ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » طرح آموزش عمومي منطبق با الگوهاي آموزش جوامع غربي

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

طرح آموزش عمومي منطبق با الگوهاي آموزش جوامع غربي 

حميرا رنجبر عمراني

 

از پيش از ورود اسلام به ايران آموزش و سوادآموزي زنان چندان مرسوم نبود و پس از ورود اسلام به ايران و با وجود تأکيدات تعاليم اسلامي از پيش از ورود اسلام به ايران آموزش و سوادآموزي زنان چندان مرسوم نبود بر لزوم تعليم و تربيت انسان، بنابه دلايل مختلف سياسي، اجتماعي و عوامل محدوديت‏زا، آموزش سواد به زنان چندان رايج نبود. تنها محل آموزش و تحصيل، مکتب‏خانه‏ها بودند که دختران سهم ناچيزي از آن داشتند. مکتب‏خانه‏ها يا مختلط بودند و يا جدا. بنابر اين، بيشتر دختران پس از طي دوره کوتاهي در سطح خواندن متوسط و نوشتن با توانايي (بسيار اندک) مراتب بالاتر را طي نمي‏کردند و خانه‏نشين مي‏شدند. 1 تنها دختران برخي خانواده‏هاي مرفه، آن هم به شرط موافقت پدرانشان (البته پدراني که خود سطح سواد و آگاهي قابل توجهي داشتند)، مي‏توانستند به کمک معلمان سرخانه تا حدودي به تحصيلات خود ادامه دهند. 2

 

مسئله آموزش در زمان قاجاريه با اقدامات اميرکبير و تأسيس دارالفنون و اعزام محصل به خارج، شکل جدي‏تري به خود گرفت. اگر چه آموزش در اين دوران، هنوز مختص پسران بود، ولي عمومي‏تر شد و تا حدودي فضاي فکري جامعه را تغيير داد. مدارس، به سبک اروپايي، عامل ديگري در دگرگوني فضاي جامعه سنتي ايران بود که نخستين بار از سوي عوامل بيگانه و با هدف تأثيرگذاري فرهنگي ايجاد شد. در دوران سلطنت ناصرالدين‏شاه که اوج رقابت‏هاي روس و انگليس در ايران بود، قدرت‏هاي جديد ديگري نيز براي سلطه‏جويي تلاش مي‏کردند. از آن پس، هيئت‏هاي فرانسوي، امريکايي در زمينه سياسي، تجاري، فرهنگي و مذهبي در ايران به فعاليت پرداختند. در زمينه فرهنگي و مذهبي، هيئت‏هاي مذهبي اروپايي به شکل فعالي حضور داشتند. نخستين اقدام اين هيئت‏ها تأسيس مدارس جديد بود و چون بودجه کافي نيز در اختيار داشتند، از طريق توزيع هدايايي همچون لباس و خوراک به طبقات فقير و يا اعطاي کمک هزينه تحصيلي، به جلب قلوب مردم پرداختند و در ميان آنان نفوذ کردند. لازم به ذکر است که بيشتر اين اقدامات در ميان اقليت‏هاي مذهبي صورت مي‏گرفت. و دختران مسلمان در اين مدارس راهي نداشتند. مهم‏ترين عامل اين عدم حضور، ايجاد محدوديت از سوي خانواده‏ها براي آموزش دختران بود. از سوي ديگر، حجاب دختران مسلمان سبب مي‏شد که در اين مدارس پذيرفته نشوند. 3 اين مشکل استعمار براي اولين بار با وساطت بنجامين ــ وزيرمختار آمريکا ــ و موافقت ناصرالدين شاه با حضور دختران مسلمان در مدارس رفع شد و اولين گروه دختران مسلمان وارد مدرسه فرانکوپرسان تهران شدند.
 
