حميرا رنجبر عمراني
سوادآموزي و رشد آگاهي در هر يک از جوامع انساني، نشانهاي بر رشد و بالندگي فرهنگي است و همواره سبب ميشود که جامعه از حالت ايستا و منفعل به سمت حرکت و تحول پيش برود. از طرف ديگر، با پيچيده شدن روابط سياسي حاکم بر جوامع، عناصر قدرت از هر دستاويزي در جهت بسط نفوذ خود در ميان اقشار و گروههاي مختلف سود ميبرند. نهاد آموزش يکي از مهمترين عواملي است که ميتواند در خدمت قدرت قرار گيرد و سياستهاي فرهنگي حکومت را در جامعه منبسط گرداند.
از آغاز حکومت پهلوي و شروع اصلاحات اجتماعي با اقتباس از الگوهاي غربي، برنامههاي سوادآموزي در رأس سياستهاي غربگرايانه رژيم پهلوي قرار گرفت و به عهده وزارت فرهنگ گذاشته شد که در اولين گام، طبقات مختلف شهري را دربرگرفت. پس از جابهجايي قدرت از رضاخان به محمدرضا و اجراي طرحهاي انقلاب سفيد، سوادآموزي به عنوان يکي از اساسيترين اصول، مدتي به عهده شوراي عالي زنان ايران بود. با تشکيل سپاهيان دانش در همان قالب تحولات انقلاب سفيد، جوانان شهري بعد از طي دورههاي خاص آموزشي، راهي شهرستانها و روستاهاي مختلف ميشدند که از نتايج مهم آن، تقابل دو فرهنگ شهري و روستايي بود. در کنار سپاهيان دانش، سازمان زنان ايران نيز فعاليتهايي را با عنوان مبارزه با بيسوادي در جهت همکاري با کميته ملي پيکار جهاني با بيسوادي تدوين نمود. 1
مهمترين مسئله در اين برنامهها، هماهنگي بسيار سازمان زنان ايران با سياستهاي تبليغاتي حکومت بود. به اين ترتيب که اغلب فعاليتهاي آموزشي، با ارقام و آمار بسيار بيشتر از چيزي که عمل ميشد، از سوي سازمان، منتشر و يا در گزارشهاي سازمان به کميته جهاني مبارزه با بيسوادي، اعلام ميشد.
در ميان برنامههاي آموزشي دو نوع نظام پيشبيني شده بود:
الف) آموزشهاي کوتاهمدت
شامل تشکيل کلاسهاي فني و حرفهاي و هنري بود. موارد آموزشي در اين کلاسها، خياطي، آرايش، زبان انگليسي، ماشيننويسي، آموزش رقص و... بود که با هدف خارج کردن زندگي زنان از شکل سنتي به سمت تجدد انجام ميگرفت. 2
ب) آموزشهاي بلندمدت (سوادآموزي تابعي)
زير نظر واحد پژوهش و برنامهريزي سازمان صورت ميگرفت و شامل سوادآموزي تابعي، آموزشگاه مددکاري زنان روستايي و مراکز آموزش راهنمايان خانواده بود.
