عليرضا ابطحي
درباره چگونگي ارتباط خوانين با صاحبان اراضي در معاملات خوانين بختياري و شرکت نفت ايران و انگليس اطلاعات دقيق و مشخصي در دست نيست. آيا خوانين اراضي مورد معامله با شرکت نفت را جزو دارايي شخصي خود به حساب ميآوردند يا متعلق به همه ايل ميدانستند؟ وجوه دريافتي چگونه تقسيم ميشد؟ و ميزان سهم زارعين و اهالي بومي يا افراد ايل چقدر بود؟ و چگونه محاسبه ميشد؟
در پاسخ به سئوالات مطرح شده، با توجه به متن قراردادها ميتوان فهميد که اراضي عمدتا دو دسته بودند؛ اراضي متعلق به خوانين، که ملک شخصي آنها به حساب ميآمد و از طريق خريد، معاوضه، واگذاري ارث و يا حتي تصرف در اختيار آنها قرار ميگرفت و گاهي اوقات نيز بخشهايي از اراضي از سوي حکومت مرکزي به خوانين واگذار ميشد. خريد و فروش اين اراضي و وجوه حاصله و نحوه تقسيم آن در حيطه اختيارات مالکانه خوانين بود. ولي بخشي از اين اراضي، به عنوان اراضي ايلاتي يا محل استفاده افراد ايل به صورت دستهجمعي بود که متأسفانه در اين مورد اطلاعات ما کامل و دقيق نيست. ولي با مطالعه يادداشت مفصل دکتر يانگ ــ پزشک و نماينده سياسي شرکت نفت ايران و انگليس در منطقه نفتخيز ــ ميتوانيم به اطلاعاتي دست يابيم. در اين يادداشت دکتر يانگ به تشريح وضعيت منطقه بختياري و تعهدات متقابل نصيرخان سردار جنگ و سفارت انگليس پرداخته است، به نظر ميرسد سفارت انگليس از سردار جنگ در هنگام عقد قرارداد 1912م/1330ق اطمينان خواسته بود تا نسبت به دعاوي رعايا و زارعين پاسخگو باشد؛ زيرا آنها وجوه اراضي خود را مطالبه ميکردند، ولي سردار جنگ پولي در بساط نداشت که به آنها بپردازد. دکتر يانگ از يک سو کوشيد منابع مالي سردار جنگ (اسهام نفتي) را در گرو نگه دارد و از واگذاري اوراق مربوط به اسهام خودداري کرد و از سوي ديگر سعي کرد تا زارعين و رعايا را آرام نگه دارد. بنابراين با سرکردگان و رؤساي محلي به گفتوگو پرداخت. از نظر دکتر يانگ، بهترين راه، انتقال افراد طايفه مدعي يا آسيبديده در جريان نزاعهاي خانوادگي به مناطق نزديک بود که مجبور شده بودند اراضي و محل سکونت خود را ترک کنند. در اين صورت، زارعين با استقرار در اراضي جديد تا حدي راضي ميشدند و سردار جنگ نيز لازم نبود نسبت به خريد اراضي جديد و واگذاري آن به رعايا و زارعين، به دعاوي آنها پاسخ گويد.1
اسنادي وجود دارد که نشان ميدهد خوانين در دورههاي مختلف به ويژه پس از کودتاي 1299ش، درصدد برآمدند تا با خريد اراضي از سرکردگان محلي نسبت به فروش و واگذاري اراضي خريداري شده به شرکت نفت اقدام کنند. به طور مثال، در سندي 21 نفر از سرکردگان محلي که اسامي آنها به همراه مهرشان در پايين سند وجود دارد، مقداري از اراضي ايلاتي را به جز چشمهها، دکانها، کاروانسراها و باغهاي موجود در آن اراضي در سال 1344 و 1345ق در ازاي دريافت سههزار تومان به حاج خسروخان سردار ظفر ايلخاني و اميرخان سردار جنگ ايلبيگي، واگذار کردهاند.2 اسامي چند نفر از کساني که نام و مهر آنها در پايين اين سند وجود دارد، عبارت است از: تيمور، حسنعلي، عليداد، ملک محمد، فرجالله و محمد نصير.
در سند ديگري، قطعه زميني نزديک به محل فعاليت شرکت نفت که حدود چهل زرع طول و 340 زرع عرض داشت، از سوي افراد و سرکردگان طايفه شهني در ازاي دريافت مبلغ يکهزار تومان پول نقد به سردار ظفر ايلخاني و سردار جنگ ايلبيگي واگذار شده است. اين معامله در تاريخ 16 فروردين سال 1306 برابر با 3 شوال 1345 انجام شده و افرادي همچون کدخداي شهني، شيخ شهني و افراد ديگر به نامهاي خواجه تراب، دلاور، فرهاد، اسفنديار آن را امضا يا مهر کردهاند.3
در معامله ديگري، ملکي موسوم به چوب سرخ که مورد احتياج شرکت نفت بود، به مبلغ 450 تومان به سردار ظفر ايلخاني و سردار جنگ ايلبيگي بختياري فروخته شده است. در هر سه اين معاملات، طرف فروشنده متعهد شده است معامله را شرعي، صحيح و غيرقابل برگشت براي خود و خانواده و اطرافيان محسوب کند و از هرگونه اعتراض خودداري ورزد. ضمن آنکه هرگونه اعتراضي بر اساس مطالب اسناد باطل و عاطل خوانده شده است.4
اين اقدامات در پاسخ به فشارهايي بود که از هنگام کودتاي 1299ش به بعد، آرامآرام بر خوانين وارد ميشد و نمونه آن، ابطال بند دوم قرارداد منعقده در سال 1339ق بود که خوانين را از تملک و واگذاري اراضي و عمارات در پايان مدت امتياز دارسي محروم ميساخت. اين روند بعدها شتاب فزايندهاي به خود گرفت .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.Great Britain, Foriegn Office Inclosure in No 386, Anglo Persian Oil Company to Foreign Office, Memorandum to the governorship of Bakhtiaristan. Winchester House. Old Broad street. London, 16 December 1912. F.O. 416/54.
2. سازمان اسناد ملي ايران. سند شماره 40/1002، 20 رمضان 1345 .
3. همان منبع. سند شماره 43/1002، 3 شوال 1345/16 فروردين 1306 .
4. همان منبع. سند شماره 44/1002، 7 شوال 1345/ 20 فروردين 1306 .