نيلوفر کسري
کودتاي 28 مرداد 1332 که توسط امريکا و انگليس و عمال داخلي آنان در ايران صورت گرفت توانست دولت مصدق را ساقط و دولت دستنشانده زاهدي را سر کار آورد. شاه پس از بازگشت به ايران از زاهدي خواست به دليل کمبود بودجه هرچه زودتر شرايط فروش نفت را ايجاد کند زاهدي از جاهطلبي علي اميني که از اقوام قوامالسلطنه سياستمدار معروف بود استفاده کرد و او را به سمت وزير دارايي گمارد. اما شاه از اين انتصاب راضي نبود حسين دها در اين باره از قول زاهدي ميگويد: «... روزي که شاه به تهران آمد، من در فرودگاه هيئت دولت را به او معرفي کردم. همين که به نام علي اميني وزير دارايي کابينه رسيدم، احساس کردم که شاه خيلي ناراحت شد ولي حرفي نزد. پس از معرفي وزيران مرا به کناري کشيد و گفت: چرا علي اميني؟ مگر نميداند که طرف اعتماد و اطمينان ما نيست؟ ... پاسخ دادم هندرسن (سفير امريکا) با من اتمام حجت کرد که چنانچه از دولت امريکا انتظار کمک داشته باشيد، بايد بدانيد که ما فقط به علي اميني اعتماد داريم و او بايد مسئله نفت را حل کند.» 1
دکتر مهدي پيراسته نيز در مصاحبه خود در اين باره ميگويد:
شاه روز 22 اوت، سه روز پس از سقوط مصدق به ايران بازگشت. تمام سفرا در فرودگاه از ايشان استقبال کردند. او را دلتنگ يافتم. از من خواست که چند روز بعد ملاقاتش کنم از ترکيبات هيأت دولت، به ويژه از يکي از انتصابات که تصور ميکرد به توصيه امريکاييها صورت گرفت، ناراضي بود پرسيد چرا امريکاييها به اين انتصاب علاقمندند؟ پاسخ دادم که من عضويت آن فرد را در دولت پيشنهاد نکردم و اگر تبعه ديگري از ايالات متحده چنين توصيهاي کرده، بدون اطلاع من بوده است. معالذالک افزودم که شخص مورد نظر به قدري به لياقت و پاکي در اين مملکت شهرت دارد که به عقيده من عضويت او در کابينه، دولت را تقويت خواهد کرد. 2
با وجود اين سخنان خارجيان خود را از دخالت در اين انتصاب مبرا مينمودند. سر دنيس رايت نقل ميکند که: «شاه به من گفت: شما اميني را تعيين کرديد؟ پاسخ دادم: ما در اين مورد هيچ دخالتي نداشتيم. جواب داد: شما و امريکاييها مثل هم هستيد.»3
علي اميني بلافاصله مشغول سر و سامان دادن به اوضاع مالي دولت شد. او در 5 سپتامبر 1953 (14 شهريور 1332)، آيزنهاور و دولت او را متقاعد نمود تا با تقاضاي سپهبد زاهدي مبني بر پرداخت 45 ميليون دلار کمک اضطراري به ايران موافقت کند. دو روز بعد ويليام وارن (رئيس اصل 4) يادداشتي به دکتر اميني نوشت که در آن نحوه پرداخت و استفاده از کمک اضطراري دولت امريکا مشخص شده بود. دکتر اميني نيز با امضاي يادداشت مزبور به آن صورت موافقتنامه داد. فرداي آن روز وارن به ملاقات دکتر اميني آمد و چکي به مبلغ 5400000 دلار از خزانهداري امريکا به او داد.