مسئله سوادآموزي، تنها مختص ايران نبود و ازجمله مسائل جهاني محسوب ميشد و طراح اصلي آن، سازمان ملل بود. سوادآموزي تابعي نيز از طرحهاي يازدهگانه برنامه سوادآموزي جهاني به شمار ميرفت. در سال 1344، کنگره جهاني وزيران آموزش و پرورش در تهران، طي بررسيهاي گسترده، عدم موفقيت برنامههاي سوادآموزي را در جهان اعلام کرد. پنج سال پس از اين کنگره، تعداد بيسوادان در امريکاي لاتين چهل ميليون نفر، در کشورهاي عربي پنجاه ميليون نفر، در آسيا بيش از نيم ميليارد نفر، و در افريقا صد و چهل و سه ميليون نفر برآورد شدند که در آسيا براي سال 1980م، 820 ميليون نفر تخمين زده شد. در اين ميان، وضعيت زنان وخيمتر بود و مطالعات و آمارهاي ديگر، همواره افزايش و رشد بيسوادي را در جهان نشان ميداد. به همين لحاظ طرحهاي متفاوتي به منظور رشد سواد از سوي سازمانهاي بينالمللي اعلام شد. 3
سوادآموزي تابعي ــ چنانکه ذکر شد ــ يکي از طرحهاي سوادآموزي جهاني بود. منظور از اين اصطلاح، آن است که چيزي بيش از خواندن و نوشتن و حساب کردن، آموخته شود. اين روش بر مبناي انسانگرايي علمي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي قرار گرفته و انسانگرايي به معناي در نظر گرفتن انسان و خوشبختي او به عنوان هدف نهايي و غايي بود. 4
سوادآموزي تابعي، معادل Alphabetisation Fonctionnelle به زبان فرانسه و Functional Litrary به زبان انگليسي است. هرچند واژه تابعي، معادل Fonctionnelle نيست، ولي با توجه به کاربرد آن در زبان رياضي و نيافتن واژهاي بهتر و گوياتر که نمودار تبعيت کردن سوادآموزي از ابعاد و هدفهاي ديگر، غير از خواندن و نوشتن باشد، مصطلح شد.
با توجه به شرايط ايران و در نظر گرفتن اهداف سوادآموزي جهاني، گروه پژوهشي سازمان زنان با همکاري يونسکو، مأمور اجراي طرح سوادآموزي تابعي در ايران شد. به منظور برداشتن گامهاي اوليه، طرح تجربي سوادآموزي تابعي براي شناخت ويژگيها و نيازمنديهاي زنان روستايي توسط گروه خاصي تهيه شد. 5
در مهرماه 1352، گروه تحقيقاتي طرح سوادآموزي تابعي تشکيل شد. ميشل ورون ــ کارشناس يونسکو ــ فريده مشايخ، شيدا روستايي، هديه مشايخ، رحمان نوري و مينو ميرزاده، هسته اصلي گروه را تشکيل دادند.
تعيين و تدوين هدفهاي خاص،شناخت هدف نهايي، انتخاب حوزه عمليات، طرح جمعآوري آمار و اطلاعات از حوزه عمليات طرح، کمک به برنامهريزي و تدوين برنامههاي آموزشي در قسمت خواندن و نوشتن و رياضيات روشهاي سوادآموزي تابعي، تنظيم مسائل و مشکلات شناخته شده، ترسيم مرحلههاي زماني و تربيت منطقي واحدها مبني بر ضابطههاي شخصي، تدوين هدفهاي آموزش و پرورش قابل اندازهگيري براي هر واحد آموزشي، تدوين نهايي واحدهاي درسي، تنظيم سازوکار ارزيابي خطوط اصلي پژوهش به منظور برنامهريزي واحدهاي درسي سوادآموزي تابعي بر مبناي جمعآوري اطلاعات درباره زنان روستايي ايران و پيرامون شرايط تغذيه، بهداشت، هنرهاي دستي، وضعيت رواني ــ فکري و طرز فکر و جهانبيني، از وظايف اين گروه بود. 6
مهمترين اهداف تجربي سوادآموزي تابعي به شرح زير اعلام شد:
ــ شناخت دقيق و جامع مشخصات و نيازمندي گروهي از زنان روستايي ايران (اين مسئله با توجه به تابعي بودن طرح، نخستين هدف شناخته شد.)
