علي ابوالحسني (مُنذر)
شيخ ابراهيم زنجاني، از زمره دانشآموختگان حوزه ديني نجف، و واعظان زنجان در عصر قاجار است که در برهههايي از تاريخ مشروطيت نيز نقشي بارز ايفا کرده است. انتظاري که طبعاً از چنين کسي (با پيشينه تحصيل در نجف اشرف و پوشيدن لباس روحانيت در سراسر عمر) ميرود، «همسويي و همدلي پايدار» با عالمان دين در پاسداري از احکام شرع، و «مخالفت» با عناصر دين گريز و بويژه دين ستيز در عرصه سياست و اجتماع است. پرونده زندگي شيخ ابراهيم ـ در بخش نخستين آن: دوران تحصيل در نجف، و وعظ و تدريس در سالهاي نخست بازگشت به زنجان ـ در کل، نشان از اين همسويي و همدلي دارد. در ادامه زندگي وي، اما، ورق کاملاً برميگردد و زنجاني (به لحاظ منش و روش) کلاًّ وضعيت ديگري مييابد.
در اين دوران، وي در صف عناصري چون تقيزاده، اردشير جي و حسينقلي خان نوّاب قرار ميگيرد که تاريخ معاصر کشورمان، آنان را افرادي غربگرا و حتي مخالف اسلام و مظنون به وابستگي به بيگانه (انگليس) ميشناسد؛ عناصري که حتي بر رهبران ديني مشروطه همچون آخوند خراساني و سيد عبدالله بهبهاني نيز ابقا نکرده و با رفتار خود، نگراني و معارضه شديد آنان را عليه خويش برانگيختند. زنجاني، حتي از اين مرحله نيز فراتر ميرود و دست در دست کساني چون يپرم خان (سکولار ارمني تبار) زمينه اعدام بزرگترين روحاني پايتخت (شيخ فضلالله نوري) را فراهم ميسازد!
پژوهنده کارنامه زنجاني، در ميانه راه، ناگهان خود را با يک «تغيير جهت» و «استحاله» عجيبِ فکري و عملي در زندگي وي روبرو ميبيند و اين سؤال به طور جدّي در ذهنش نقش ميبندد که:
ـ چرا و به چه دليل، دانش آموخته نجف و خطيب ديني شهر، در فرجام، سر از لژهاي ماسوني درآورده و کارش به هماوايي با سرسختترين مخالفان دين و روحانيت کشيده است؟!
پاسخ اين سؤال، در مروري ژرف بر روند زندگي زنجاني، و کالبد شکافي عميق شخصيت، انديشه و عملکرد او، نهفته است. پاسخ دقيق و کامل به سؤال مزبور، تنها بازگشاي يک معضل تاريخي نخواهد بود؛ بلکه فوايد مهمّي نيز براي نسل حاضر دربر دارد، که مهمترين آنها پيشگيري از تکرار نمونههاي مشابه آن در زمانه «بيمار و آفت بار» ما است.
عصر ما ـ مع الاسف ـ به دليل «سيطره مادّيت» و افزوني زمينهها و عواملِ «انحراف و تباهي»، عصر «بحران هويّت» و «استحاله شخصيتها» است و در چنين زمانهاي بعيد نيست که از اين پس، نمونههايي از سنخ «ابراهيم زنجاني» را، که بر گذشته خود و ملت خويش ميشورند، داشته باشيم. کتاب حاضر ميکوشد با بررسي کارنامه زنجاني، و غور در زواياي پنهان و آشکار شخصيت و عملکرد وي، مايههاي لازم براي دستيابي پاسخ به سؤال اساسي فوق را فراهم سازد.
درباره ابراهيم زنجاني، تاکنون کتاب جامعي که زندگي وي را از آغاز تا فرجام بر رسيده و ابعاد مختلف انديشه و عمل او را «به گونهاي جامع و همه جانبه» تبيين کند به زيور طبع نرسيده است. با پژوهش در منابع گوناگون (از کتب تاريخ و تراجم و نيز برخي دائرةالمعارفها گرفته تا صفحات جرايد و نطقهاي مجلس شورا و...) 1 ميتوان به اطلاعات سودمندي درباره او دست يافت که براي تدوين زندگينامه وي و رفع برخي از نقاط ابهام آن، مغتنم است. افزون بر اين، رسالهها، يادداشتها و خاطرات نسبتاً مفصلي از زنجاني برجا مانده که مطالعه آنها بر دامنه و عمق اطلاعات ما در باره وي افزوده و ميتوان از مجموع آنها، پرونده کاملي از گرايشها و مواضع فکري و سياسي او در طول عمر فراهم آورد و به ديده «حکمت و عبرت» در آن نظر کرد.
سير تاريخ مشروطه را، خصوصاً در نيمه دوم آن (از فتح تهران توسط اردوي مشروطه به بعد) عمدتاً جناحي رقم زده که ابراهيم زنجاني از اعضاي شاخص آن بوده است، و بر اين اساس، بررسي زندگي او و همفکرانش، همان قدر حائز اهميت و حاوي عبرت است که بررسي تاريخ مشروطيت.
