مظفر شاهدي
درباره وجه تسميه واژه کوک اطلاعات متقني در دست نيست. با اين حال گفته شده است که اين واژه ترکيبي از سه کلمه کجور و کلارستاق و نور است که هر سه از شهرهاي استان مازندران هستند. گفته شده است که سازمان کوک از ابتکارات رکن 2 ارتش بود و هويتي مخفي و پنهاني داشت و هدف آن کنترل و برخورد اطلاعاتي با گسترش کمونيسم و حزب توده در شهرهاي شمالي کشور بود. اما به تدريج حيطه فعاليت آن گسترش بيشتري يافت و مراقبت و کنترل طرفداران دکتر مصدق و جبهه ملي را نيز برعهده گرفت. سازمان کوک تشکيلاتي بود که اساساً از دربار و شخص شاه حمايت ميکرد و اعضاي آن به تدريج در سراسر کشور در دواير دولتي، وزارتخانهها و ساير بخشهاي جامعه نفوذ و رخنه کردند و آگاهان به امور تصريح دارند که تقريباً در تمامي شهرهاي بزرگ و استانهاي کشور نيز نيروهاي اين سازمان مخفي که ماهيتي غيررسمي هم داشت، حضور داشتند و عمده فعاليت آنها در راستاي تقويت موضع دربار و شاه در برابر مخالفان سياسي او بود. هرگاه موضوع مهمي پيشامد ميکرد اعضاي کوک در بخشهاي مختلف کشور جلساتي مخفي تشکيل ميدادند و پيرامون چگونگي برخورد با آن به تبادل نظرات، گفتگو و رايزني ميپرداختند. سازمان کوک داراي ارتباطات اطلاعاتي ـ خبررساني قدرتمندي بود که سراسر کشور را با مرکز و دربار مربوط ميساخت و طي سالهايي که ساواک تأسيس شد و فعاليتش را آغاز کرد، سازمان کوک همچنان فعالانه اقداماتش را تداوم بخشيد و به نيروي اطلاعاتي ـ جاسوسي قابل اعتنايي تبديل شد که فعاليتهاي آن اساساً موازي با فعاليتهاي اطلاعاتي ـ امنيتي ساواک انجام ميگرفت و مراکز اطلاعاتي و پايگاههاي خبررساني آن مستقلانه اخبار و اطلاعات حوزه فعاليت خود را به مرکز گزارش ميدادند. منوچهر هاشمي آخرين مديرکل اداره هشتم ساواک (ضد جاسوسي) در خاطراتش به فعاليت سازمان اطلاعاتي کوک در بخشهاي مختلف کشور چنين اشاره ميکند:
در ايامي که مسئوليت ساواک فارس را داشتم، روزي رئيس اداره پست استان از من سوال کرد، چرا در جلسات سازمان کوک شرکت نميکنم. من اولين بار بود که کلمه کوک به گوشم ميخورد. پرسيدم کوک چيست و جلسات آن کي و کجا تشکيل ميشود؟ جواب داد، جلسات اعضاي اصلي و بنيانگزاران کوک در منزل سرلشکر همت، شهردار شيراز تشکيل ميشود، ولي از چگونگي تشکيل جلسات فرعي و اعضاي ديگر اطلاعي ندارم. اما ميدانم که گزارشها و صورتجلسات کميتههاي فرعي، بعضاً در جلسات اصلي مطرح ميشود. از نحوه اظهارات او استنباط کردم او خودش عضو سازمان کوک است و در جلسات مربوط به آن در منزل تيمسار همت شرکت ميکند.
روزي او را به خانه دعوت کردم و سعي کردم درباره سازمان کوک اطلاعات بيشتري کسب نمايم. او ضمن صحبت درباره مسائل مختلف، به اختلافات بين رئيس دانشگاه شيراز و تعدادي از استادان اشاره کرد و گفت اختلاف طرفين سبب ايجاد تشنج در محيط دانشگاه است. دانشجويان از اين موقعيت استفاده ميکنند و کلاسهاي درس را به هم ميريزند و در فرصتهاي مقتضي و با به دست آوردن بهانه، مبادرت به تظاهرات ميکنند. او اضافه کرد اختلاف رئيس دانشگاه که پزشک است، مطب خصوصي دارد و چندين شغل و پست و مقامي ديگر را هم يدک ميکشد با استادان، در جلسه کوک مطرح و درباره آن اتخاذ تصميم شده و نتيجه در صورت جلسه درج و طي گزارشي به ستاد ارتش منعکس شده است.
