نيلوفر کسري
مجلس پنجم که مقارن به قدرت رسيدن رضاخان بود و در 22 بهمن 1302 تشکيل شد، يکي از مهمترين ادوار مجلس شوراي ملي بود. اين مجلس با نطق محمدحسن ميرزا وليعهد افتتاح شد و پس از انجام مقدمات کار ميرزا حسين خان موتمنالملک به رياست و سيد محمد تدين و ميرزا عبدالعلي طباطبايي سيدالمحققين به نيابت آن برگزيده شدند. اين مجلس تاثيرات شگرفي در تاريخ ايران باقي گذاشت.
اکثريت مجلس را در اين دوره نمايندگان ائتلافي فراکسيون تجدد (حدود 40 تن) به رهبري سيد محمد تدين و فراکسيون سوسياليستها (حدود 14 تن) به رهبري سليمان ميرزا تشکيل ميدادند و در برابر اين اکثريت فراکسيون اقليت قرار داشت که با ليدري آيتالله سيد حسن مدرس اداره ميشد. اقليت و اکثريت بنابر سنت پارلماني در برابر هم به فعاليت ميپرداختند. 1
مجلس در ماههاي بهمن و اسفند 1302 سرگرم کارهاي داخلي خود بود، ولي نزديک عيد ناگهان سرو صدايي از تمام مملکت برخاست و غائله جمهوريخواهي گسترش يافت. سيل تلگرافها از شهرستانها سرازير شد. و مخابره حضوري با نمايندگان همه روزه صورت ميگرفت. سردار سپه براي تسهيل کار و رسيدن به مقام رياست جمهوري در صدد برآمد از وليعهد استعفا بگيرد. سه نفر از رجال معمر مانند احتشامالسلطنه و مخبرالسلطنه و معينالدوله مأموريت يافتند، ضمن ملاقات با وليعهد او را وادار به استعفا کنند. مذاکرات محمدحسن ميرزا با اين عده چند روزي به طول انجاميد ولي نتيجه نداد.
عدهاي از نمايندگان از جمله قائم مقام عدل وکيل تبريز و ضياءالواعظين خطابههايي عليه قاجاريه ايراد کردند. ولي سيد حسن مدرس سخت آنها را مورد تعرض قرار داد. 2 مقارن همين زمان زمزمههاي تغيير سلطنت و برقراري رژيم جمهوري در نشريات پيچيد.
هنگامي که در مجلس بحث بر سر ماندن و يا رفتن وليعهد قاجاريه بود عدهاي از مردم در جلوي بهارستان بر عليه رژيم قاجاريه شعار دادند و خواستار برقراري رژيم جمهوري شدند. در داخل مجلس هم مناقشه بين وکلا بالا گرفت و مدرس که سخت در مقابل طرفداران جمهوري که در واقع در صدد به قدرت رساندن رضاخان به قدرت بودند ايستاد از دکتر حسين خان احياءالسلطنه سيلي محکمي خورد. اين سيلي افکار عمومي را بر ضد اکثريت مجلس تحريک کرد و به حدي انعکاس آن در افکار عمومي شديد بود که برخي اعلام کردند اين سيلي به گوش جمهوري خورده شده نه مدرس. 3
در روز دوم فروردين 1302 مجلس تشکيل شد و عده زيادي در جلوي مجلس جمع شدند و در موافقت و (عمدتاً) در مخالفت با جمهوري شعار ميدادند. درگيري بين دستجات بالا گرفت و نظاميان (براي مقابله با مخالفان جمهوريخواهي قلابي) صحن بهارستان و اطراف مجلس را در محاصره گرفته، آماده تيراندازي شدند. در همين لحظات سردار سپه به اتفاق ميرزا کريمخان رشتي، سرلشکر خدايار خان وزير پست و تلگراف، سرتيپ مرتضي خان فرمانده لشکر مرکز و عدهاي ديگر از نظاميان وارد صحن بهارستان شدند. سردار سپه خود را تا نزديک پلهها رسانيد روي پلهها شيخ مهدي سلطان واعظ مشغول صحبت عليه جمهوري بود. سردار سپه خود را به او رسانيد و با شلاقي که در دست داشت به او زده گفت او را پايين بياورند! در اين موقع يک نفر از ميان جمعيت پاره آجري به طرف سردار سپه پرتاپ کرد که به پشت او اصابت کرد و سردار سپه دستور داد مردم را با سرنيزه بزنند و سپس دستور حمله صادر کرد. سربازان شليک را آغاز کردند و زد و خورد بين جمعيت و نظاميان شروع شد. و در نتيجه عدهاي زخمي شدند. موتمنالملک به اين رفتار سردار سپه اعتراض کرد اما سردار سپه گفت که مسئوليت حفظ نظم با من است. 4
برخورد سرکوبگرانه نظاميان با مردم باعث اعتراض علما شد و سيل تلگرافات مردم و علما به سردارسپه در رد جمهوريت آغاز شد. در نهايت سردار سپه به قم مسافرت کرد و در ديدار با علما از جمله سيد ابوالحسن اصفهاني و حاج سيد حسين ناييني طباطبايي که قصد عزيمت به نجف اشرف را داشتند قول داد تا فکر جمهوريت را از سر بيرون کند. 5 وي پس از بازگشت به تهران بيانيه زير را انتشار داد :
هموطنان ..... چون من و کليه آحاد و افراد قشون از روز نخست محافظت و صيانت ابهت اسلام را يکي از بزرگترين وظايف و نصب العين خود قرارداده همواره در صددآن بوده ايم که اسلام روز به روز به ترقي و تعالي گذاشته و احترام مقام روحانيت کاملا رعايت و محفوظ گردد. لهذا در موقعي که براي توديع آقايان حجج اسلام و علماي اعلام به حضرت معصومه (ع) مشرف شده بوديم، با معظم لهم در باب پيشآمد کنوني تبادل افکار نموده و بالاخره چنين مقتضي دانستيم که به عموم ناس توصيه نماييم عنوان جمهوري را موقوف و درعوض تمام سعي و هم خود را مصروف سازند که موانع اصلاحات و ترقيات مملکت را از پيش پا برداشته در منظور مقدس تحکيم اساس ديانت و استقلال مملکت و حکومت ملي تلاش کنيم اين است که به تمام وطنخواهان و عاشقان آن منظور مقدس نصيحت ميکنم که از تقاضاي جمهوريت صرف نظر کرده و براي نيل به مقصد عالي که در آن متفق هستيم، با من توحيد مساعي نمايند. رئيسالوزرا و فرمانده کل قوا. رضا. 6
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حسين مکي، مدرس قهرمان آزادي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج 1، ص 318-319 .
2. زهرا شجيعي، نخبگان سياسي ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامي، تهران، سخن، ج2، ص 210 .
3. باقر عاقلي، نخستوزيران ايران، تهران، جاويدان، 1370، ص 351 .
4. حسين مکي، تاريخ بيست ساله ايران، تهران، علمي، ج 2، 501 .
5. باقر عاقلي، روزشمار تاريخ معاصر ايران، تهران، جاويدان، 1370، ج1، ص 130.
6. باقر عاقلي، نخستوزيران ايران (پيشين)، ص360-363.