ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » خصوصيات طبيعي ايران از منظر گزارشگر اعزامي هيئت بازرگاني هندِ بريتانيا به جنوب شرقي ايران

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

خصوصيات طبيعي ايران از منظر گزارشگر اعزامي هيئت بازرگاني هندِ بريتانيا به جنوب شرقي ايران 

 

جنوب شرقي ايران به استثناي نوار باريک ناحيه زير استوايي که در طول ساحل آن کشيده شده، هواي نسبتا مطبوعي دارد. حتي بلوچستان ايران و صحراي خشک لوت در بهار و پائيز هواي خنک و در زمستان غالبا هواي سردي دارند. در ناحيه پست يا گرمسير، جيرفت، بلوچستان ايران، بم ـ نرماشير، جلگه بوشهر و آباديهاي بخشهاي جنوبي فلات، ميوه‏هاي گرمسيري هر فصل مانند ليمو و پرتقال و گاهي درخت انبه و نيز برنج و حبوبات گرمسيري مي‏رويند و در نواحي مرتفع‏تر و سردتر، به تناسب آب و هواي آنجا، ميوه و حبوبات به ثمر مي‏رسند.

 
سطح اراضي زير کشت و قابل کشت نسبت به صحرا و بيابان کمتر است و طبق شواهد موجود اين اراضي کم‏کم در حال پسروي مي‏باشند. با وجود اين، اگر اين زمينها به قدرکافي آبياري شوند و از طريق علمي به آنها رسيدگي شود، با توجه به حاصلخيزي طبيعي خاک آنها، مي‏توان سطح وسيعي از نواحي بياباني را مورد بهره‏برداري قرار داد. آب اين مناطق عمدتا بدمزه و شور است و تا حدي در آن نمک وجود دارد که اين حالت در زمينهاي پست‏تر و بين رشته کوههاي اطراف به چشم مي‏خورد.
 
قسمت جنوبي و شرقي ايران را به لحاظ جغرافيايي سرزمين کوهها و بيابانها مي‏نامند. 25 تا 50 کيلومتر دورتر از ساحل دريا، ديواره‏هاي برهنه و برافراشته رشته کوههاي عظيم ايران به سوي آسمان سرکشيده‏اند. اين کوهها که يکي پس از ديگري به طول صدها کيلومتر در سرتاسر زمين قله‏هاي برفي خود را گسترانيده‏اند، داراي برجستگيهاي عظيمي هستند که در کنار هم قرار دارند. در بين برآمدگيهاي فاقد درخت، دره‏هايي بسيار طولاني ولي کم‏عرض قرار گرفته‏اند که برخي از آنها 50 و برخي 500 کيلومتر طول دارند اما اکثر آنها عريض نيستند. بخش اعظم اين دره‏ها را مي‏توان به کمک آبياري قابل کشت نمود.
 
در درة تنگ تپه‏ها و کنار نهرهاي فصلي، روستاهاي پراکنده‏اي قرار دارند که در آنها درختان ميوه کاشته مي‏شود. بجز درختاني مانند بلوط کوتاه، سرو، بيد، زيتون بوهمي، گز و سرو کوهي، درخت ديگري يافت نمي‏شود. در اين تپه‏ها فقط گياه خارشتر و بوته‏هاي سقز و کاکتوسهاي کوتاه مي‏رويند. جنگلي که زماني وجود داشته اکنون ناپديد گشته، و از بستر خشک رود پيداست که بارندگي کاهش يافته است. رودخانه‏هاي ديگر تنها بلافاصله پس از بارندگي طغيان مي‏کنند و آبها بعد از تلاطم شديد خود در زمين بيابان فرو مي‏روند و فقط با تلاش و زحمت فراوان به دست مي‏آيند.
 
مردم براي آبياري مزارع خود با زحمت فراوان و از طريق کانالهاي زيرزميني به دنبال آب مي‏گردند. اين کانالهاي زيرزميني را در جنوب‏شرقي ايران با نام عربي آن «قنات» و در شمال افغانستان و بلوچستان با نام «کاريز» مي‏شناسند.
 
