مبارزه مقدس ملي» عليه عامل خطرناک تازهاي که در سياست ايران ظاهر گرديد يعني سيدضيا طباطبايي انجام بگيرد. آنان، از سيدضيا به عنوان يک عنصر خبيث نام برده و لقب «خائن شماره 1» را به او دادند. بر اين اعتقاد بودند که سيدضيا، بزرگترين خطري است که سياست ايران را تهديد مينمايد، و دليل اين ادعاي خود را نيز چنين اظهار نمودند: «زيرا کعبه اميد مرتجعين و فاسدين و غارتگران طبقه حاکمه شد». 2 در همين شماره از روزنامه ميهنپرستان، با آوردن عنواني به نام «لايحه شلاق و مسلسل، ارمغاني که وزير کشور به ملت ايران ميدهد»، از وزير کشور وقتِ ايران عبدالحسين هژير به دليل ارائه لايحهاي به مجلس مبني بر کاهش آزادي و ايجاد فشار به گروههاي سياسي، شديداً انتقاد شده و ميهنپرستان، اين اقدام را به تحريک و تاثير مستقيم سيدضياء مربوط دانستند. 3
بعد از انتشار اين شماره از روزنامه ميهنپرستان، گويا برخي، به انتقاد از اين رويکردِ تندروانه مسئولين روزنامه مبادرت ورزيدند، که اين امر، موجب دفاع دست اندرکاران اين روزنامه از خط مشي خود شده، و عنوان نمودند:«سيدضياء مرد ماجراجوي خيانتکاري بيش نيست». آنان در ادامه عنوان کردند که «آيا منتظريد ما نيز به دليل اينکه مخالفت با سيد و عمّالِ سيد و با دست مرموزي که شايد پشتيبان ايشان است، کاري خطرناک و پردردسر است، دست از مبارزه مقدس خود برداريم و عليرغم وظيفه و مسئوليت قطعي خود، سکوت اختيار کنيم».4 در همان شماره با تيتري به نام «احزاب دموکرات و مرام آنها، اشتباه بين فاشيسم و دموکراسي»، سيد ضيا و طرفدارانش را مورد هدف قرار ميدهد. چنانکه به عدم آگاهي و دانش، و استنباط نادرست سيد ضيا و يارانش به خاطر همانند دانستن فاشيسم با دموکراسي ميپردازد و رهبر حزب اراده ملي و حاميانش را به عنوان بيسواد مورد تحقير قرار ميدهد: «اينکه قطعا اين آخرين اشتباهي نيست که آقا و پيروان ايشان در بحث مطالب علمي و سياسي مرتکب ميشوند». 5
روزنامه ميهنپرستان در شماره ديگري، به کانون اقتصادي مرتبط با سيدضيا اشاره ميکند. اين روزنامه، با موضوعي تحت عنوان «کانون بدبختي ايران يا مرکز ستاد مرموز سيدضياء»، نفوذ و قدرت تجارتخانه رشيديان در اقتصاد ايران را مورد توجه قرار داده و رابطه آن را با سيدضياء مورد توصيف قرار ميدهد. مسئولين روزنامه اظهار ميدارند که سيد ضيا و يارانش در ساختار حکومتي ايران، از منافع تجارتخانه مذکور حمايت نموده و در عوض آن، هزينه هنگفت تبليغات پرسروصداي حزب اراده ملي، به وسيله رشيديان تأمين ميشود.6 روزنامه ميهنپرستان، در يکي از شمارههايش رويکرد راديکال خود را نشان داده و با عنوان «بايد خراب کرد تا آبادي ممکن گردد»، تاکيد مينمايد که با اکثر نيروهايِ حاکم در ايران مخالف بوده و نسبت به متنفّذين برجسته کشور منجمله سيدضياء و قوام ديدگاه مثبتي ندارد، زيرا آنان نمايندگان سيستم اجتماعي و سياسي کهن و پوسيده سابق هستند. آنان در ادامه عنوان ميکنند، هدف ميهنپرستان اين است که ميخواهند «يک طرز فکر جديد، طرز کار نو، و يک خطمشي سياسي و اجتماعي جديد در ايران برقرار نمايند». 7
سيد ضيا طباطبايي که در نوک پيکانِ انتقادات شديد، و حتي حملات لفظي گردانندگانِ روزنامه ميهنپرستان قرار داشت، به طور پيدرپي و مداوم، ارتباطش با رشيديان در عرصه سياسي ـ اقتصادي مورد توجه روزنامه قرار ميگيرد «رشيديان، يار غار مؤسس حزب وطن است و اينکه تاکنون چندين اتومبيل براي سواري آقا داده و هزينه زندگي آقا و خرج تبليغات او را ميپردازد» 8، و در شماره ديگري از روزنامه آمده است: «مهمترين حربه تبليغ رشيديان و ياران سيدضياء موضوع مبارزه با حزب توده است، رشيديان و عمّال سيدضياء هرکجا سرمايهداري بيسواد و ناداني نظير خود ديدند فوراً موضوع حزب توده و خطر کمونيستي ايران را پيش کشيده و با آب و تاب تمام به آنها ميگويند توده ايهاي کمونيست و لامذهب، خيال دارند اموال شما را غارت کنند» 9.
