ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » بختيارى‏ها و شعله‏هاى جنگ بين‏الملل اول

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

بختيارى‏ها و شعله‏هاى جنگ بين‏الملل اول 

عليرضا ابطحى

 

جنگ جهانى اول در ژوئيه سال 1914/ شعبان1332ق آغاز شد. دولت ايران چهار ماه بعد در برابر متفقين و متحدين اعلام بيطرفى کرد. وضعيت سرزمين بختيارى با شروع جنگ پيچيده‏تر از قبل شد؛ زيرا عوامل متعددى در پيچيدگى اوضاع نقش داشتند. برخى از اين عوامل درونى و برخى ديگر جزو عوامل خارجى به حساب مى‏آيند. مهم‏ترين عوامل داخلى مؤثر بر اوضاع سرزمين بختيارى عبارت بودند از:
 
     1. اختلاف بين طوايف بختيارى و رقابت آنها با يکديگر
     2. اختلاف‏نظر و رقابت بين خاندان‏هاى ايلخانى، حاجى‏ايلخانى و ايل‏بيگى
     3. تفرقه و اختلاف و رقابت بين همسايگان بختيارى‏ها همچون اعراب، قشقايى‏ها و... با ايل بختيارى
 
به جز عوامل فوق، عوامل خارجى نيز در شکل‏گيرى اوضاع نقش داشتند که مهم‏ترين آنها عبارت بودند از:
 
     1. دخالت روزافزون دولت بريتانيا و شرکت نفت ايران و انگليس در مسائل داخلى بختيارى‏ها از جمله تلاش براى عقد قرارداد 1912م/1330ق.
     2. رقابت بين روسيه و انگليس براى تشديد نفوذ در منطقه بيطرف که سرزمين بختيارى و اراضى نفتخيز در اين منطقه قرار گرفته بود.
     3. از عوامل جديدى که به عوامل قبلى اضافه شد، فعاليت مأموران و مبلغان آلمانى در بين ايرانيان و از جمله بختيارى‏ها بود. اين امر انگليس را ناگزير ساخت جبهه جديدى در رقابت براى جلوگيرى از نفوذ رقباى اروپايى خود در سرزمين بختيارى و منابع نفتى بگشايد.
     4. عامل تازه و جديد ديگرى که در شکل‏گيرى اوضاع نقش يافت، اقدام دولت انگلستان در خريد 51 درصد اسهام شرکت نفت ايران و انگليس و به دست گرفتن سر نخ هدايت اين شرکت عظيم بود که با سرعت زياد رو به گسترش و توسعه بود.
 
علت سهيم شدن دولت انگلستان در اسهام شرکت نفت، تغيير سوخت کشتى‏هاى جنگى آن کشور از ذغال سنگ به نفت بود؛ به ويژه اينکه در حال و هواى پديدار شدن افق جنگ، دولت بريتانيا مى‏کوشيد از نظر تأمين منابع نفتى مورد نياز نيروى دريايى خود مطمئن باشد. بنابراين در ژوئيه سال 1914، دولت بريتانيا اقدام به خريدارى اسهام شرکت نفت ايران و انگليس کرد. اين امر حساسيت و توجه دولت آن کشور را نسبت به منابع نفتى و منطقه بختيارى افزايش داد.
 
اين مسئله در حالى رخ داد که ناصرالملک قراگزلو پس از اعلام احراز سن قانونى سلطان احمدشاه قاجار، وى را داراى شرايط قانونى به دست گرفتن امور و رسيدن به سن قانونى اعلام کرد. به اين ترتيب، احمدشاه قاجار در روز 18 شعبان 1332ق تاجگذارى کرد.1 از هنگام تاجگذارى احمدشاه تا شروع جنگ جهانى اول، چند روزى بيش نينجاميد. نکته جالب در اين بين آن است که سهيم شدن دولت انگلستان در اسهام شرکت نفت در فاصله تاجگذارى احمدشاه و شروع جنگ عملى شد و به دنبال اين تصميم، سرمايه شرکت به 000,200,2 ليره افزايش يافت.2 از اين پس نيز بر حساسيت دولت انگلستان نسبت به شرکت نفت ايران و انگليس و مناطق نفتخيز افزوده شد.
 
