مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
آيتالله کاشاني، با آن تجليل باشکوه، وارد تهران ميشود. چندين طاق نصرت برايش ميزنند. دکتر مصدق به فرودگاه مهرآباد ميرود. فشار جمعيت به اندازهاي بوده که حال دکتر مصدق به هم ميخورد. نواب صفوي در اين موقعيت به طور مخفي به فرودگاه ميرود. طاقهاي نصرتي که براي آيتالله کاشاني زده ميشود تا آن روز در تهران بيسابقه بوده است. آيتالله کاشاني ميآيد در تهران جريان مبارزه خودش را حفظ ميکند. جناح بازار، مذهبيون، به طور کلّي سرپرستي و رهبريش با آيتالله کاشاني است؛ جناح دانشگاهيان و سياسيون با دکتر مصدق است. نواب صفوي هم که بازوي اجرايي اين جريان قرار ميگيرد. دکتر مصدق در کميسيون نفت شرکت ميکند، رئيس کميسيون نفت ميشود. سال 1328 تمام ميشود. دولتها يکي پس از ديگري ميآيند و سقوط ميکنند و هيچکدام نميتوانند مسئله نفت را مطرح کنند. مسئله ملّي شدن نفت در سال 1329 مطرح ميشود. نمايندگان جبهه ملّي، آيتالله کاشاني و فدائيان اسلام از ملّي شدن نفت در سراسر ايران حمايت ميکنند. جناح چپ جمعيت مليّون مبارزه با شرکتهاي استعماري نفت جنوب در ايران ــ که روزنامهاي داشته به نام روزنامه شهباز که سردبير آن رحيم رهبر بوده ــ شعار ملّي شدن نفت جنوب را ميدادند. متأسفانه آنها ملّي شدن نفت در سراسر ايران را شعار نميدادند. خانه صلح، به سرپرستي احمد لنکراني نيز شعار ملّي شدن نفت جنوب را ميداد. جمعيت آزادي ايران، به سرپرستي مصطفي لنکراني هم شعار ملّي شدن نفت جنوب را ميداد. بهطور کلّي، روزنامههاي چپ: به سوي آينده، مصلحت، رگبار امروز، شهباز و جوانان شعار ملّي شدن نفت جنوب را ميدادند.
اين طرف قضيه هم روزنامه داد، دارياب، شاهد، آتش به مديريت ميراشرافي و باختر امروز، شعار ملّي شدن نفت در سراسر ايران را سر ميدادند. علتش هم اين بود که بعداز شهريور 1324، روسها امتياز نفت شمال و نفت فلات قاره را که در خليج فارس هست ميخواستند. کافتارادزه، نماينده روسيه به تهران آمده بود. حزب توده آن موقع، که هنوز غيرقانوني اعلام نشده بود، به طرفداري از تصويب و امضاي قرارداد با کافتارادزه در بهارستان ميتينگي داده بود و قرارداد شيلات ما نيز با روسها بود.
به هر جهت، چنين نبود که حزب توده هم قدرتي نداشته باشد. حزب توده کارگران راهآهن را داشت، کارگران سيلو را داشت، در تهران کارگران شرکت نفت را داشت. حوزههاي حزبي آنها چنان قوي بود که، به قول دکتر علي اميني، بعد از مشروطيت حزبي به سازماندهي حزب توده در ايران به وجود نيامده بود. آنها شعار ملّي شدن نفت جنوب را ميدادند. اين طرف قضيه در سال 1329 فدائيان اسلام، حزب ايران، حزب پانايرانيسم، احزابي که خودشان را ملّي ميدانستند و احزاب مذهبي شعار ملّي شدن نفت در سراسر کشور را ميدادند. مبارزه در داخل مجلس، از نظر سياسي، برعهده دکتر مصدق بود؛ رهبري مبارزه مردمي با آيتالله کاشاني بود و آنجا که نياز به بازوان اجرايي داشتند، از فدائيان اسلام کمک ميگرفتند؛ مثلاً، حتّي يک شب که ميخواستند به روزنامه شاهد حمله کنند يا به روزنامه باختر امروز حمله کنند، فدائيان اسلام ميرفتند از اين روزنامهها حفاظت ميکردند.