پيمان رهبري حق
p.rahbary.h@gmail.com
در دوران قاجاريه اقتصاد ايران از وضعيت مطلوبي برخوردار نبود. اقتصاد ملي در رکود کم سابقهاي قرار داشت و سيل محصولات خارجي در بازار ايران روان بود. ايران که خود زماني صادرکننده منسوجات با کيفيت خصوصا پارچههاي ابريشمي بود به واردکنننده منسوجات تبديل شده بود. اوژن فلاندن باستانشناس فرانسوي در بازديدي از اصفهان در ۱۸۴۰ مينويسد: «از کارخانجات نساجي و اسلحهسازي و زربفت و مخمل ايران که روزگاري محصولات آن به تمام مشرق زمين صادر ميشد، خبري نيست و همه نابود شدهاند. محصولات ايران از بين رفته و بويژه همجواري با انگلستان نتيجه شومي بخشيده است. زيرا مقدار زيادي محصول را به بهايي بسيار نازلتر از آنچه در خود ايران ساخته ميشود در بازارهاي ايران بفروش ميرسانند.» همچنين جرج کرزن سياستمدار انگليسي در "کتاب ايران و قضيه ايران" مينويسد: «گذشته از اشياء تجملي غربي که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگي از غرب وارد ميشود.ابريشم، ساتن و ماهوت براي طبقات اعيان و قماش نخي و پنبهاي براي همه طبقات. لباس يک روستائي ساده از منچستر يا مسکو ميآيد و نيلي را که همسر او بکار ميبرد از بمبئي وارد ميشود. در واقع از بالاترين تا پايينترين مراتب اجتماعي بطور قطع وابسته و متکي به کالاهاي غربي شدهاند.»
علماء و روحانيون با درک خطر از بين رفتن اقتصاد ملي و استقلال سياسي کشور با کمک تجار و بازرگانان معتمد دست به اقدامات عملي زدند که از اين اقدامات ميتوان به تاسيس "شرکت اسلاميه" اشاره کرد. آقا نجفي اصفهاني به همراه و با کمک برادر خود آقا نورالله و ميرزا ابوالقاسم زنجاني به همراهي بازرگاناني همچونحسين آقا امينالضرب اصفهاني، محمدحسين کازروني،سليمان خان رکنالملک شيرازي، کاکو حسين کازروني و ملکالتجار در سال 1316 ه.ق/1898 م. شرکت اسلاميه را با هدف تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج تاسيس کرد. رياست اين شرکت به عهده حاجي محمدحسين کازروني بود که سابقه و تجربه اداره شرکت مسعوديه را دارا بود و چهار تن از بازرگانان اصفهان به عنوان وکلا و امناي اداره مرکزي اصفهان برگزيده شدند.
اين شرکت به صورت سهامي عام اداره ميشد. سرمايه شرکت 150 هزار تومان بود که به 15هزار سهم 10 توماني تقسيم شده و به سهامداران فروخته شده بود. شرکت به سرعت با استقبال گسترده مردم در خريد سهام و همچنين محصولات خود مواجه شد و به تدريج شعبههايي در بسياري شهرها و همينطور در خارج از ايران ايجاد کرد. محل اصلي شرکت در اصفهان بود ولي شعبههايي در شهرهاي تهران، شيراز، بوشهر، مشهد، تبريز و حتي نمايندگيهايي را در خارج از کشور (لندن، کلکته، بمبئي، قاهره، استانبول، بغداد، مسکو و بادکوبه) تاسيس نمود. اين شرکت ملي هسته اوليه کارخانجات بزرگ به سبک نوين در اصفهان و ساير شهرها شد و تا حدود زيادي احتياجات ايران را به کشورهاي خارجي محدود کرد.
موسسان اهداف شرکت را در اساسنامه آن اينگونه تبيين کردند:
1. دسترسي به سود بيشتر اقتصادي از طريق راهاندازي شرکت
2. خروج از ذلت احتياج به امتعه خارجي
3. تثبيت و تقويت هرچه بيشتر تجارت داخله در برابر تجارت خارجه
4. جلوگيري از خروج ثروت داخلي به خارج از کشور در مقابل ورود کالاهاي مصرفي
5. جلوگيري از مهاجرت نسلهاي آينده به خارج از کشور براي مزدوري و کارگري نزد بيگانگان و ايجاد اشتغال براي جوانان ايراني
6. تسهيل در امر معيشت مردم به علت ارزانتر بودن منسوجات و مأکولات داخلي نسبت نوع خارجي آنها
7. ارائه الگويي تجاري براي آينده ملت و دولت.
9. نظام بخشيدن به رشته گسيخته تجارت داخله ايران.