روزنامه مورد بررسي، در اوايل خرداد1323ش با تيتر: «در آرزوي انتقام ملي پيام عُمّال هيتلر به آقاي سيد ضياء»، پس از اظهار اين مورد که، جبهه مشترک مطبوعات در مقابل فعاليت سيد و يارانش، داراي اتحاد و انسجام بيشتري شده است، به دو خصيصه مرتبط با سيدضيا يعني وابستگي به بيگانه: «يک سياستمدار بيغرض و عادي نيست بلکه مامور اجراي نقشه سياسي بخصوصي است که مورد مخالفت شديد ملت ايران است» 10، و درباره گرايش ارتجاعي او اشاره ميکند: « امروز سيدضياء مرکز ثقل و محور و نقطه اتکا طبقه حاکمه غارتگر و دزد و خائن ايران است. تمام کساني که خون ملت ايران را در اين 20 سال مکيدهاند اکنون در اطراف سيدضيا جمع شدهاند». 11
روزنامه ميهنپرستان در شماره ديگري، موضوع تحرّکات برخي عشاير ايران در آن برهه زماني را مورد توجه قرار ميدهد و آن را نيز مرتبط با فعاليتهاي سيدضيا ميداند. مسئولين روزنامه با اين عنوان که «خائنين براي اغفال عشاير خواب تازه ميبينند»، ميافزايد، سيد و يارانش از آنجا که نتوانستند توجه «مردم و توده حقيقي ملت ايران» را به سوي خود جلب کنند، در پي جلب نظر عشاير و تحريک آنها برآمده و به کمک حاميان خارجي خود، حتي به آنان اسلحه و تجهيزات نظامي ميرسانند، 12 در همين شماره روزنامه، آمده است که سيد ضيا بهمنظور آنکه بتواند بيش از پيش بر عشاير نفوذ داشته باشد و از آنان بهعنوان يک اهرم قدرت استفاده کند، از طريق وزير کشور (هژير)، رياست اداره امور ايلات و عشاير را به يکي از حاميان خود سپرد. 13
اما يکي از موضوعات مهم سياسي ـ اقتصادي ايران در سال1323ش، فعاليت مستشار مالي امريکايي آرتور ميلسپو در ايران بود. او با راي مجلس سيزدهم و در آبان 1321ش، بهمنظور سروسامان دادن به اقتصاد ايران شروع به فعاليت نمود. موضعگيري عليه او، از اوايل سال1323ش آغاز گرديد، تا آنکه لغو اختياراتش در مجلس مطرح شد و سرانجام در دي 1323ش اين اتفاق افتاد. مسئولان روزنامه ميهنپرستان نيز که از مخالفان حضور ميلسپو در ايران بودند، با ارائه مطلبي تحت عنوان «بايد عمليات ميلسپو مورد رسيدگي قرار گيرد»، رويکردي منتقدانه نسبت به فعاليتهاي اين شخص در اقتصاد ايران ابراز نمودند. آنان در ادامه مطالب، از حمايت سيدضياء و رابطه نزديک او با ميلسپو سخن به ميان آورده، يادآور شدند سيدضياء حق دارد با اخراج ميلسپو مخالفت کند، زيرا «با رفتن ميلسپو، درخت مراد خود را از دست ميدهد. در دست داشتن امور اقتصادي و مالي کشور براي او جنبه حياتي دارد. او هرگز مردي مطيعتر و بيارادهتر از ميلسپو پيدا نخواهد کرد». 14