اميني اين چک را که نخستين قسط کمک مالي امريکاييها به دولت سپهبد زاهدي بود به بانک ملي ارسال داشت و بلافاصله مبلغ 508000000 ريال به حساب وزارت دارايي واريز شد. نامههايي بين زاهدي و آيزنهاور رد و بدل شد. زاهدي به طور متناوب اعلام مينمود که بدون برقراري مجدد عايدي نفتي دولت ايران قادر به حيات نيست. در همين بين دولت آمريکا به عنوان واسطه سعي در برقراري رابطه ايران با انگليس داشت. 4
بديهي است که انگلستان خواهان تجديد مناسبات ديپلماتيک با ايران و حل مسأله نفت بود. آنتوني ايدن در مجلس عوام انگليس تجديد مناسبات را نخستين گام به سوي حل مسأله نفت دانست و ملکه انگليس در مراسم افتتاح پارلمان آن کشور در 12 آبان 1332 اظهار داشت «دولت من اميدور است مناسبات دوستانهاي را که از قديمالايام بين دو کشور وجود داشته است دوباره تجديد نمايد». 5 سرانجام اعلاميه مشترک تجديد روابط در 16 آذر 1332 منتشر شد که تصميم دولت را به مبادله بدون تاخير سفير اعلام داشت. 6
اعلاميه دنيس رايت کاردار موقت سفارت انگليس در 30 آذر 1332 منتشر شد که دولت ايران نيز علي سهيلي عامل سرسپرده انگليس را مجددا به عنوان سفير کبير به دربار انگليس فرستاد. اکنون که راه براي حل مساله نفت به دلخواه انگليس هموار شده بود در مورد تقسيم محرمانه عايدات نفتي ايران ميان شرکتهاي کنسرسيوم مذاکرات محرمانهاي صورت گرفت. انگليسيها در ابتدا ميخواستند 44 درصد در کنسرسيوم بينالمللي سهم داشته باشند ولي امريکاييها پيشنهاد 40 درصد را ميدادند تا سهم آنان با انگليس مساوي باشد و شرکت نفت انگليس که در اين جريانات بسيار منفور بود سهم بيشتري نداشته باشد. بنابراسناد و مدارک و خاطرات چاپ شده در فروردين 1333 ش /1954 م طي گفتگوي رسمي اميني وزير دارايي ايران با " تورکيلد ريبر" نماينده کنسرسيوم، تورکيلد اظهار داشت دولت شما از سه راه يکي را بايد انتخاب کند، يا نفت را به مقدار ناچيز به شرکتهاي مستقل بفروشد، يا وام گرفته و غرامت به شرکت نفت بپردازد و يا بالاخره با شرکتهاي بزرگ نفتي سازس کند. اميني راه سوم را پذيرفت. 7 بعدها اميني در خاطراتش نقش خود را در شرکت در مذاکرات نفتي مبرا دانست و ادعا کرد در مذاکرات اوليه نفت حضور نداشته است و اين مذاکرات مستقيما با زاهدي و شاه صورت ميگرفت. 8
سرانجام در مرداد 1333/ اوت 1954 (يکسال بعد از کودتا) قراردادي با کنسرسيوم منعقد شد که بر اساس آن هر يک از شرکتهاي ذي نفع بدين شکل سهم مي بردند:
1. شرکت نفت بريتانيا (شرکت سابق نفت انگليس و ايران) 40%
2. شرکتهاي نفت امريکايي (استاندارد نيوجرسي، استاندارد کاليفرنيا، سرکون واکيوم، تگزاس و گلف) 40%
3. شرکت نفت هلندي ـ انگليسي (رويال داچ شل) 14%
4. شرکت نفت فرانسوي (فرانس دوپترول) 6%
بدين ترتيب انگليسيها توانستند اکثريت سهام شرکت را به خود اختصاص دهند و با وجود آنکه 40% از سهام به شرکت امريکايي تعلق داشت اما پنج شرکت معتبر امريکايي به يک ميزان در آن ذينفع بودند و انگليسيها بزرگترين سهامدار به حساب ميآمدند. 9 اين قرداد کارتل بينالملي نفت را قادر ساخت تا 20 سال ديگر بيش از 24 ميليارد بشکه نفت را به بهاي ناچيز صادر کند. و از اين بابت سود کلاني عايد خزانهداري بريتانيا شد. ضمنا کنسرسيوم ميزان توليد نفت را کنترل ميکرد و نميگذاشت از يک مقدار معين تجاوز کند. 10
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ايرج اميني ، بر بال بحران (تهران، نشر ماهي ، 1388) ص 101.
2. همانجا، ص 102 .
3. همانجا، ص 104 .
4. همانجا، ص 104.
5. فواد روحانيي، تاريخ ملي شدن صنعت نفت ايران (تهران، جيبي، 1352) ص 412 .
6. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، تاريخ روابط خارجي ايران (تهران، اميرکبير ، 1349) ص 118 .
7. روحاني، پيشين، ص 429 .
8. علي اميني ، خاطرات (تهران، نشر گفتار ، 1379) به کوشش حبيب لاجوردي ص 422 .
9. روحاني، ص 422 .
10. همانجا، ص 423 .