ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » سكوت روشنفكران در مسئله اشغال كشور در سال 1320

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

سكوت روشنفكران در مسئله اشغال كشور در سال 1320 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

به همين جهت، مي‏بينيم جلوي بهارستان، توي همين ميدان بهارستان، در تهران سيصد هزار نفري آن روز، حزب توده تظاهرات مي‏کند و اعلام مي‏کند که امتياز نفت شمال را به روسها بدهيد، قرارداد کافتارادزه را امضا کنيم. خيانت آنها مسلّم است. هيچ‏کس هم نمي‏گويد چرا اين کار را مي‏کنيد؟ قوام‏السلطنه هم، دکتر مرتضي يزدي و دکتر کشاورز را مي‏برد در کابينه‏اش وزير مي‏کند. پس وطن‏فروشي تبيين نشده بوده و وطن‏فروشان مفتخر به اين وطن‏فروشي بودند، به نام روشنفکري.

 
جالب اينجاست که مي‏گفتند مذهب افيون جامعه است و طرفداران مذهب وابسته به امپرياليسم هستند، امپرياليسم هم جلوه‏گاه استعمار است؛ امّا وابسته به سفارت بودن، از سفارت پول گرفتن، وکيل قاتل آزاديخواهان بودن، نه تنها عار نيست، بلکه افتخار است. اين فضا چگونه فضايي است؟ مسير مبارزه عوض مي‏شده. بايد براي مردم ايران همه اين نويسندگان احزاب، حتّي آنهايي که داعيه ملي‏گرايي دارند، اشغال را تبيين مي‏کردند. يک مقاله وجود ندارد که اين قانوني که مجلس شوراي ملّي آن روز تصويب کرده است ــ که اينها مهمانهاي دولت ايران هستند و مخارجشان را از خزانه دولت ايران بايد داده بشود ــ نقد کرده باشد. اين ديگر اشکالي ندارد که نقد کنيم. اين مادّه واحده را نقد کنيد. چرا اسکناس بدون پشتوانه چاپ مي‏کنيد به سربازان آمريکايي و انگليسي مي‏دهيد تا حشم ما را بخرند، غلات ما را بخرند و صفهاي طويل نان به وجود بيايد!؟ کو يک مقاله؟ کجاست مقاله‏اي که اين آقاياني که داعيه ملي‏گرايي دارند، نوشته باشند؟ چرا در دوره چهاردهم دکتر مصدق حتّي يک سخنراني راجع به اين موضوع نکرده است؟
 
متأسّفانه، در فراموشخانه تاريخ به قدري مسئله نهفته که اگر يک نويسنده، مثل يک جراح چيره‏دست، از اين فراموشخانه اين مسائل را بيرون بکشد و منتشر کند، معلوم مي‏شود که کي چکاره بوده است. آيا مبارزان ملّي براي حاکميت ملّي مبارزه مي‏کردند يا براي حفظ پايگاه طبقاتي‏شان؟ اينکه مي‏گويم پايگاه طبقاتي، اين را از کمونيستها الهام نگرفته‏ام. پايگاه اشرافيشان بگوييم؟ بدبختانه، هر واژه‏اي را که به کار ببريم به طور خاصي تعبير مي‏شود.
 
در دوره چهاردهم مجلس شوراي ملّي، رحيميان مادّه واحده‏اي تقديم مجلس شوراي ملّي کرد که چون قرارداد 1933 در زمان رضاخان و دوره وزارت دارايي سيد حسن تقي‏زاده به امضا رسيده، به علّت اينکه دوره، دوره ديکتاتوري بوده و کسي حقّ حرف زدن نداشته، به موجب اين مادّه واحده، اين قرارداد حذف مي‏شود. رحيميان نماينده قوچان است. چپ هم هست؛ نه اينکه عضو حزب توده است؛ چپ فکر مي‏کند و اين مادّه واحده در مذاکرات آن روز مجلس شوراي ملّي هست. دکتر مصدق مخالفت مي‏کند. مي‏گويد: مقاوله‏نامه‏ها و قراردادها بين دو طرف امضا مي‏شود؛ مجلس نمي‏تواند يکطرفه لغوش کند. در حالي که برخلاف است. طبق قوانين جهاني، هر ملت در داخل کشور خودش حق حاکميت دارد؛ مي‏تواند قراردادهايي را که با ديگران بسته، با تعيين خساراتش، لغو کند؛ مستقل است. اگر غير از اين باشد، نقض حاکميت ملّي است.
 
هنوز آقايان براي حاکميت ملّي تبيين درستي ندارند. براي موضوع مليّت تبيين درستي ندارند. مليّت چيست؟ يک واحد جغرافيايي است؟ يک واحد زبان است؟ يک واحد اعتقادي و آرماني است؟ مذهبي است؟ مسلکي است؟ چيست؟ ما که ايراني هستيم، کشور کثيرالملّه هستيم؛ پس ترک بگويد من يک مليّت دارم؛ کرد بگويد؛ من يک مليّت دارم؛ بلوچ بگويد من يک مليّت دارم. اصولاً مليّت چيست؟ خود آقايان که ملي‏گرا هستند، تبييني از مليّت ندارند و چون تبيين درستي از مليّت ندارند، وقتي که شعار حاکميت ملّي را مي‏دهند، نمي‏آيند در دوره چهاردهم در مخالفت با اشغال صحبت کنند، نمي‏آيند در دوره چهاردهم مصوبه دوره سيزدهم را نقد کنند، معلوم مي‏شود، اصلاً مفهوم حاکميت ملّي را نمي‏دانند.
 
به هرجهت، کشور اشغال شده، قحطي به وجود آمده، مواد غذايي مملکت غارت شده است. هر جا که در مرزها سربازان روسي يا انگليسي يا آمريکايي هستند، حاکم آنهايند. دولت مرکزي که قدرتي ندارد. رجال و سياستمداران هم، يکي پس از ديگري، به سفارتخانه‏ها رفت‏وآمد دارند. آدمهايي مثل کسروي هم حزب تشکيل مي‏دهند، به نام باهمادآزادگان. ديگران هم حزب توده، حزب ايران، حزب کبود، حزب اراده ملّي. يک آش شله‏قلم‏کار توي اين مملکت درست شده است. يک بحراني از تفکر درست شده که حدّي ندارد. در اين بحران تفکر است که مي‏بينيم ادبيات ما مورد هجمه قرار مي‏گيرد. نوشته‏هاي حزب توده را نگاه کنيد؛ مي‏بينيد اغلب داراي واژه‏هاي فرنگي است.
 
حتي توده‏هاي مردم هم نوشته‏هايشان را نمي‏فهمند. احمد کسروي آنقدر واژه‏هاي قلمبه سلمبه توي نوشته‏هايش آورده، آنقدر آقايان واژه‏هاي فرنگي توي کتابها و جرايد جناح چپ نوشته‏اند که بين توده‏هاي مردم ــ که البته ضريب سواد هم کم بوده ــ رايج شده، بدون آنکه مفهوم آنها را بدانند.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org