ــ تهيه و تنظيم الگو و روشهاي مطلوب آموزشي و کارآموزي براي زنان روستايي کشور
ــ آزمودن الگو و روشهاي سوادآموزي در مورد گروهي از زنان روستايي و تعميم و گسترش آن در کل کشور 7
به اين ترتيب برنامههاي سوادآموزي بر اساس اصول ششگانه زير سازمان يافت و تدوين شد:
1. تابعي بودن: يعني با توجه به مسائل شناخته شده سوادآموزي و امکانات واقعبينانانه موجود در منطقه
2. انتخابي بودن: بر حسب محل کلاس، سن، جنس، و موقعيت اجتماعي شرکتکنندگان در طرح
3. مشارکت: به معناي تجهيز و همکاري تمامي منابع محلي، منطقهاي، ملي و بينالمللي
به اين ترتيب، طرح ميبايست در درجه اول با همکاري سازمان زنان ايران و يونسکو، بررسي و مطرح و در مرحله اجرا از امکانات آموزش و پرورش، شهرداريها، فرمانداريها و... سود برده ميشد.
4. ادغام: ترکيب آموزش سواد و حرفه، بر اساس درهمآميختگي عناصر مختلف آموزش و پرورش
5 . تداوم
6. ارتباط 8
طرح تجربي به طور مفصل در گزارش ساليانه 1354ـ1353 بررسي شده است. اما اين گزارش، بيشتر به ارائه برنامههاي طرح اقدام کرده و آمار و اطلاعات جامع و دقيقي از نحوه اجرا ارائه نميدهد. 9 اما همين برنامهها نشان ميدهند که چه تحقيقات جامعي با صرف هزينه و نيروي انساني از کشور ايران، نسبت به امور آموزشي، سوادآموزي و برآورد نيروي انساني به عمل آمد و استعمارگران غربي ميتوانستند غايت بهرهبرداري را از اين اطلاعات در برنامهريزيهاي استعماري خود ببرند.
اجراي طرح سوادآموزي با مشکلات متعددي مواجه بود که اهمّ آنها به شرح زير است:
ــ نبود زيربناي مطلوب اقتصادي، اجتماعي در حوزه عمليات طرح
ــ نبود و يا کمبود سازمانهاي آموزشي و پرورشي، دبستان، آموزشگاه حرفهاي، ديگر سازمانهاي فرهنگي
ــ کمبود مربي، آموزگار و ديگر مسئولان اجرايي آشنا با فلسفه سوادآموزي تابعي
ــ کمبود آمار و اطلاعات دقيق و جامع و در خور اعتماد درباره مشخصات و نيازمنديهاي جمعيت و مشکلات جمعآوري و ارزيابي
ــ کمبود يا نارسايي وسايل ارتباطي ميان حوزه عمليات طرح و گروه پژوهشي
ــ مجهز نبودن گروهها به تجهيزات چاپ و تکثير واحدهاي آموزشي و پوسترها، دستگاه کپي و...
ــ تخصيص زمان اندک براي بررسي مقدماتي، تدوين برنامههاي درسي، ايجاد سازوکارهاي اجرايي با توجه به امکانات انساني و مالي و تجهيزات گروه
در ارتباط با سازمان اجرايي نيز مسائل پيچيدهاي وجود داشتند که عبارت بودند از:
ــ مقررات و آييننامههاي مالي سازمان زنان ايران در ارتباط با پرداخت حقالزحمه، مخارج سفر، اضافه کار، هزينه چاپ و تکثير مواد آموزشي
ــ کندي در اتخاذ تصميم و اجراي آن به دليل ديوانسالاري
ــ عدم تأمين هزينههاي لازم براي اجراي طرح
ــ کمبود کارشناسان با صلاحيت و تجربه براي تدوين واحدهاي درسي به دليل جديد بودن فنون تدوين واحدهاي آموزشي
ــ عدم استخراج و تنظيم آمار و اطلاعات در چارچوب برنامه سوادآموزي تابعي و ارزيابي و اجراي پژوهشهاي ضروري
ــ نبود يک مرکز اسناد و مدارک ضروري در دسترس گروه 10
عوامل مؤثر بر نرخ اُفت تحصيلي در آموزش تابعي
ــ وجود گروههاي ناهمگن در کلاسها
ــ کمبود دوره کارآموزي آموزگاران
