حرم
فاطمه خانم عصمتالدوله
فاطمه معزي
در اين شماره محدوده حرم را گسترده کرده و به جاي همسر با نفوذ يا نامدار يکي از شاهان قاجار فرزند يکي از اين زنان پرداخته که خود داراي شخصيتي جذاب و متفاوت است. فاطمه خانم عصمتالدوله دختر ناصرالدين شاه گرچه در حرم پدر نماند اما ارتباط وي با اين حرم پايدار بود و از فرزندان محبوب پدر محسوب ميشد که زندگي نسبتا متفاوتي با ديگر خواهران خود داشت. گرچه اين تفاوت را بايد در زندگي مشترک با همسرش جست و جو کرد.
فاطمه خانم عصمتالدوله فرزند خجسته خانم تاجالدوله و ناصرالدين شاه در 1272 ق 1 متولد شد. مادر او نوه فتحعلي شاه و نخستين همسر عقدي ناصرالدين شاه بعد از برتخت نشستن وي بود. خود عصمتالدوله دومين دختر شاه بود و برادر کوچکتري به نام سلطان معينالدين ميرزا داشت که از سوي پدر به وليعهدي انتخاب شد ولي نه ساله بود که مرگ او را ربود و فرصتي براي سلطنت پيدا نکرد. 2
فاطمه خانم ده سال بيشتر نداشت که دوستعلي خان معيرالممالک او را براي پسر ده ساله خود امير دوستمحمدخان از شاه خواستگاري کرد، پاسخ شاه مثبت بود. دوستعلي خان در 1283ق مراسم عروسي مجللي برپا کرد و هفت شبانهروز و قولي ده شبانهروز 3 جشن گرفت. جشن عروسياي بي نظير که تا مدتها زبانزد مردم بود و حکايت آن براي نسلهاي بعد نقل ميشد. معيرالممالک ميوههاي باغ خود از قبيل آلبالو، گيلاس و گوجه را نقل گرفته، مسير عروس از خانه پدر به خانه شوهر را با فرش و از در خانه شوهر تا اندرون را با طاقه شالهاي گرانبها مفرش، در هر دو طرف مسير نوازندگاني از کشمير و افغانستان گماشت. 4 شاهدي از اين شب روايت ميکند:
شبي که ميخواستند عصمتالدوله را از قصر سلطنت به باغ معير ببرند از فيلخانه دولتي يک فيل بزرگ آوردند و روپوش مرواريددوزي روي فيل انداختند و حجله مرصعي نيز روي گردهاش قرار دادند. قرار شد عروس، يعني عصمتالدوله را سوار فيل کنند اما عصمتالدوله که ده دوازده سال بيشتر نداشت ميترسيد سوار فيل شود عاقبت معير بزرگ يعني پدر داماد آمد مقابل ناصرالدين شاه تعظيم کرد و عرض نمود اگر اجازه بفرماييد اول من سوار بشوم بعد عصمتالدوله را سوار کنند تا ترس او بريزد. ناصرالدين شاه گفت خيلي خوب عروسات را سوار کن... 5
دوستعلي خان معيرالممالک راضي از اين پيوند بر سر عروس خود «مرواريد و نگينهاي جواهر» شاباش کرد 6 و مهر عصمتالدوله را ملک حسينآباد خود قرار داد که به همين مناسبت مهرآباد نام گرفت.
در نخستين سفر ناصرالدين شاه به خراسان در سال 1284ق عصمتالدوله و دوستمحمدخان نيز شاه را همراهي ميکردند شاه در توقفي در سمنان «اندک وقتي محضر اظهار التفات به سرکار عصمتالدوله و ملاحظه اصطخر مکث فرموده...». 7 در سال 1288 شوهر او که تا حال پسر معير خوانده ميشد لقب پدر را دريافت کرد و به حکومت يزد نيز منصوب شد. با مرگ دوستعلي خان نظامالدوله در سال 1290 مشاغل پدر را عليرغم ميل خود برعهده گرفت.
از سال تولد نخستين فرزند اين زوج اطلاعي در دست نيست اما ناصرالدين شاه در سال 1290 ق مينويسد: «پسر معير کوچکه که از عصمتالدوله بود او هم مرده است.» 8 فرزند دوم عصمتالدوله در سوم ربيعالاول 1291 متولد و عصمتالملوک نام گرفت. فرزند بعدي امير دوستعلي خان در سوم رجب 1293 در باغ فردوس و فرزند چهارم فخرالتاج خانم در 29 جماديالثاني 1296 متولد شد. 9 معيرالممالک جوان سوداي زندگياي ديگر را در سر داشت و نظارت و دخالت مادرش ماه نساء خانم او را در اين سمت حفظ ميکرد. با مرگ مادر دوستمحمدخان جوان از بند شغل پدري خود را رها کرد، به دنبال بخشي از ثروت او همسر و فرزندان را پشت سر گذاشت و در 1299ق مخفيانه راهي کربلا شد. در کربلا به گنجينه پدر دست يافت و پس از فرستادن چند قطعه از جواهرات براي همسر در تهران راه اروپا را در پيش گرفت. سر راه خود به اروپا در مصر ناصرالدين شاه براي جلب نظر وي او را به عنوان نماينده خود در مراسم افتتاح کانال سوئز انتخاب کرد 10 معير پس از حضور در اين مراسم راه خود را در پيش گرفت و به اروپا رفت.