روزنامه ميهنپرستان که از هر فرصتي براي حملات لفظي عليه رهبر حزب اراده ملي استفاده مينمود، در مطلبي با عنوان «عارف قزويني و سيد ضياء»، مدعي ميشود، عارف قزويني که در سال 1302ش، با سرودن شعري از سقوط دولت سيدضياء ابراز تاسف نمود، اگر الآن زنده ميبود، ميتوانست به شخصيت واقعي و همچنين عملکرد سيدضيا طباطبايي پي برده و از آن رويکرد مثبت خود نسبت به اين شخص، پشيمان ميشد. 15
مرامنامه حزب اراده ملي 16، موضوع ديگري بود که مسئولان روزنامه ميهنپرستان، از طريق آن، سيدضيا و حزبش را آماج حملات خود قرار دادند. اين روزنامه، با بررسي مفصل مطالب مرامنامه، عيوب آن را برجسته نموده و شديداً به سيد ضيا حمله کرد: «از سراسر مرامنامه آقا همانطور که انتظار ميرفت آثار ارتجاع و پوسيدگي و جمود فکري و مخالفت با هرگونه ترقي خواهي حقيقي نمايان است». ميهنپرستان مدعي بودند که اين مرامنامه با فهرست يک سِري اصلاحات ظاهري مثل احداث بيمارستان... با عوامفريبي، مانع از برآورده شدن نيازهاي تجددگرايانه ملت ايران است، و اينکه اين اقدام نيز از نقشههاي شوم ارتجاع بينالمللي ميباشد که درصدد هستند ملت ايران را همانند دوره ديکتاتوري رضاشاه، با تعدادي اصلاحات ظاهري اغفال نمايند: «اگر ارتجاع بينالمللي ديروز يک قلدر نظامي بدون حزب براي ما تراشيد امروز چنين مقتضي ميبيند که يک قلدر غير نظامي را منتها با يک حزب پوشالي تقويت نمايد» و در ادامه ميآورد که ارتجاع بينالمللي تمايل ندارد تا خائنين، سرمايهداران و عمال دوره ديکتاتوري شديداً به مجازات برسند، روزنامه ميهنپرستان در پايان ميآورد: «مرامنامه آقا بايد چندين بار به منزله اعلام خطري تلقي شود و عموم آزاديخواهان و ميهنپرستان بايد براي مبارزه با اين مزدور اجنبي و دارودسته او در حال هشدار باشند». 17
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بهروز طيراني، اسناد احزاب سياسي ايران، تهران: سازمان اسناد ملي ايران: پژوهشکده اسناد، 1376، ج 2، ص 388-414؛ حسين ابوترابيان، مطبوعات ايران از شهريور1320 تا 1326، تهران: اطلاعات، 1366، صص187-188 .
2. روزنامه ميهنپرستان، شماره 191، صص1و 2 و 4.
3. ش 191، صص 1و4.
4. ش 192، ص 4.
5. ش 192، ص 1.
6. ش 193، ص 1.
7. ش 194، صص 1و4.
8. ش 195، ص 18 .
9. ش 196، ص 19.
10. ش 200، ص 1.
11. ش 200، ص 4.
12. ش 209، صص 1و4.
13. ش 209، ص 4 .
15. ش 225، ص 4.
16. ش 228، ص 2. براي اطلاعات بيشتر در مورد مشخصههاي اين حزب، نک: بهروز طيراني، همان، ص 48-79.
17. ش 229، ص 2.