از اين‏رو، دولت به عنوان بزرگ‏ترين سهامدار شرکت نفت ايران و انگليس، سکان هدايت سياست ارتباط با قدرت‏هاى محلى به ويژه خوانين را در دست گرفت و از اينجا به بعد مى‏توان چنين اظهار کرد که سياست‏هاى اعمال شده در مقابل خوانين بختيارى، به نوعى سياست‏هاى شرکت نفت ايران و انگليس نيز به حساب مى‏آيد؛ چرا که برمبناى اسناد مکاتبات و جهت‏گيرى‏هاى دولت بريتانيا به عنوان بزرگ‏ترين سهامدار شرکت نفت در قبال مسئله بختيارى به خوبى روشن است که سياست‏هاى دولت بريتانيا همان سياست‏هاى شرکت نفت ايران و انگليس بوده است.
 
در اين بين، آنچه بر حساسيت اوضاع مى‏افزود، از يک سو بى‏اعتمادى و بدبينى و نفرت مردم ايران نسبت به روسيه و انگليس و از سوى ديگر، احساس همدردى مذهبى و قومى با ترک‏هاى عثمانى بود که با آلمان‏ها در يک جبهه قرار داشتند.
 
در ژانويه سال 1915م واسموس، ــ نايب کنسول آلمان در بوشهر معروف به لورنس آلمانى ــ خود را به خوزستان رساند و در شوشتر به فعاليت پرداخت. شروع جنگ زمينه‏اى را فراهم کرد تا خوانين جوان که طالب قدرت بيشترى در اداره امور بختيارى بودند، از موقعيت پيش‏آمده استفاده کنند و از آلمان‏ها جانبدارى کنند. از جمله اين خوانين جوان، بى‏بى مريم ــ از خاندان ايلخانى و خواهر سردار ظفر ــ و ابراهيم‏خان ضرغام‏السلطنه ــ فرزند رضاقلى‏خان ايل‏بيگى ــ را مى‏توان نام برد.3
 
با شروع جنگ، نصيرخان سردار جنگ کوشيد تا با سرکوب راهزنان و سعى در کنترل خوانين جوان‏تر، وظيفه حفاظت از منطقه بختيارى و چاه‏هاى نفت و محل عمليات شرکت نفت ايران و انگليس را انجام دهد. اما خوانين ديگر همچون صمصام‏السلطنه، همکارى لازم را با نصيرخان نداشتند. به طورى که او به عنوان حاکم اصفهان از پرداخت سهميه ماليات طبق قرارداد 1912م خوددارى کرده بود.
 
مدتى بعد در فوريه سال 1915م خطوط انتقال نفت به دست آلمانى‏ها و برخى از افراد ترک و عمال محلى منفجر شد.4 شايع بود که سردار جنگ با اين اقدام همکارى کرده است. ولى دکتر يانگ در نامه خود به چارلز گرينوى ــ مدير عامل شرکت نفت ايران و انگليس ـــ به او اطلاع داد که قطع خط لوله نفت، کار طوايف بختيارى نبوده و مسئول اين اقدام را نيروهاى محلى و شيخ باوى و اعراب متمرد معرفى کرد. يانگ در نامه خود افزود: «نصيرخان سردار جنگ و جعفرقلى‏خان سردار بهادر، به طور کامل به ما وفادار هستند و هر دو در محافل خصوصى و عمومى گرم‏ترين احساسات دوستانه را نسبت به ما ابراز مى‏دارند.»
 
او پيشنهاد کرد که براى جلوگيرى از خرابى و آسيب‏رساندن به مناطق نفتى بهتر است خوانين خود را وارد مسائل اعراب نکنند. سردار جنگ نيز در نامه‏اى به دکتر يانگ به او اطلاع داد که واسموس يک قبضه تفنگ به عنوان هديه براى او فرستاده و تقاضاى اسکورت کرده است. وى هديه را نپذيرفته، ولى سه سوار زبده مسلح به عنوان محافظ در اختيار او قرار داده است.
 