هر يک از رشته چاههايي که به وسيله برجستگي کوچک حلقه مانندي بر روي زمين احاطه شده و به لانه غول‏آساي مورچه شباهت دارد، از تپه‏ها مي‏گذرد و به سمت دره‏ها پايين مي‏رود. اين خطوط چاهها مسير قناتها را مشخص مي‏کند که متعلق به روستاهاي پراکنده شهرهاي جلگه‏اي يا دره‏اي مي‏باشند و به فاصله‏هاي دور از هم 15، 30، 50 يا حتي 65 کيلومتري گسترده شده‏اند. اکثر قسمتهاي دره‏اي مانند تپه‏هايي که از آنها سرازير شده‏اند تقريبا سنگي و خشن هستند و اغلب از تپه‏هاي شني کوچک پوشيده شده‏اند.
 
گاهي‏اوقات روستاها، مانند آنچه در رفسنجان و تهرود1 مي‏بينيم، در گروههاي کوچک دوتايي، چهارتايي يا بيشتر قرار گرفته‏اند. اکثر اين روستاهاي کوچک که به فاصلة 30 تا 50 کيلومتر و بيشتر از هم قرار دارند، استوار و پابرجا مي‏باشند.
 
در واقع شهرهاي اندکي مي‏توان يافت که وسيع باشند؛ حتي شهرهايي مانند سعيدآباد، بهرام‏آباد و بم کمي بزرگتر از روستاهاي بزرگ هستند.
 
کرمان که مرکز استان و شهري تاريخي و مهم است، به لحاظ جمعيتي عملاً هيچ بناي عمومي پرجاذبه و قابل توجهي ندارد و با وجود بازار خوش ساختي که دارد کسي احساس نمي‏کند که اين شهر در چه موقعيت خوبي قرار دارد.
 
اين حالت در شهرهاي يزد و شيراز نيز، هر چند نه به اندازة کرمان، به چشم مي‏خورد. يزد بخش اعظم جادة حمل و نقل خود را که باعث ثروتمند شدنش بود، از دست داده است، در حالي که تجارت در شيراز متوقف نمي‏شود و بخشهايي از شهرهاي فقير آن در حال زوال است.
 
خصوصيات مردم
روستاييان و عامة قبايل صحرانشين ايران غالبا اصل و نسب ترک، کرد، بلوچ و عرب دارند. اما جمعيت شهري و تقريبا تمام آنهايي که منسوب به خانواده‏هاي معتبراند، از اين وضع برخوردار نيستند. ما، در اين گزارش، با روحيه نظامي ملت کاري نداريم، اما بايد گفت که هر چند ايرانيها نژادي از مردان مسلح و مستعد جنگيدن‏اند بزرگترين ستايندگانشان نمي‏تواند آنها را به جنگ طلبي يا جسارت متهم کند. قرنها پيش قلب ملت شکسته شد و اکنون در نتيجة مصرف مفرط ترياک و فساد لگام گسيخته، ذکاوت و شجاعت مردم تضعيف شده؛ و چنين وضعيت رقت‏انگيزي در ايران به همدردي و کمک نياز دارد. مردم ايران باهوش اما فقير، تنبل و سست هستند و اين امر با توجه به نظام حاکم بر اين سرزمين ــ سرزمين آفتاب ــ امري طبيعي است. اين موضوع را به دليل ارتباطي که با مسئله توسعه تجاري ايران دارد مطرح کردم که اميدوارم مرا بخاطر نوشتن اين مطالب ببخشيد.
 
اعليحضرت همايوني در هر نوروز (سال نو) که مطابق 20 يا 21 ماه مارس است، حکام کل ايالات و فرماندارهاي نواحي را تعيين مي‏کند. اين حکام کل و فرمانداران نيز، به همين‏گونه، حکمرانان، نمايندگان و ديگر صاحب‏منصبان مستعد خود را به کار مي‏گمارند. خلاصه آنکه، بايد گفت که تقريبا در همه جاي ايران، افراد تعيين شده به مدت يکسال منصوب مي‏شوند و در اين مدت فرد تعيين شده بايد هزينه‏اي را که صرف اين کار نموده تا دو سه برابر جبران کند و در اين مورد هيچگونه ماليات بندي يا محدوديتي در مطالبات وجود ندارد.
 