مدرسه سن ژوزف از ديگر مدارسي بود که به دست فرانسويان تأسيس شد و اطفال خارجي در آن به تحصيل پرداختند. در سال 1332ه. ش، به منظور ايجاد هماهنگي با مقررات وزارت فرهنگ، بخش فارسي زبان اين مدرسه گشوده شد و با نام دبستان ژاندارک شروع به کار کرد. 4 مدرسه خواهران سن ونسان دوپل مدرسه ديگري بود که در آن، خياطي، خانه‏داري، اطوکشي، زبان فرانسه، تاريخ، جغرافيا و... تدريس مي‏شد. 5 بر طبق اطلاعات آماري، از سال 1305، 45 مدرسه خارجي در ايران وجود داشته و 2619 محصل دختر در آن تحصيل مي‏کرده‏اند. بررسي پراکندگي اين مدارس، نشانه بارزي بر وجود شرايط مطلوب‏تر براي تأسيس اين‏گونه مدارس در برخي نقاط خاص است. مثلاً از 69 مدرسه در سال 1309، 37 مدرسه در آذربايجان، 13 مدرسه در تهران، يک مدرسه در خراسان و ... ديده مي‏شد. 6 با تأسيس اين مدارس و با توجه به مديريت آن که اغلب به عهده خارجيان بود، دختران ايراني (به تعداد محدودي) زير نفوذ مستقيم فرهنگ غربي قرار مي‏گرفتند.
 
گروه ديگر مؤسسان مدارس جديد، تحصيلکرده‏هاي ايراني، به ويژه زنان رجال سياسي و طبقات مرفه بودند. آنها در مراحل اوليه کار، در برخي مناطق با مخالفت‏هاي عمومي مواجه مي‏شدند. اين مخالفت‏ها گاهي با برخوردهاي خشونت‏آميز، همچون ويران کردن مدارس نيز همراه بود. 7 اين دخالت‏ها صرف‏نظر از سرسختي‏هاي متعصبانه برخي از افراد، به اين دليل بود که خانواده‏ها به وضوح مي‏ديدند که دختران مي‏بايست از پوشش حجاب خود خارج شوند تا بتوانند در اين مدارس حضور يابند. در اين ميان، مدارسي که دختران را با حجاب مي‏پذيرفتند، کم بودند. و البته پس از مدتي تحصيل در اين مدارس، دختران خود به تغيير لباس متمايل مي‏شدند و اين، اولين گام در تربيت قشر جديد زنان بود. با وجود مخالفت‏هاي عمومي، مديران مدارس از راه‏هاي مختلف به فعاليت خود ادامه دادند و با استفاده از تجهيزات و امکانات خود به تربيت دختران به سبک غربي پرداختند. مؤسسان مدارس در گام بعدي، مديران و مدرسان زن را به حضور بدون حجاب در محل کار تشويق مي‏کردند. گروه دوم زنان تحصيلکرده از همين مدارس که به شيوه اروپايي اداره مي‏شد، فارغ‏التحصيل شدند که آنها نيز از تأثير و تأثرات فرهنگ غربي بي‏نصيب نبودند.
 
به دنبال انقلاب مشروطيت و حضور زنان در صحنه‏هاي مبارزه عليه استبداد، فعاليت ايشان در جامعه بيشتر شد به طوري که در دوره سوم مجلس انقلاب، تقاضايي براي نمايندگان نوشتند و آموزش عمومي را از نمايندگان مجلس خواستند. در پي پاسخ مثبت نمايندگان به اين تقاضا طرح آموزش عمومي در متمم قانون اساسي با نظارت دولت به تصويب رسيد و اين نهاد جنبه قانوني يافت. با گسترش مدارس دخترانه و تأسيس مدارس دولتي، تحصيل اجباري اعلام شد. دامنه فعاليت و تعداد مدارس دخترانه گسترش يافت و نهاد رسمي آموزش شکل گرفت. اساس تعليم و تربيت در مدارس دولتي، با اقتباس از شيوه‏هاي غربي بود و قشر جديدي از زنان روشنفکر و تجددطلب را به جامعه وارد ساخت که از صاحبان انديشه و قلم شدند و به فعاليت‏هاي فرهنگي پرداختند. البته در اين ميان، زناني هم فارغ از انديشه غربي، خواهان برقراري شرايط بهتري بودند. يکي از اين زنان بي‏بي خانم ــ همسر موسي‏خان ميرپنج ــ بود که رساله معايب‏الرجال را در سال 1313ه . ش نگاشت. اين رساله درحقيقت، جوابيه‏اي بود به رساله‏اي ديگر با عنوان تأديب‏النسوان يا تأديب زنان که آداب زندگي خصوصي و اجتماعي را با فرهنگ غيرقابل انعطاف مردسالارانه زمان، تطبيق داده بود و رساله معايب‏الرجال، فرهنگ و زندگي جديد را بر پايه حقوق مدني به زنان مي‏آموخت. 8
 