ــ عدم تأمين مسکن و محل زندگي مناسب براي آموزگاران غيربومي
ــ تشکيل نامرتب کلاسها و يا عدم رغبت آموزگاران و محصلان
ــ مخالفت همسران
ــ شغل زنان (به ويژه قاليبافي)
ــ ناهمگني زبانهاي محلي و بوميان منطقه با دروس و معلمان
مجموعه عوامل فوق سبب شد طرح مذکور تنها در مراحل اوليه، برخي روستاها و مراکز نزديک پايتخت را در بر گيرد و در اجراي کلان متوقف شده، تنها انبوهي از اطلاعات و طرحهاي پژوهشي از آن باقي بماند. 11
ج) آموزشگاه مددکاري سازمان زنان ايران
در اسفند 1343 در هجدهمين کميسيون مقام زن، هيأت نمايندگي ايران برنامه تأمين نيروي انساني لازم براي آموزش و ارتقاي وضعيت اقتصادي، اجتماعي زنان در روستاها و مناطق محروم را طرح و پيشنهاد کرد. در تابستان 1344، هيأت نمايندگي سازمان ملل به منظور بررسي طرح به ايران آمدند که پس از سه ماه، گزارش مفصلي، تهيه و به سازمان ارسال شد. در بهار سال بعد، طرح تأسيس آموزشگاه مددکاري زنان روستايي تهيه شد. 12
پس از تصويب دولت، اجراي اين طرح به عهده سازمان زنان ايران گذاشته شد. دوره آموزش در اين طرح يازده ماه بود و فارغالتحصيلان ميبايست به استخدام وزارت آباداني و مسکن يا وزارت تعاون و امور روستا درميآمدند و زير نظر آن وزارتخانهها به روستاها اعزام ميشدند. از سال 53 ـ1352 با توجه به گسترش فعاليتهاي سازمان زنان ايران، طول دوره به هجده ماه در چهار رشته تخصصي افزايش يافت. طبق قانون، بخشي از فارغالتحصيلان نيز در مراکز رفاهي سازمان زنان ايران مشغول ميشدند. در سال تحصيلي 1345، وزارت علوم و آموزش عالي در يکصدودومين جلسه شوراي گسترش آموزش عالي تأسيس دوره فوق ديپلم آموزشگاه را تصويب کرد و آموزشگاه با ضوابط آموزش عالي به کار خود ادامه داد. در هر دوره، دانشجويان با گذراندن چهل درس شامل 86 واحد درسي در چهار نيم سال، موفق به اخذ فوقديپلم ميشدند. آنان علاوه بر دروس کارورزي هفتگي در طول سال و دو ماه در تابستان در تهران و شهرستانها به خدمت ميپرداختند. دانشجويان سال دوم علاوه بر دروس، کار تحقيقي نيز انجام ميدادند. 13
اعتبارات آموزشگاه از طرف يونيسف و سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي و سازمان برنامه، تأمين ميشد. يکي از دروس مهم اين آموزشگاه «بررسي نقش زنان» بود که طي شانزده جلسه، مباحث مختلفي مانند مانند مشکلات زنان در جامعه، بررسي سياست جنسي، بررسي جوامع مادرشاهي و پدرشاهي، بررسي نقش عوامل مختلف اقتصاد، جامعه و سياست در حرکت جوامع به سمت پدرسالاري و... را مورد بررسي قرار ميدادند. اما آنچه در ميان دروس فوق قابل تأمل است، بررسي نهضت آزادي زنان امريکا، ريشهيابي شکلگيري اين نهضت و اهداف آن بود که در حقيقت نوعي تبليغ و همسويي با زندگي امريکاييان را نشان ميدهد. علاوه بر اين، «بررسي شرح حال زندگي سيلويا پلت» شاعر امريکايي ــ نيز جزو مباحث آموزشگاه بود. يعني در واقع، از ميان زنان برجسته تاريخ (ايران و جهان) يک شاعره امريکايي انتخاب شده بود. بدين ترتيب ميتوان جلوهاي از سياستهاي حاکم بر سازمان و زيرمجموعههاي آن را ملاحظه کرد.