زماني که شخصي با نفوذِ محلي يک ايالت را اداره مي‏کند اين روش سودمند نخواهد بود. وقتي چنين شخص صاحب‏منصبي تصميم به کناره‏گيري از مقام فرمانداري خود بگيرد بايد در بين مردم زندگي کند. اين شخص به امور محلي علاقه‏مند است و مدام مي‏کوشد تا قرارداد خود را تمديد کند، بنابراين سختگيريهاي او تا حدي منطقي و قانوني است. اما هنگامي که فردي طبق معمول مثلاً از تهران به سمت فرمانداري منصوب شود بايد با مناطق و مردم تحت حاکميت خود همدردي کند و اگر به افکار و علايق محلي توجه نداشته باشد و سعي کند تا بيش از يک سال سمت خود را حفظ کند، مردم تحت فشار خواهند بود. خان‏ها، تجار، رعايا، به خصوص تجار، دو تومان و در مواقع عادي يک تومان مي‏پردازند و اگر در اين کار درنگ کنند تنبيه مي‏شوند.
 
بدون ايجاد تغييرات اساسي در نظام حکومتي، فکر هرگونه بهبود واقعي در وضعيت مردم تا حدي مأيوس کننده است و هيچ‏گونه بهبود سريع و چشمگيري نيز در تجارت به وجود نخواهد آمد.
 
اگر يک ايراني بخواهد با هندوستان روابط تجاري موفقيت‏آميزي برقرار کند ابتدا بايد توجه صاحب‏منصبان را جلب نموده، به زور راه خود را باز کند. ايرانيها هيچ کنسولي ندارند تا از آنان دفاع کند. آرزوي اصلي ما اين است که تجار هندي (اتباع انگليسي) را تشويق نماييم تا در ايران مستقر شوند. اين کار باعث مي‏شود تا ايرانيها مطمئن شوند که کنسولي براي دفاع از خود در اختيار دارند. بنابراين پيشنهادهاي بعدي من دربارة «نظم کنسولي» خواهد بود.
 
هيچ‏گونه سازمان ويژه‏اي براي آبياري در ايران وجود ندارد و هيچ‏گونه تلاشِ مبتني بر ضوابط در جهت بهبود روشهاي ابتدايي کشاورزي و آبياري، که از زمان انسانهاي اوليه تاکنون در ايران به کار رفته، انجام نشده است. در نتيجه، کشاورز ايراني دائما براي حفظ محصول اندک خود با طبيعت مي‏جنگد. قناتهايي که به فاصله کيلومترها از هم در شهرها و شهرستانها قرار گرفته‏اند، نشان‏دهندة تلاش خستگي‏ناپذير کشاورزان است . اما به جاي آنکه اين عمل از طريق منطقي و علمي انجام گيرد، در اثر راهنمايي غلط و اعمال روشهاي ابتدايي، بخش اعظم اين انرژي جزيي نيز هدر مي‏رود.
 