نهاد آموزش، اگرچه آگاهي و معرفت زنان را نسبت به مسائل مختلف ارتقا داد، ولي از آنجا که اهداف از پيش تعيين‏شده استعماري را در خود نهفته داشت، تأثيرات فرهنگي عميقي از انديشه غرب بر محصلان خود بر جاي گذاشت. پس از روي کار آمدن رضاخان، اين جريان به شکل عميق در سطوح آموزشي نفوذ کرد. به ويژه، زماني که دانشگاه با بهره‏گيري مستقيم از الگوهاي غرب تأسيس شد و دختران به آن راه يافتند و يا در سطوح بالاتر همگام با مردان، عازم کشورهاي اروپايي شدند، کاملاً شيوه زندگي و تفکر غربي را پذيرفتند و بعدها به پياده‏سازي و تبليغ اين انديشه پرداختند. افرادي چون صفيه فيروز، مهرانگيز دولتشاهي، شمس‏الملوک جواهرکلام، عصمت‌الملوک دولتداد، قدسيه حجازي، بدرالملوک بامداد، نورالهدي منگنه و بسياري ديگر که در کتاب‏هاي تبليغاتي اين دوره به عنوان پيشگامان آزادي و روشنفکري از آنان ياد شده است. 9
 
علاوه بر آموزش مستقيم در مدارس، بسياري از زنان و مردان با انديشه‏هاي مذکور در قالب نويسندگان و محققين با حمايت حکومت پهلوي به القاي تفکرات خود در کتب و آثار متعددي پرداختند. 10 از جمله کتاب آداب معاشرت براي بانوان نوشته صديقه دولت‏آبادي که در سال 1317 منتشر شد و مطالب آن در راستاي ارائه الگوهاي زندگي و آداب اجتماعي به شيوه غربي براي زنان بود.
 
دستور زيبايي يا رموز آرايش بانوان نوشته عبدالحسين کافي منتشر شده در سال 1316، کتاب ديگري است که محتواي آن با توجه به عنوان کتاب، کاملاً روشن و مشخص است. علاوه بر اين، از کتاب‏ها و مقالات در مجلات کثيرالانتشار با عنوان‏هاي زن امروزي، زن مترقي، زن متجدد و... زندگي به شيوه غربي را آموزش مي‏دادند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. عبدالله مستوفي. شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي، اداري دورة قاجاريه. تهران، زوار، 1343. ج 1. ص 711.
2. تاج‏السلطنه. خاطرات تاج‏السلطنه. به کوشش منصوره اتحاديه نظام مافي. تهران، نشر تاريخ ايران، 1371. ص 90.
3. غلامرضا انصاف‏پور. قدرت و مقام زن در ادوار مختلف تاريخ. تهران، شرکت مطبوعاتي عطايي، 1353. ص 425.
4. فخري قويمي. کارنامة زنان مشهور ايران در علم، ادب، سياست، مذهب، هنر، تعليم و تربيت، از قبل از اسلام تا عصر حاضر. تهران، وزارت آموزش و پرورش، 1352. ص 128.
5. ديولافوا. سفرنامة ديولافوا. ترجمة همايون فره‏وشي. تهران، خيام، 1332. ص 119.
6. مجله فرهنگ و زندگي. سال 1354، ش 20-19، ص 30.
7. فخري قويمي. همان کتاب. صص 2-131.
8. هما ناطق، فريدون آدميت. افکار اجتماعي، سياسي در آثار منتشر شده در دوران قاجاريه. تهران، انتشارات آگاه، 1356، ص 37.
9. بدرالملوک بامداد. زن ايراني در انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد. تهران، ابن سينا، 1347. صص 80ـ77 و 83-75.
10. همان. صص 100-98.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org