اعضاء و دانشجويان آموزشگاه، علاوه بر دروس تخصصي فعاليتهاي فراآموزشي نيز انجام ميدادند. شرکت فعال دانشجويان در زمينه برپايي نمايشگاههاي زن با هدف تبليغ فعاليتهاي سازمان، جمعآوري تأليفات و ترجمههاي بانوان ايراني در زمينه پيشرفت زنان، شرکت در مراسم روز هفده دي (سالروز کشف حجاب) و شرکت فعال در مراکز رفاه خانواده در تهران به منظور تبليغ اهداف سازمان در ميان زنان، انجام فعاليتهاي آموزشي و تبليغي در ميان زنان ساکن جنوب شهر به منظور جلب نظر آنان براي شرکت در انتخابات دو مجلس، شرکت در بزرگداشت سالروز جشن شاهنشاهي و جشن مهرگان، ازجمله اين فعاليتها بود. از اينرو، مشخص ميشود که نيروهاي فارغالتحصيل از آموزشگاه مددکاري، بيشتر نيروهاي تبليغاتي محسوب ميشدند تا ابزار خدماتي در خدمت عموم طبقات جامعه. و اقداماتي نظير مبارزه با بيسوادي و فعاليتهاي آموزشي زمينهسازي براي ترويج الگوها و فرهنگ غربي در ايران بود. که عمدتاً با هدف ساختارشکني فرهنگي و هنجارشکني اجتماعي صورت ميگرفت.
آنچه از گزارشهاي منتشر شده سازمان استنباط ميشود، آن است که بيشتر فارغالتحصيلان اين آموزشگاه به خدمت مراکز رفاه خانواده در بخش مرکزي (تهران)، ارتش، بيمارستان بوعلي، سازمان ذوب آهن ايران، و سازمان بيمه خدمات اجتماعي درآمدند. به اين ترتيب، اگرچه هدف اصلي تشکيل اين آموزشگاه تأمين نيروي انساني لازم براي مناطق دور افتاده و محروم بود، اما هيچيک از اين نيروها به روستاها و مناطق محروم اعزام نشدند. 14
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سازمان اسناد ملي ايران. اسناد سال 1352. ش 0190262 0020 .
2. نقش زن در فرهنگ و تمدن ايران. انتشارات سازمان زنان ايران. ص 6.
3. همان. ص الف.
4. پرويز همايونپور. گزارش نهايي طرح تجربي سوادآموزي تابعي در خدمت پيشرفت اجتماعي و اقتصادي زنان روستايي. انتشارات سازمان زنان ايران، 1354. ص 12.
5. پرويز همايونپور سوادآموزي تابعي. انتشارات سازمان زنان ايران، بيتا. ص 7.
6. همان.
7. گزارش فعاليتهاي سازمان زنان ايران، سال 1354ـ1353. ص 84 .
8. پرويز همايونپور. همان. ص 7.
9. گزارش فعاليتهاي سازمان زنان ايران، سال 1354ـ1353. صص 90 تا 87 .
10. پرويز همايونپور. همان. صص 22ـ21.
11. گزارش نهايي طرح تجربي سوادآموزي تابعي در خدمت پيشرفت اجتماعي و اقتصادي زنان روستايي. ص 71.
12. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه، اسناد سازمانهاي بينالمللي. سال 1346. رديف 7.
13. گزارش فعاليتهاي سازمان زنان ايران، سال 54 ـ1353. ص 79ـ 78.
14. همان گزارش. همانجا.