از اظهارات اداره پست و قرائن ديگر به دست آمده، از جمله نامههاي رسيده از ساواک مرکز که در آنها به اختلاف رئيس دانشگاه و استادان اشاره و به بعضي مطالب تقريباً سري در اين مورد انگشت گذارده ميشد، يقين حاصل کردم که سازمان ديگري وجود دارد که اخبار استان را به مرکز گزارش مينمايد.
منوچهر هاشمي در استان خراسان هم از وجود و حضور فعالانه تشکيلات سازمان کوک اطلاع پيدا نمود:
«هنگامي که با سمت رياست ساواک استان خراسان به مشهد منتقل شدم، اطلاع پيدا کردم اين سازمان در مشهد هم فعال بوده، و يکي از امراي بازنشسته ارتش آن را اداره ميکرده است. فعاليت اين سازمان پس از مدتي بسيار محدود شد. از سرنوشت بعدي آن بي اطلاع هستم.»
|
|
[50- 114 هـ ]
چند تن از مقامات ساواک که جهت تهذيب نفس عازم حج شدهاند! در تصوير منوچهر هاشمي و علياکبر فرازيان ديده ميشوند
|
سازمان کوک به ويژه گزارشات مکرري درباره عملکرد ساواک در بخشهاي مختلف کشور تهيه کرده براي مسئولان امر در تهران ارسال ميکرد و افرادي که در آن عضويت مييافتند نوعي سوگند وفاداري ياد ميکردند که از نظريات آن سرپيچي نکنند و در چارچوب طرحهاي ارائه شده فعاليت نمايند و عضويت در آن نيز فقط با معرفي افراد سرشناس و معتمد صورت ميگرفت و هرگاه تشخيص داده ميشد که فردي در حوزه فعاليت سياسي، اداري و اجتماعياش از وفاداري لازم به شاه و سلطنت او برخوردار بوده و از شايستگيهاي لازم برخوردار است، ترتيب عضويت او در کوک فراهم ميشد:
درباره سابقه سازمان کوک و اعضاي آن، از رئيس اداره پست سوال کردم، او گفت، اين سازمان سالهاست به ابتکار اداره دوم ستاد ارتش تشکيل شده است. در حال حاضر رئيس آن سپهبد کيا رئيس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ميباشند. سازمان، انتخاب عضو، تشکيل جلسات و ساير برنامههاي آن، عيناً از روي الگوي فراماسونري اقتباس شده است. بدين ترتيب که پذيرش عضو جديد با معرفي يکي دو نفر از اعضا و تصويب اکثريت در جلسه با اداي سوگند صورت ميگيرد. براي توسعه فعاليت و جلب اعضاي جديد هم به اين صورت عمل ميشود که افراد و اشخاص سرشناس و قابل اعتماد از طبقات مختلف با موقعيت اجتماعي ممتاز، نشان ميشوند وبا تماس و معرفي اعضا به عضويت سازمان در ميآيند. پس از تصويب عضويت و اداي سوگند از طرف عضو جديد براي وفاداري به اهداف سازمان، وظايف او توضيح داده ميشود.
وظيفه اعضا، شناسايي مخالفان رژيم در سطوح بالاي اجتماعي و همچنين جمعآوري اطلاعات درباره روساي ادارات و سازمانهاي دولتي و بخش خصوصي و ساير فعل و انفعالاتي است که در منطقه صورت ميگيرد. درباره مسئوولين ادارات و موسسات، نسبت به سوء استفاده آنان از موقعيت و نيز فساد ادارات گزارشهاي مستندي تهيه و در جلسات مطرح ميشود که پس از بررسي و درج مسايل مطروح در صورت جلسات، مراتب به مرکز گزارش ميشود.