سردار جنگ در نامه خود خاطرنشان کرد که خواهد کوشيد اطراف شوشتر را به سرعت از مأموران آلمانى پاک کند و اجازه ندهد که به قرارگاه‏هاى شرکت نفت نزديک شوند.5 وضعيت جنگى ايجاب کرد تا شيخ خزعل از سردار جنگ بخواهد تعدادى سوار بختيارى براى حفاظت از خط لوله نفت اهواز اعزام دارد. اما نصيرخان سردار جنگ با ذکر اينکه چنين اقدامى مغاير با بيطرفى ايران در جنگ است و نمى‏تواند چنين اقدامى را انجام دهد، از کمک به شيخ خوددارى کرد. در عين حال، سردار جنگ به صورت خصوصى براى سر پرسى کاکس پيغام فرستاد که قلبا مايل به همکارى با شيخ خزعل است؛ به شرطى که ازدواج متقابلى بين آن دو صورت گيرد.
 
شيخ خزعل نيز پس از مشورت با کاکس، برخلاف ميل خود و با اکراه، ضمن قبول اين پيشنهاد، جهت جلوگيرى از تحريک جعفرقلى‏خان سردار بهادر و خانواده ايلخانى حاضر شد دوتن از دختران خود را به زوجيت آنها درآورد و در مقابل، دو دختر از دو خاندان ايلخانى و حاجى‏ايلخانى به ازدواج او يا پسرانش درآيد. ولى شروط شيخ خزعل براى اين‏کار عبارت بود از:
 
     1. سردار جنگ همکارى لازم را با وى داشته باشد.
     2. اگر دولت ايران در جنگ به اردوى متحدين پيوست، بختيارى‏ها به اردوگاه شيخ و حمايت بريتانيا بپيوندند.
 
سردار جنگ از پاسخ قطعى و مشخص به شيخ خوددارى کرد. به دنبال اين امر، لرد کرزن6 ــ نايب‏السلطنه هند ــ در گزارشى به لندن، جواب منفى سردار جنگ را بهشيخ خزعل مخالف همه امتيازاتى دانست که انگلستان به خوانين داده بود. والتر تونلى ــ وزير مختار انگليس در تهران ــ ضمن تأييد نظر نايب‏السلطنه اظهار کرد که چون خوانين ديگر نفوذ خود را از دست داده‏اند، مى‏توان نظر مساعد سردار جنگ و سردار بهادر را جلب کرد و با آنها به توافق‏هايى دست يافت. بنابراين سر پرسى کاکس مأموريت يافت تا با سردار جنگ و سردار بهادر به مذاکره نشيند. در اين مذاکرات، کاکس پيشنهادات و درخواست‏هاى دولت بريتانيا را به شرح زير به اطلاع خوانين رسانيد:
 
     الف. خوددارى از عمليات مسلحانه عليه بريتانياى کبير و جلوگيرى از انتشار فتاوى جهاد علما عليه بريتانيا در قلمرو بختيارى.
     ب. ترتيب اقدامات لازم براى تأمين نگهبان به منظور حراست از چاه‏هاى نفت و راه کاروان‏رو بختيارى و خط تلگراف اصفهان تا سرحد فارس.
     ج. همکارى با شيخ خزعل در پيشگيرى از ورود مهاجران و کابينه مهاجرت و طرفداران آنها به خوزستان و استقرار امنيت در سرحدات بختيارى.
     د. حفاظت از کليه منافع و علائق بريتانيا در جنوب.
 
انگليس حاضر بود در ازاى چنين درخواست‏هايى امتيازاتى بدهد. اين امتيازات عبارت بودند از:
 
     الف. بعد از پايان جنگ، قلمرو بختيارى به صورت فعلى آن حفظ مى‏شد.
     ب. به خوانين اجازه داده مى‏شد استقلال داخلى خود را تحت نظارت انگليسى‏ها حفظ کنند.
     ج. با گماردن يک حکمران بختيارى در اصفهان تحت سرپرستى انگلستان موافقت مى‏شد.
     د ـ بريتانيا در آينده سعى مى‏کرد تا در شهرهاى منطقه نفوذ خود، از حکمرانان بختيارى استفاده کند.
     ه . در صورت موافقت با پيشنهادات فوق، به هر خاندان ايلخانى و حاجى‏ايلخانى پنج‏هزار ليره پرداخت مى‏شد و در صورت وفادارى تا پايان جنگ به هريک از دو خاندان ده‏هزار ليره داده شد.7
 