ايرانيها از جهاتي با هنديها تفاوت دارند. شخص هندي يا پول خود را صرف خوشگذراني مي‏کند يا سوگواري و اگر هندو، سيک يا مسلمان باشد شخصي کم‏توقع و تا حدي صرفه‏جو خواهد بود. اما ايراني صرفه‏جو نيست. او در نحوة استفاده از پولي که به دست مي‏آورد مانند اروپاييها، به خصوص انگليسيها، عمل مي‏کند، و ترجيح مي‏دهد به جاي پس‏انداز کردن، پولش را خرج خوب خوردن و خوب پوشيدن کند. فقيرترين فرد ايراني خوب مي‏خورد و خوب مي‏پوشد. بجز در بين فقيرترين رعايا و گروه کثير گدايانِ حرفه‏اي کمتر کسي را با ظاهري ژنده‏پوش مي‏بينيم. فرد ايراني خواسته‏هاي متعدد و گوناگوني دارد و در زندگي به مسايل تجملي و ظاهري اشتياق فراوان نشان مي‏دهد. مرد ايراني لباسهايي با رنگهاي سنگين مي‏پوشد و زنان او در خيابانها شبيه ارواح شمدپوش هستند. او از رنگهاي شاد و پارچه‏هاي کتاني، پارچه‏هاي ابريشمي خوش‏رنگ و پارچه‏هاي اطلس گران قيمت براي لباس خانمها در داخل منزل استفاده مي‏کند و نيز از تزيينات خانه لذت مي‏برد و مانند هنديها از ديدن شيشه، لامپ، شيشه‏هاي آويز رنگي، چيني بلوري، ساعت ديواري و مچي، چاقو و چيزهاي قشنگ اروپايي لذّت مي‏برد.
 
کف اتاق خانه‏اش معمولاً با فرشهاي نفيس مفروش است که نشان دهندة سليقه بيش از حد اوست. ايراني چاي بسيار مي‏نوشد و آن را به روش خودش و روش روسها دم مي‏کند و مي‏نوشد. مصرف قند او که غالبا از فرانسه، روسيه، اتريش و مصر تهيه مي‏کند بسيار بالاست.
 
مصرف مستمر و فزايندة ترياک که به اندازة خوردن نيز کشيده مي‏شود، مصرف چاي را به طور قابل ملاحظه‏اي افزايش داده و با ناتوان ساختن سريع شخص معتاد باعث بي‏خاصيت ساختن ايران و ايراني شده است. اين حقيقتي انکارناپذير است که ترياک اثر مخرب‏تر و سريعتري بر ايرانيان داشته تا بر عثمانيها، هنديها و چينيها. علت آن، بدون شک، ماهيت آلوده و پست اين ماده است که در خانه توليد مي‏شود. اعتياد به ترياک عموما در ماه روزه‏گيري يا رمضان کاهش مي‏يابد. اگر شخصي به ترياک معتاد شود هرگز نمي‏تواند آن را ترک کند. وضعيت فرد معتاد چنان رو به وخامت مي‏گذارد که او ظرف دو سه سال ناتوان مي‏شود و معمولاً پس از پنج شش سال مي‏ميرد. سنت ايرانيها، برخلاف حکم قرآن، نوشيدن شراب را در ايران مجاز مي‏داند.
 
همانطور که گفتم، جنوب ايران منطقه‏اي فقير است و مردم آن قاعدتا مبتکر نيستند؛ با وجود اين، مي‏توانند تحت نظام حکومت ايالتي مناسبتري نسبت به نظام کنوني، وضعيت خود را بهبود بخشند. به هر حال، تجارت با هند، علي‏رغم فقر زمين و مردم اين ناحيه و نيز علي‏رغم روشهاي ناقص ادارة ماليات، امکان‏پذير و آسان است و موقّعيت براي ايرانيها درکشورشان فراهم مي‏آورد.
 
در حال حاضر پولي که بايد صرف امور سودمند شود، خرج زين و يراق فَخيم اسبهاي نقره‏فام مي‏شود. بياييد با قرار دادن محصولات هندي در پشت درِ خانه‏ها اين مسئله را حل کنيم. ايرانيها نمي‏دانند هند چه محصولاتي مي‏تواند توليد کند و خلاصه، فکر مي‏کنند هند همان بمبئي است، و نيز اطلاعات بسيار محدودي از اين شهر و بازارهايش دارند. چندان غيرمنطقي نخواهد بود اگر اميدوار باشيم که تشکيل و ورود هيئت اقتصادي کمک عمده‏اي به تغيير اين امور خواهد کرد.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

1. دهستاني در کرمان که رود تهرود از آن مي‏گذرد.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org