با به دست آوردن اين اطلاعات به اين نتيجه رسيدم اطلاعيههاي مکرري که از ساواک ميرسد و در آنها به نکات متعددي در حوزه عمل ساواک استان اشاره ميشود، غالباً از اختلافات محلي اشخاص و مقامات با همديگر سرچشمه ميگيرد، از ناحيه سازمان کوک به تشکيلات مرکزي آن گزارش ميشود و در مرکز هم از آن طريق به ساواک منعکس ميشود. مراتب را به مرکز گزارش کردم و استعلام نمودم. اگر صلاح است در جلسات سازمان کوک که به وسيله اداره دوم ستاد ارتش به وجود آموده و مانند ساواک کار ميکند، شرکت کنم. قبل از اينکه جواب دريافت کنم، سپهبد بختيار، سپهبد کيا، و سرلشکر علوي مقدم رئيس شهرباني، همزمان از شغل خود برکنار شدند. من هم به استان خراسان مامور شدم و مسئله کان لم يکن ماند.
اولين رئيس کوک حاجي علي کيا در سال 1285ش در مازندران متولد و در دوران جواني وارد خدمت ارتش شده بود و مدتها جهت تحصيل نظامي و ساير مأموريتهاي محوله در کشورهاي اروپايي اقامت داشت و طي همان دوران در دانشگاه جنگ سوئد دوره عالي ستاد را گذرانيد و پس از بازگشت به کشور مورد توجه سپهبد رزمآرا قرار گرفته به رياست بخش تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد و به زودي از طرفداران جدي دربار و شخص شاه شد. در دوران نخستوزيري مصدق به خاطر حمايتش از شاه و دربار بازنشسته شد ولي پس از کودتاي 28 مرداد 1332 شاه او را به صف ارتش بازگردانيد و طي سالهاي 1334-1336ش از مهمترين نفوذيهاي شاه در ارتش محسوب ميشد. او در سال 1336 به دنبال عزل سرلشکر قرهني به رياست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد و مدتي بعد درجه سپهبدي گرفت. شاه بر آن بود با گماردن او به رياست رکن 2 ارتش رقيب قدرتمندي در برابر تيموربختيار علم کند که به تازگي به رياست ساواک منصوب شده بود. در آن روزگار سپهبد حاجي علي کيا بر سازمان کوک هم رياست داشت. حاجي علي کيا تقريباً همزمان با تيمور بختيار و در سال 1339 ش بازنشسته شد و در دوره علي اميني دستگير و زنداني شد. در دوران زندان هم ارتباط او با اعضاي سازمان کوک قطع نشد. ساواک در اين باره چنين گزارش داده است:
سازمان کوک وابسته به تيمسار سپهبد کيا که اعضاي آن در وزارتخانه ها و موسسات دولتي هنوز ارتباط خود را با يکديگر حفظ کردهاند [ ، ] مرتباً از تيمسار کيا در زندان دستور ميگيرند و اجرا ميکنند و با شروع محاکمه نامبرده طبق دستوري که به آنها داده شده در همه جا شايع کردهاند که به زودي با حمايت دو سياست روس و انگليس حکومت نظامي که دست نشانده تيمسار کيا خواهد بود روي کار خواهد آمد و آقاي دکتر اميني و چند نفر از وزراء کابينه ايشان از جمله آقايان الموتي و درخشش را محاکمه و اعدام خواهد نمود .... ( سند ساواک ـ 31/2/1341)
حسين فردوست معتقد است که سازمان کوک در سال 1336 ش به رياست حاجي علي کيا تشکيل شد و طي همان سالها بود که شبکه اين سازمان در سراسر کشور گسترش يافت. پس از کيا سرلشکر همايوني به رياست سازمان کوک منصوب شد. اما اين جابه جايي به نفوذ حاجي علي کيا در سازمان کيا پايان نداد. با اين حال سازمان کوک به تدريج انسجام سابقش را از دست داد و اعضاي آن که از مديريت و سازماندهي آن رضايت چنداني نداشتنند از قبول مسئوليتهاي محوله سرباز زدند. ساواک در 15 خرداد 1344 در اين باره چنين ميدهد:
در حال حاضر سازمان مخفي کوک با بي نظمي و بي توجهي شديد اعضا خود مواجه شده و اکثر کميتهها تشکيل جلسه نميدهند و شديداً از طرز عمل به اولياء سازمان انتقاد ميکنند و چون طبق معمول در اکثر حوزهها هنگام تشکيل جلسات آنها يک نفر نماينده از سازمان کوک معرفي و در جلسات کميتهها شرکت ميکند [،] اعضا کميتهها به نماينده اعزامي از مرکز سازمان کوک فوقالعاده بي اعتنايي مي کنند و به آنها مي گويند شما به عنوان کارمند سازمان کوک از دستگاه حقوق مي گيريد و بايد در مقابل دريافت حقوق انجام وظيفه کنيد ولي اعضا کميته ها که پولي دريافت نمي کنند وظيفه درمقابل سازمان ندارند، به ويژه آن که سرلشکر همايوني و سايراولياء کوک توجهي به خواستهها و نظرات اعضا کميتهها ندارند [.] کميته مربوط به سپهبد کيا به هيچوجه تشکيل نميشود و رابطه ايشان با سازمان کوک به کلي قطع شده و گله و کدورت شديدي با سرلشکر همايوني دارند. ليکن عده زيادي از اوليا و کارمندان سازمان کوک با تيمسار کيا رابطه و دوستي خود را حفظ کردهاند.
|
[3271-11ع]
فضلالله زاهدي (نخستوزير) و عدهاي از همكاران وي در كودتاي 28 مرداد؛ 1. هدايتالله گيلانشاه 2. نادر باتمانقليچ 3. فضلالله زاهدي 4. عباس فرزانگان 5. اردشير زاهدي 6. رحيم هيراد 7. ابوالفتح آتاباي 8. مصطفي مقدم 9. سليمان بهبودي 10. علياكبر شعري 11. جهانگير بزرگمهر 12. نعمتالله نصيري 13. محمد خاتمي
|
|
حسين فردوست که به خاطر رياست بر دفتر ويژه اطلاعات و ارتباط نزديکش با شخص شاه اطلاعات قابل توجهي درباره سازمان کوک داشت معتقد است که اين سازمان در اواخر دوره رياست حاجي علي کيا از رونق افتاد و علت آن نيز به فساد گرائيدن کيا بود. گزارشات سازمان کوک مستقل از ساير گزارشات دستگاههاي اطلاعاتي ـ امنيتي و عمدتاً از طريق دفتر ويژه و شخص ويژه و شخص فردوست در دسترس شاه قرار ميگرفت و او تا حد زيادي از کيفيت و حيطه عمل آن آگاهي داشت. با اين حال فعاليت سازمان کوک در نظر فردوست از اهميت قابل توجهي برخوردار نبود. وي درباره فراز و فرود سازمان کوک چنين اظهار نظر کرده است:
به هرحال، سپهبد کيا، در يکي از جلسات ملاقات خصوصي به من گفت "سازمان کوک" را او تشکيل داده و هدف آن پي بردن به نارضايتيهاي عمومي و فساد مقامات در سطح کشور است. ولي با شناخت تدريجي او متوجه شدم دو موضوعي که اصلاً به آن علاقه ندارد يکي رفع نارضايتي اجتماعي و ديگري فساد مقامات است. بعداً فهميدم که کيا از فساد مقامات حداکثر استفاده را ميبرد و هر مقام نظامي ولو يک سپهبد و هر مقام غيرنظامي ولو يک وزير يا استاندار را با يک گزارش به محمدرضا از کار برکنار ميکند. حال فساد واقعي باشد يا ساختگي و از اين راه در ارتش و خارج از ارتش براي خود نفوذي غير قابل تصور ايجاد کرده و همه از او بيم دارند.