10. آبادي وطن و شکوفايي و رونق صنايع
11. رهايي از مصرفگرايي و استفاده از کالاهاي خارجي
12. ايجاد راههاي شوسه و آهن براي سهولت در حمل و نقل
13. جلوگيري از احتکار و بازار سياه
در ماده بيست و يک اساسنامه شرکت آمده بود: «اين شرکت به کلي از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط همّ خود را صرف ترقي متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفيده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشيدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» و همچنين در ماده بيست و چهارم آن آمدهاست که «تمام اجزاء از رييس و مرئوس و امناي شرکت حسبالشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند.»
به مناسبت تأسيس شرکت اسلاميه جشن بزرگي در کاشان برپا گرديد و شرکت اسلاميه در اعلاميهاي اعلام نمود: «الحمدلله به برکت اين (شرکت) جمعي کثير در ايران خصوصاً در اصفهان زياده از هزار نفر کاسب صاحب شغل و نان شدهاند و در اين اوقات قدري از امتعه و اقمشه و منسوجات لطيفه و ملبوسات طيبه نفيسه به اين شهر کاشان فرستادهاند و جناب ... آقاي حاجي سيد نصرالله مجتهد سلمهالله محض خدمت به شريعت و حفظ اسلام و اسلاميان در صبح يکشنبه هفدهم ربيع المولود نبوي (1318) ... در خانه خود انعقاد مجلس جشن ميفرمايند.. »
شرکت اسلاميه علاوه در زمينه منسوجات انديشه بهبود وضع اقتصاد و استقلال در زمينههاي گوناگون ديگري همچون احداث صنايع ملي و کارخانجات و گرفتن امتياز از دولت براي توسعه عمران کشور در سر ميپروراند و به ميدانهاي جديد فعاليت ترغيب ميشد. دراين باره به نقل از يکي از مطبوعات آن زمان ميخوانيم که: «... به موجبي که اطلاع حاصل نمودهايم، شرکت اسلاميه اصفهان درصدد حصول امتياز ساختن راهآهن محوطه اصفهان از اولياي امور جمهور شدهاند، که راهآهن ساخته واژگون حرکت کند. و يقين است که دولت عليّه در ادعاي اين امتياز هيچگونه تأمّل نخواهد فرمود. بعضي از دانشمندان سه سال است که اين خيال را داشتند. اين ايّام انشاءالله به توسط شرکت اسلاميه از قوّه به فعل رسيده، ملت و دولت را فايده کلي حاصل خواهد شد. شرکت اسلاميه اصفهان روز به روز در ترقي است. اهالي اصفهان گويا از خواب بيدار شده باشند، و علت بيداري تمام اهل ايران شوند. کمپاني ديگر نيز موسوم به محموديّه داير شده. اميد است عمّا قريب صدها کمپاني در اصفهان داير شود، و رفع احتياجات مليّه از خارجه شود. از جانب انجمن معارف طهران در صدد افتتاح مدارس در اصفهان نيز ميباشند. انشاءالله عمّاقريب مدارس مليّه نيز افتتاح خواهد شد. کم کم رفع تمام نقايص ملت خواهد گرديد. اينها را از اثر کلمات علماي اعلام بايد دانست. انشاءالله زياده بر اين اثر خواهد بخشيد.» همچنين اين شرکت به فعاليت صرافي نيز اشتغال داشت.
مراجع بزرگ شيعه نيز به حمايت عملى از اين شرکت برخاستند. حاج آقا نورالله و ديگر علما تمام لباسهاي خود را از پارچه هاي ايراني تهيه مي کردند. هشت تن از مراجع تقليد و علماي بزرگ به نام هاي آيتالله آخوند خراساني، آيتالله سيداسماعيل بن سيد صدرالدين عاملي، آيت الله حاج ميرزا حسين نوري، آيتالله حاج ميرزا خليل، آيت الله سيد محمدکاظم يزدي، آيتالله محمد غروي شربياني، آيت الله محمدحسين مامقاني و آيتالله شيخ الشريعه اصفهاني ، پشتيباني خود را از ايجاد اين شرکت اعلام کردند. آخوند خراساني به حمايت از اين شرکت ميپردازد و در نامهاي به مظفرالدين شاه مي نويسد: «چه بسيار شايسته است که اعليحضرت شاهنشاه اسلاميانپناه، بذل مراحم ملوکانه در مشيت اين شرکت اسلاميه که خشنودي حضرت امام عصر ــ ارواحالعالمين له الفداء ــ و ترويج ملت بيضاء و تقويت دولت عظمي... است، خواهند فرمود، خود آن وجود اقدس در لبسالبسه مصنوعه اسلاميه مقدم و به صدور امر ملوکانه در مساعدت اين مطلب مهم وزراي عظام و اولياي فخام دولت ابدمدت را مفتخر فرمايند. و بر عموم رعايا و قاطبه مسلمين لازم است به مقتضاي ”الناس علي دين ملوکهم تأسي و متابعت نمايند و خلع لباس ذلت را از خود بلبس لباس عزت البسه اسلاميه صاحب شرع را خوشنود دارند (کهن جامه خويش پيراستن/ به از جامه عاريت خواستن.» در روزنامه ثريا آمده است که وقتي پارچههاي شرکت اسلاميه وارد نجف ميشود، مراجع و علما جمع ميشوند و لباس ساخت دست مسلمانها را ميپوشند و ميگويند ما به اين لباس داخلي افتخار ميکنيم.