کاکس مأموريت داشت تا درباره اين پيشنهادات مذاکره کند. ولى مشکلى که در اين بين وجود داشت، اين بود که بر اساس قرارداد 1907م/ 1325ق بعضى از بخش‏هاى قلمرو بختيارى، جزو منطقه نفوذ روس‏ها قرار داشت و اصفهان نيز جزو اين منطقه بود. روس‏ها سعى داشتند تا نامزدهاى موردنظر خود را در اين شهر به حکومت برسانند.8در گزارشى نيز از تسلط تجارى و سياسى روس‏ها بر اصفهان ابراز نگرانى شده بود؛ زيرا از نظر والتر تونلى، اصفهان کليد اعمال نفوذ روسيه به سوى کارون بود که مى‏توانست ناشى از نفوذ طويل‏المدت در اصفهان باشد و اين امر قابل چشم‏پوشى نبود.9
 
به همين دليل، روس‏ها با حکومت صمصام‏السلطنه در اصفهان مخالفت ورزيدند. انگليسى‏ها درصدد بودند تا جعفرقلى‏خان سردار بهادر را به جاى او به روس‏ها پيشنهاد کنند.10 آنچه اين وضعيت را تغيير داد و خيال انگليسى‏ها را براى مدتى راحت کرد، عقدقرارداد 1915م بود که بر اساس توافق منعقده بين روسيه و انگليس، منطقه بيطرف شامل مناطق نفتى تحت نفوذ انگليس قرار گرفت و در ازاى آن، انگليسى‏ها با اعمال نفوذ و استفاده روس‏ها از بغاز داردانل و بسفور موافقت کردند.11
 
با عقد قرارداد 1915م/ 1333ق حساسيت انگليسى‏ها در مورد گسترش نفوذ روس‏ها در جنوب به سوى مناطق نفتى در خليج فارس کاهش يافت و موضوع همکارى روس‏ها و بختيارى‏ها تا حدى منتفى شد. به دنبال ورود سر چارلز مارلينگ12 به جاى سروالتر تونلى، وزير مختار جديد مذاکرات قبلى کاکس و بختيارى‏ها را از سرگرفت.
 
مارلينگ ديدگاه‏هاى تازه‏اى داشت؛ او تضمين استقلال بختيارى‏ها را امرى بى‏معنى مى‏دانست؛ زيرا به اعتقاد وى بختيارى‏ها از استقلال نسبى برخوردار بودند و تضمين قلمرو آنها مشکلى ايجاد مى‏کرد که در آينده، آنها نتوانند قلمرو خود را گسترش دهند. وعده انتصاب خوانين بختيارى به حکومت شهرهاى مختلف نيز مى‏توانست باعث ايجاد هرج و مرج و آشفتگى شود.
 
مارلينگ در ازاى پيشنهادات اوليه، اعطاى خدمات محرمانه را براى جلب‏نظر خوانين مطرح کرد. مذاکرات بعدى بدون نتيجه ماند. بن‏بست مذاکرات از آنجا ناشى مى‏شد که على‏رغم اينکه بختيارى‏ها وظايف خود را در حفظ و حراست از حوزه‏هاى نفتى به خوبى انجام مى‏دادند، بيم پيوستن ايران به متحدين و انجام اقداماتى عليه روس و انگليس از سوى دولت مرکزى وجود داشت. بار ديگر کاکس وارد ميدان مذاکرات شد. او در ملاقات با ايلخانى و ايل‏بيگى در اواخر ماه مى 1915 کوشيد تا معاهده‏اى را با آنها به امضا برساند و يا اينکه آنها را وادارد که موافقت کنند چنانچه دولت ايران عليه بريتانيا وارد جنگ شد و آنها قادر به حفاظت از مناطق نفتى نبودند، حداقل بيست روز قبل از ترک حوزه مورد حفاظت خود، مراتب را به مسئولان شرکت نفت اطلاع دهند تا ترتيبات لازم اتخاذ شود.
 
