ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » تطابق ديدگاههاي آيت‏اللّه کاشاني و نواب صفوي

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

تطابق ديدگاههاي آيت‏اللّه کاشاني و نواب صفوي  

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي 

متشکرم، آقاي اميني. البته دستور آزادي فدائيان اسلام و شهيد نواب صفوي تقريبا بعد از 30 تير، در بهمن سال 1331، صادر شده که من راجع به آن به شما توضيح خواهم داد. امّا اينکه سؤال فرموديد که داستان روابط مرحوم آيت‏اللّه کاشاني با نواب صفوي چگونه بود، اين برمي‏گردد به نوع تفکر اين دو نفر يا بهتر است بگوييم نوع ديدگاه آنها.

 
البته، آيت‏اللّه کاشاني روحاني بود. يک روحاني تحصيلکرده و از شاگردهاي مرحوم آخوند ملا محمّدکاظم خراساني بود. در جنگ استقلال عراق تفنگ به دوش گرفته بود. امّا، متأسفانه ايشان، از نظر ديدگاه، باورش نمي‏شد که حکومت اسلامي مي‏شود درست کرد. ديدگاهش اين بود که بايد به گونة پارلماني کار کرد. آيت‏اللّه کاشاني يک روحاني سياسي پارلمانتاريست و نواب صفوي يک روحاني سياسي انقلابي معتقد به حکومت اسلامي بود. حالا زمان آماده بود که اين حکومت اسلامي برقرار شود يا نشود، يک مسئلة ديگري است.
 
امّا، اين دو نوع نگرش است. اين دو نوع نگرش، خود به خود، در پروسة عمل ايجاد اختلاف مي‏کند. تا زماني که آرمانخواهي مشترک است براي اهداف ملّي، اين دو نوع نگرش در کنار هم، هماهنگ با هم کار مي‏کنند. امّا وقتي که اين جريان به مرحله عمل رسيد، يعني يک طرف فائق شد، اينجا ديدگاههاي متفاوت خودشان را نشان مي‏دهند.
 
قبل از حکومت دکتر مصدق، آيت‏اللّه کاشاني معتقد بود که حاکميت ايران وابسته است و بايد تغيير کند. نواب صفوي هم معتقد بود که حاکميت وابسته است و بايد تغيير کند، نفت بايد ملّي بشود؛ نواب صفوي هم معتقد است که بايد نفت ملّي بشود، انتخابات آزاد برگزار شود، مردم در رأي دادن آزاد باشند، نمايندگان واقعي مردم بايد به مجلس بروند؛ نواب صفوي هم به اينها معتقد بود. اين جوان پرشور مذهبي اکنون در کنار آيت‏اللّه کاشاني‏اي قرار گرفته که از قضا يک روز هم مرحوم آيت‏اللّه کاشاني، در تکيه دولت، در کنار رضاخان ايستاده است ــ که عکسش هم موجود است ــ، يا در مؤسسان دوّم حضور دارد. البته برهه‏ها تفاوت مي‏کند. آن زمان سال 1304 يا 1305 است، حالا ما در سالهاي 31-1330 زندگي مي‏کنيم.
 
آيت‏اللّه کاشاني در سال 1321 شمسي هم در عراق با انگليسيها جنگيده است. حتّي افسري که آيت‏اللّه کاشاني را در عراق دستگير کرده بوده و مأمور آيت‏اللّه کاشاني بوده، به نام هانري ناوارا، در زمان دکتر مصدق، در ايران بود و دولت دکتر مصدق دستگيرش کرد، فرستادش زندان. من اين افسر را ديدم. در اينجا به عنوان تاجر کار مي‏کرد. شايد هم جاسوس بود.
 
وقتي رزم‏آرا زده مي‏شود، کابينة دکتر مصدق روي کار مي‏آيد و مرحوم آيت‏اللّه کاشاني، يکي از ارکان حکومت مي‏شود. اين حکومت سه رکن دارد: آيت‏اللّه کاشاني، دکتر مصدق و شاه (دربار، دولت و مجلس).
 
در اينجا اين دو نوع نگرش و اين تفاوت ديدگاهها ظهور مي‏کند. آيت‏اللّه کاشاني معتقد است به اينکه براي اجراي احکام اسلام، شرايط ايجاد حکومت اسلامي ميسر نيست. آنهايي که درخواست حکومت اسلامي مي‏کنند، به گفتة خود آيت‏الله، «بيسوات» هستند. چون ايشان بيسواد را معمولاً مي‏گفت: «بيسوات». مخصوصا هم مي‏گفت؛ نه اينکه دال و تاء را تشخيص ندهد، مخصوصا اينطور مي‏گفت.
 
در ابتدا، مرحوم آيت‏اللّه کاشاني برخوردي هم با امير علايي وزير کشور مي‏کند. امّا، آن‏گونه که من از مرحوم شهيد سيد عبدالحسين واحدي شنيدم، شب عيد، بعد از قتل رزم‏آرا، مصطفي کاشاني تمام دوستان پدرش آيت‏اللّه کاشاني را از زندان آزاد مي‏کنند و فدائيان اسلام در زندان مي‏مانند و اين، موجب برخورد شهيد نواب صفوي با مرحوم آيت‏اللّه کاشاني مي‏شود که نامة شديداللحني به آيت‏اللّه کاشاني مي‏نويسد و مي‏گويد: وفاي شما خيلي کم است.
 
البته بعد، وقتي نواب صفوي به زندان مي‏افتد و اين بي‏مهري رااز آيت‏اللّه کاشاني مي‏بيند و احساس مي‏کند که توهين به مرحوم آيت‏اللّه کاشاني، توهين به اسلام است، در نامه‏اي که الان سندش در روزنامه‏هاي آن موقع موجود است، به برادران فدائيان اسلام توصيه مي‏کند که از توهين به آيت‏اللّه کاشاني خودداري بشود.
 

امّا در حقيقت، اين دو نوع نگرش بوده که اين اختلاف را به وجود آورده بوده است. آيت‏اللّه کاشاني معتقد بوده که ايجاد حکومت اسلامي در شرايط و اوضاع آن روز امکان ندارد. نواب صفوي مي‏گويد: ما قرارمان اين بوده: برقراري حکومت اسلامي، بعد از ملي کردن صنعت نفت.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org