عملکرد مالي شرکت نيز در سالهاي اوليه نشان داد که ارزش سهام افزايش يافته و مقدار زيادي سود نصيب سهامداران شده است. روزنامه ثريا در اين باره مينويسد: «... معلوم و محقق شده است، که در اين مدت قليله اين شرکت سود معتنابه و منفعت قابلي به شرکاء بخشيده است. بنابراين هر کس از تبعه ايران که در آن مملکت ميل به دخول در اين شرکت مقدسه داشته باشد، البته پس از آگاهي از اين مراتب به هر ميزان و هر چند سهم طالب شرکت باشد، ممکن خواهد بود به توسط جناب اجل عالي بليط اسهام براي ايشان از اداره شرکت محترمه ]به خارج[ فرستاده خواهد شد.»
تاسيس اين شرکت واکنشها و بازتابهاي زيادي را دربرداشته است. فعاليتهاي اقتصادي شرکت اسلاميه موجب نگراني انگليسيها شد و وزيرمختار انگلستان در نامهاي به امينالسلطان حاکم اصفهان از بازگشت آقا نجفي به اصفهان شاکي است و معتقد است که حضور او در اين شهر با توسعه شرکتهاي خارجي در اين شهر منافات دارد و اين ترس هم بي مورد نبود زيرا در گزارشي که چارلز مارلينگ به ميرزا حسن خان مشيرولدوله وزير امور خارجه ايران مي نويسد، از دخالت علما در امور اقتصادي شکايت کرده و مينويسد: «علماي اصفهان در تلاشند تا نگذارند امتعه اروپايي به فروش برسد. و به خريداران مهم ايراني اخطار کردهاند که در مدت چهار ماه محاسبات خود را با تجارتخانههاي اروپايي قطع کنند. و در ادامه از وزير خارجه ايران ميخواهد که ايشان احکامي را به کارگزاران اصفهان صادر کرده و از اقدامات فتنهانگيز اين اشخاص جلوگيري کند.»
همچنين راهاندازي اين شرکت با واکنش منفي سفارت انگليس مواجه گرديد. سفير انگلستان در نامهاي مينويسد: «از قرار اطلاعاتي که از اصفهان ميرسد علماي آنجا بر ضد تجارت خارجه ميباشند. علماي مزبور نه به ملاحظه تعصب مذهبي بلکه صرفه شخص به معيت بعضي رؤساي تجار که در شرکت اسلاميه شريک ميباشند، سعي بليغ در فروش امتعه خود و رد مال التجاره خارجه دارند... بلکه در مساجد و ساير نقاط علناً ميگويند که مردم نبايد امتعه خارجه را بخرند.» يکي از نشريات انگليس هم در واکنش به تاسيس اين شرکت نوشت: «معلوم ميشود ايرانيان اندک اندک از خواب غفلت بيدار شده و قدر و اهميت تجارت خاصه تجارت شرکت را نيکو دانسته و چيزي که در اين شرکت اهميت دارد اين است که علماي اين ملت در آن شرکت دارند و مشوقاند و اگر اين شرکت معتبر شود سکته بزرگي به تجارت انگليس در اصفهان بلکه در خليج فارس وارد آيد و بايد تجار، نوعي رفتار کنند که در آينده بازار تجارت شان از رونق نيفتند و الّا بزودي بايد منتظر خبر بود که بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود».
شرکت اسلاميه عليرغم موفقيتهاي به دست آمده، به دليل بيبرنامه بودن و عدم حمايت توليدکنندگان داخلي و همچنين کارشکنيهاي برخي عناصر سودجو و منفعتطلب راه سختي را پيمود، ولي با اين حال مدت زماني دوام آورد و به مبارزه با مصرفگرايي و نفوذ کالاهاي وارداتي پرداخت.