خوانين در جريان مذاکرات با کاکس به او اظهار داشتند غيرممکن است دولت ايران عليه انگلستان وارد جنگ شود و آنها خود را قادر به دادن تعهد شفاهى يا کتبى در ارتباط با حفاظت از مناطق نفتى نمى‏بينند؛ زيرا پيش‏بينى مسير حوادث و تصميم طوايف در پيروى يا عدم پيروى از دولت مرکزى در صورت وقوع چنان جنگى امکان‏پذير نبود. به ويژه اينکه در صورت وقوع چنين وضعيتى، اگر طوايف بختيارى از فرمان دولت مرکزى سرپيچى مى‏کردند، جان خوانين آنها که در تهران به سر مى‏بردند، به خطر مى‏افتاد. در عين حال آنها خاطرنشان ساختند، اگر شاه تمايل به جنگ داشته باشد، بختيارى‏ها به عنوان يک ايل وفادار ناگزير خواهند بود تفنگ به دست گيرند؛ ولى سعى خواهند کرد خود را به صورت جدى درگير جنگ نکنند. آنها تعهد کردند در صورت پيوستن دولت ايران به متحدين، تا سرحد امکان از جان کارکنان و منافع انگليس در حوزه‏هاى نفتى در قلمرو بختيارى حفاظت کنند و در صورت عدم توانايى، قبل از ترک محل از سوى نگهبانان، مراتب را به شرکت نفت اطلاع دهند تا بريتانيا بتواند حفاظت لازم را از منطقه نفتى به عمل آورد. آنها قبول کردند جهت حفاظت از چاه‏هاى نفت، يک ماه بيشتر از موقع در گرمسير باقى بمانند و در ازاى آن به هر يک از آن دو (ايلخانى و ايل‏بيگى) مبلغ هزار ليره پرداخت شود.
 
کاکس در پايان گزارش، ضمن تأييد احساسات دوستانه و حسن‏نيت ايلخانى و ايل‏بيگى ــ غلامحسين‏خان سردار محتشم و يوسف‏خان امير مجاهد ــ ، دربارة اطاعت و وفادارى خوانينِ کوچک‏تر ابراز ترديد کرد. پس از مکاتبات زياد بين مقامات انگليس در هند، ايران و انگلستان و نمايندگى‏هاى بريتانيا در محدوده خليج فارس، دو طرف در دسامبر 1915م/ صفر 1334ق در گرمسير به توافقنامه‏اى ابتدايى با امضاى سردار محتشم، امير مجاهد و محمدتقى‏خان اميرجنگ دست يافتند.13 دو ماه بعد در 15 فوريه 1916م/ 11 ربيع‏الثانى 1334ق اين توافقنامه از سوى خوانين بزرگ تأييد شد.14 رئوسمواد اين قرارداد عبارت بود از:
     الف . ايجاد نظم و امنيت در قلمرو بختيارى و حفاظت از مناطق نفتى
     ب . عدم تجاوز و تخطى به همسايگان جنوبى و سرحدات فعلى جنوب قلمرو بختيارى، مگر با اجازه دولت مرکزى
     ج . حفظ روابط دوستانه با شيخ خزعل و عدم صدور اجازه براى اقامت مهاجران و طرفداران آلمان در قلمرو بختيارى
     د. جلوگيرى از هرگونه تحريک و ممانعت از آشفتگى و بى‏نظمى در خاک بختيارى.
     ه . ممانعت از به‏کارگيرى اسلحه عليه بريتانيا و همپيمانانش در قلمرو بختيارى و جلوگيرى از تردد دشمنان داخلى و خارجى بريتانيا در محدوده بختيارى، مگر آنکه دولت ايران با آن کشور وارد جنگ شود.
     و . جلوگيرى از دست‏اندازى بعضى طوايف بختيارى بر جاده بختيارى و جان و مال اتباع انگليس در صورت گسترش خصومت و دشمنى در ايران عليه بريتانيا. در صورتى که هر يک از خوانينى که موافقتنامه را امضا کرده‏اند، از انجام وظايف خود کوتاهى مى‏کردند، اسهام آنها در شرکت نفت ايران و انگليس ضبط مى‏شد.
     ز . در صورت همکارى دولت ايران با بريتانيا، بختيارى‏ها مى‏بايست از هرگونه کمک و همراهى دريغ نورزند.
     ح . دولت بريتانيا ضمن تعهد و حفظ دوستى خود با خوانين بختيارى، به آنها کمک مى‏کرد تا مشکلاتشان را با يکديگر و با دولت ايران حل و فصل کنند و بعضى از خوانين را در مناطق تحت نفوذ خود به حکومت بگمارد.15
 