راقم اين سطور، بر پايه نياز يادشده، از سالها پيش، به عنوان بخشي از کار بزرگ «بازنگري و بازنگاري تاريخ مشروطه»، تحقيق و پژوهش در باره شيخ ابراهيم را در دستور کار خود قرار داده بود. چاپ و انتشار خاطرات شيخ ابراهيم در سال 79، 2 که شرح حالي «رتوش شده» از او را در فاصله تولد تا مشروطه ارائه ميکند، تصميم وي به تکميل و انتشار آن پژوهش کهن را قّوت بخشيد و نهايتاً در زمستان 81 مقالهاي نسبتاً مبسوط در اين باره با عنوان «شيخ ابراهيم زنجاني؛ زمان، زندگي، انديشه» جهت درج به فصلنامه تاريخ معاصر ايران سپرد، که در شماره 25 آن فصلنامه (بهار 82) به چاپ رسيد و کتاب حاضر، به واقع، تفصيل و تکميل گسترده همان مقاله است.
آقاي عبدالله شهبازي، پژوهشگر سخت کوش تاريخ معاصر، نيز که مجموعه کامل خاطراتِ منتشر نشده و نيز دهها رساله انتشار نيافته از زنجاني (شامل بيش از 5 هزار صفحه دستنويس) را در اختيار دارند، گزيدهاي از تحقيقات خود در اين زمينه را با عنوان «زندگي و زمانه شيخ ابراهيم زنجاني؛ جستاري از تاريخ تجددگرايي ايراني» در خرداد ـ شهريور سال 82 منتشر کردند 3 و با اين کار، به پر کردن خلأ موجود در باره زندگي و افکار زنجاني کمکي شايان رساندند، که ما نيز ـ در کنار ساير مآخذ ـ در جاي جاي کتاب حاضر (با ذکر مأخذ) از نوشته ايشان بهره جستهايم. 4
ابراهيم زنجاني، در صدر مشروطيت، بيشترين چالش را در عرصه سياسي و فرهنگي، با دو شخصيت ديني بزرگ و تاريخ ساز عصر خويش در تهران و زنجان داشته است: حاج شيخ فضلالله نوري و آخوند ملاقربانعلي زنجاني. وي، البته، نه در زنجان و نه در تهران، به هيچ روي در حدّ و اندازه اين دو تن نبود، 5 ولي مهره فعّال و مؤثر از گروهي به شمار ميرفت که اين دو فقيه شجاع و پرنفوذ را ـ به مثابه دشمنان اصلي خويش ـ آماج حمله قرار داده بودند و تا اوّلي (شيخ نوري) را در پايتخت بر سر دار، و دومي (ملا قربانعلي) را به تبعيد مرگبار کاظمين نفرستادند، از پاي ننشستند.
بر اين پايه، شناخت انديشه و عملکرد ابراهيم زنجاني، بدون آشنايي با منش و روش آن دو فقيه نام آشنا و دوران ساز، کامل نخواهد بود و پژوهشگر زندگي شيخ ابراهيم، به مصداق تُعرَفُ الاشياء بِاَضدادِها (هر چيز، در قياس با ضدّ خود شناخته ميشود)، بايد به طور همزمان، احوال و آثار آن دو را نيز مورد بررسي و مداقّه قرار دهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همچون: مکارم آلآثار، ميرزا محمدعلي معلم حبيبآبادي، 6 /2042ـ2043؛ شرح حال رجال ايران، مهدي بامداد، 1/15؛ الفهرست لمشاهير علماء زنجان، شيخ موسي زنجاني، ص 95؛ تاريخ زنجان ـ علما و دانشمندان، سيد ابراهيم موسوي زنجاني، ص 44؛ زندگينامه رجال و مشاهير ايران...، حسن مُرسلوند، 3/362ـ363؛ دائرهالمعارف الاسلاميه ايران، عبدالعزيز جواهرکلام، 2/102؛ مؤلفين کتب چاپي فارسي و عربي، خانبابا مشار، 1/59؛ مجله يغما، سال 5، ش 3، ص 133؛ زندگينامه دادستان انقلاب مشروطيت، مندرج در: مجله خاطرات وحيد، پاييز 1358، صص 54 ـ60 و زمستان 1358، صص 101ـ 108؛ خط سوم در انقلاب مشروطيت ايران، ابوالفضل شکوري، صص 413ـ417؛ و صورت جلسه مذاکرات مجلس شورا در ادوار تقنينيه اول تا چهارم.
2. خاطرات شيخ ابراهيم زنجاني، به اهتمام غلامحسين ميرزا صالح، انتشارات کوير، تهران، چاپ اول: 1379 شمسي، چاپ دوم با افزودن مقدمهاي 16 صفحهاي: 1380.
3. ر.ک، پايگاه اينترنتي آقاي شهبازي (با مشخصات: WWW.shahbazi.org) مورخ 19 خرداد 82 ؛ جام جم، شمارههاي 890 و 896، 29 خرداد و 5 تير 82 ، صفحه تاريخ؛ زمانه، سال 2، شمارههاي 10ـ12، تير ـ شهريور 82 .
4. ضمناً در انتقال مطالب از اينترنت به مجله زمانه، پارهاي اغلاط مطبعي وارد متن شده بود، که در تطبيق با متن موجود در اينترنت، اصلاح کردهايم.
5. استاد محيط طباطبايي، ابراهيم زنجاني را «از علماي درجه سوم و دوم زنجان» ميشمارد روزنامه اطلاعات، شماره 14892، 3 دي 1354، ص 19.