پس از اينکه کيا بازنشسته شد. سازمان کوک به سرلشکر همايوني واگذار شد و چون او با محمدرضا ملاقاتي نداشت (در آن سطح لازم نبود) از من خواهش کرد که هفتهاي يک بار گزارشات «سازمان کوک» را به دفتر تحويل دهد که از آن طريق به اطلاع محمدرضا برسد. من هم قبول کردم. يک سرهنگي به دفتر ميآمد. او را ميپذيرفتم و پاکت گزارشات را به من تحويل ميداد و احتراماً چند دقيقهاي با او صحبت ميکردم. يک بار از او سوال کردم در اين گزارشات از کوک که شعبه دفتر خلاصه آنها را به تصويب من ميرساند که به اطلاع محمدرضا برساند هيچگاه از يک مسئله سياسي بحثي نيست. چطور اين سازمان عريض و طويل در سطح کشور نتوانسته از يک فعاليت سياسي انحرافي اطلاعي حاصل کند؟ گفت چرا، اطلاعات سياسي هم هست ولي نميدانم سرلشکر همايوني از چه طريقي نسبت به آنها عمل مينمايد. گفتم همين مامورين معمولي که نارضايتيها را گزارش ميدهند از فعاليتهاي انحرافي نيز مطلع ميگردند؟ گفت در بين آنها عناصري هستند که قادر به کسب چنين اطلاعاتي هستند، اگر اجازه فرمائيد به سرلشکر همايوني بگويم يک نسخه از آن اطلاعات سياسي را هم در پاکت جداگانه به شما تحويل دهم. گفتم خير، لابد ايشان راهي دارند که به اطلاع محمدرضا ميرسانند اما هرگاه آن راه مسدود شد، هيچ ايرادي ندارد که از طريق دفتر به اطلاع محمدرضا برسد. دفعه بعد از طرف سرلشکر همايوني بابت اين راهنمايي تشکر کرد. ولي تا زماني که کوک وجود داشت (شايد تا انقلاب هم وجود داشت) اطلاعات سياسي به دفتر ارسال نشد.
|
[3260- 11ع]
فضلالله زاهدي (نخستوزير) و عدهاي از فرماندهان نظامي در مراسم اولين سالگرد كودتا در ميدان مخبرالدوله ـ تهران 1. تيمور بختيار 2. عليقلي گلپيرا 3. مهديقلي علوي مقدم 4. فضلالله زاهدي 5. اردشير زاهدي 6. عبدالله هدايت
|
|
مسئلهاي که گفته سرهنگ فوق را درباره اطلاعات سياسي تاييد ميکرد اين بود که بر اساس آمارهايي که در شعبه 2 دفتر تنظيم نموده بودند، پس از گذشت يک سال به من گزارش دادند که تعداد گزارشات تحويل شده از "سازمان کوک" در استانهاي شمالي حدود ده برابر ساير استانها است. پس در سازمان کوک تعداد پرسنل مربوط به نارضايتيها در شمال ده برابر ساير استانها بوده و بالطبع عناصر فعال سازمان در جبهه سياسي هم در شمال بايد حدود ده برابر ساير استانها باشد. چون در دو سازمان بي سيم و ماهويتان علاقه انگليسيان فقط به استانهاي شمالي بوده است. در "سازمان کوک "هم سازمانهاي قوي در استانهاي شمالي استقرار يافته بود و در پوشش کشف نارضايتي با استفاده از عناصر متخصص در براندازي و جاسوسي ميتوانسته از فعاليت سياسي شوروي در استانهاي شمالي مطلع گردد...»1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. منوچهر هاشمي، داوري؛ سخني در کارنامه ساواک، چاپ اول، لندن، ارس، 1373، صص 265-268. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي: جستارهايي از تاريخ معاصر ايران (پيوست ويراستار بر خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست)، ج 2، چاپ دوم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1370، صص 486-493. و جهانگير تفضلي، خاطرات جهانگير تفضلي، به کوشش يعقوب توکلي، چاپ اول، تهران، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، 1376، صص 79-80. و غلامرضا مصور رحماني، کهنه سرباز: خاطرات سياسي و نظامي، ج 1- 3، چاپ اول، تهران، 1366، ج 1: صص 245- 246، ج 3: ص 63. و مظفر شاهدي، ساواک: سازمان اطلاعات و امنيت کشور (1335-1357)، چاپ اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1386، صص 73- 79.