پس از عقد قرارداد، خوانين بختيارى و بريتانيا روابط خود را تا سرحد ممکن نزديک کردند. در سير بررسى روابط خوانين با شرکت نفت و بريتانيا مى‏توان دريافت که از آن پس، خوانين بختيارى در روابط خود با انگليس قدم به مرحله‏اى گذاشتند که نسبت به سال‏هاى قبل و بعد از آن، اوج اين روابط به حساب مى‏آمد و مى‏توان گفت روابط دو طرف و ميزان نزديکى خوانين بختيارى به دولت بريتانيا تا آن زمان به آن حد نرسيده و بعد از آن نيز هرگز در آن مرحله باقى نماند. به طور مثال، مدتى پس از عقد قرارداد، ايلخانى و ايل‏بيگى بختيارى طى تقاضايى از کاکس خواستند تا وظيفه حمايت از مقام و موقعيت آنها را که قبلاً دولت مرکزى ايران برعهده داشت، بريتانيا برعهده گيرد. گويى دولت مرکزى وجود نداشت يا آنقدر ناتوان بود که خوانين، کانون اتکاى خود را در رابطه با انگلستان جست‏وجو مى‏کردند.
 
سر پرسى کاکس، علت اين اقدام را بيم ايلخانى و ايل‏بيگى از مخالفت شديد تعدادى از خوانين ذکر کرد. اين امر نشانگر آن بود که همه خوانين، به ويژه خوانين جوان از نزديکى روزافزون به بريتانيا ناخشنود بودند و اقدامات خوانين بزرگ يا ايلخانى و ايل بيگى را به ديده رضايت نمى‏نگريستند؛ چرا که آن دو خواستار پشتيبانى آشکار انگليس، همچون پشتيبانى از سردار جنگ بودند تا بتوانند عنوان ايلخانى و ايل‏بيگى خود را حفظ کنند.
 
آن دو حتى تا آنجا پيش رفتند که خواستار آن شدند که نوئل16 ــ کنسول انگليس دراصفهان ــ با گارد کنسولگرى در چهارمحال به آنها ملحق شود و تضمين‏نامه‏اى براى حمايت انگليس از آنها به عنوان ايلخانى و ايل‏بيگى داده شود. آخرين خواسته آنها اين بود که خوانين وادار به پشتيبانى از ايلخانى و ايل‏بيگى شوند و درغير اين صورت آنها و حتى دولت مرکزى در صورت مخالفت، دشمن بريتانيا محسوب شوند.17
 
اما ديدارهاى بعدى قبل از اتمام جنگ جهانى اول و پس از آن، بار ديگر اين روابط را دستخوش تغيير و تحول کرد. از جمله مهم‏ترين اين رويدادها، بروز انقلاب روسيه بود که باعث شد تا روسيه از صف متفقين خارج شده و ميدان رقابت جديدى را با غرب به ويژه انگلستان باز کند. واقعه بسيار مهم بعدى که در تعيين مسير ميزان ارتباط بختيارى‏ها و انگليسى‏ها تأثيرى عميق و همه‏جانبه گذاشت، بروز کودتاى 1299ش/ 1921م و تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوى در سال 1304ش/ 1925م بود که در فصل سوم بدان خواهيم پرداخت.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1. احمد مورخ‏الدوله سپهر. ايران در جنگ بزرگ. تهران، اديب، 1362. چاپ دوم. ص 20 .
2. ايرج ذوقى. تاريخ سياسى، اقتصادى نفت ايران. تهران، پاژنگ، 1370. ص 65 .
3. تاريخ سياسى اجتماعى بختيارى. صص 227-228 .
4. تاريخ سياسى، اقتصادى نفت ايران. ص 144 .
5. تاريخ سياسى اجتماعى بختيارى. ص 231.
. Lord Curzon6
7. همان. صص 227-234 .
8. Great Britain, Foreign Office. No 33, Sir W.Townley to Sir Edward Grey.Tehran, 23 February 1913. F.O. 416/60 .
9. Ibid. No 215, Inclosure 3. Lieutenant. Colonel Sir P. Cox to government of India. Bushire, 7 December 1913. F.O. 416/60.
10. Ibid. No 102, Sir W.Townley to Sir Edward Grey. Tehran, 17 August 1914. F.O. 416/62.
11. روس و انگليس در ايران. ص 650 .
12. Sir Charls Marling
13. تاريخ سياسى اجتماعى بختيارى. صص 234-238 .
14. Great Britain, Foreign Office. No 22, Mr Marling to Sir Edward Grey. Tehran, 17 Februrary, 1916. F.O. 416/64.
15. Ibid.
16. Noel

17. تاريخ سياسى اجتماعى بختيارى. ص 240.




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org