دوستمحمدخان طي سه سال اقامت در پاريس ثروت پدري را به پايان رساند و دراين ايام گهگاه نيز دست به دامن همسر خود شده تا براي وي از تهران براي پول ارسال کند. «...شاه شنيد که دخترش ثروت خود را براي خاطر شوهرش تلف ميکند نيز شنيده بود که معيرالممالک، مبلغي را که زن با محبت او، براي او ميفرستد به مصارف بد ميرساند و به طور شايسته و با احترامي زندگي نميکند... شاه به دختر خود قدغن کرد که ديگر پول براي شوهر خود بفرستد.» 11
عصمتالدوله در دوران خوشگذراني همسر در فرنگ در خانه خود ماند و اداره خانواده را بر عهده گرفت، برادرزاده خود قمرالملوک دختر کامران ميرزا نايبالسلطنه را براي فرزند شش سالهاش دوستعلي خان نامزد کرد 12 سرپرستي پسر خود دوستعلي خان را در نبود پدر به دايي خود جهانگير ميرزا سپرد.
بعد از سه سال اقامت معير در اروپا کيسه او خالي شد و چارهاي جز بازگشت به خانه نداشت. عصمتالدوله مامور شد تا نزد پدر وساطت کند و اجازه بازگشت او را بگيرد. او با حمايت مادر خود تاجالدوله پدر را راضي کرد و معير در محرم 1302 به تهران بازگشت. ناصرالدين شاه در اين مورد مينويسد:
معير که مدت دو سال بود از عتبات رفته بود طرف مکه و معير پاريس اقامت داشت از راه وينه و انزلي تفليس ديشب که بيست و هشتم محرم بود وارد تهران شد امروز او و برادرش را که از عقب رفته پاريس به او محلق شده بود ديدم هر دو ترکيب غريبي، زرد، لاغر منحوس، چيز غريبي بودند. 13
معير در تهران ماند و به شاه اعلام کرد که مشغله دولتي نميپذيرد. او به اموري که به آن علاقمند بود پرداخت اموري چون عکاسي، شکار و باغداري. سوژه بيشتر عکسهاي او همسرش عصمتالدوله و فرزندانش بودند که به خواسته عکاس خانگي تن داده، در نقشي که او از آنان ميخواست ظاهر ميشدند. شايع بود که «عصمتالدوله و شوهرش در شمار شادترين و موفقترين زوجهاي تهرانند. 14
با ورود پيانو به ايران در سال 1281 قمري، دوستعلي خان معيرالممالک، پدر دوستمحمدخان از نخستين کساني بود که يک پيانو خريد و در منزل خود جاي داد بي آنکه کسي نواختن آن را بداند. عصمتالدوله با زيرکي بسيار، تبسم کنيز خود را به نزد محمدصادق خان سرورالملک ميفرستاد و از طريق تبسم نواختن پيانو را فراگرفت. اين اقدام وي مورد پسند شاه واقع شد و شبهايي که در اندرون ميماند پدر از وي ميخواست که پيانو بنوازد « او نيز با مناعت و وقاري پشت پيانو قرار گرفته به نواختن ميپرداخت و چون دستگاه آواز به پايان ميرسيد يکي از بانوان نغمه ساز ميکرد» 15 او بعدها به فراگيري بيشتر پيانو نزد همسر متس اتريشي پرداخت و معير نيز در سفر بعدي خود به پاريس در حدود 1305 معلم فرانسوي زبان به نام مادام کلمانتين را به همراه آورد که عصمتالدوله نزد وي گلدوزي، زبان و پيانو ميآموخت. 16
عصمتالدوله ميزباني زنان سفراي خارجي را برعهده داشت 17 و از مناسبات با آنان لذت ميبرد. علاوه بر آن مهمانيهاي مفصل زنانه در منزل خود برپا کرده و اهالي اندرون شاهي و بزرگان حکومت را به آنها فراميخواند. جدا از ثروت همسر او خود صاحب يکصد و دو باب دکان در بازار ارسيدوزها بود. 18
پس از بازگشت معيرالممالک از سفر فرنگ اين دو صاحب فرزند ديگري به نام دوستمحمد خان اعتصامالدوله شدند. با مرگ ناصرالدين شاه، برادري بر تخت نشست که مناسبات نزديکي با عصمتالدوله داشت و در دوره ولايتعهدي خود هر بار به تهران سفر ميکرد به ديدار اين خواهر ميشتافت. 19 در سفر مظفرالدين شاه به اروپا در سال 1318ق سوءقصدي به جان او صورت گرفت. مظفرالدين شاه از دوستعلي خان اعتصامالسلطنه فرزند عصمت الدوله خواست تا: «زود تلگرافي به همشيره عصمتالدوله بزن و از سلامتي ما او را مطمئن ساز». 20
فاطمه خانم عصمتالدوله در سال 1323 سخت بيمار و در باغ خود در سوهانک بستري و در 29 جماديالاخري 1323 به بيماري تب نوبه درگذشت. 21 مراسم تشييع جنازه با شکوه فراوان برگزار شد: «در هنگام حرکت جنازه سه تير، در دروازه تهران سه تير، در حضرت عبدالعظيم سه تير توپ شليک شد ... و در جوار پدر به خاک سپرده شد...» 22 مظفرالدين شاه که در سفر فرنگ بسر ميبرد به ايران بازگشت و هنوز به تهران نرسيده بود که به ديدار تاجالدوله مادر عصمتالدوله شتافت و: «دست در گردنش کرده زماني هر دو زار گريستند». 23 دوستمحمدخان پس از فوت عصمتالدوله که او را «حضرت عصمت» 24 ميخواند ديگر ازدواج نکرد.
عصمت الدوله در صدايي که از وي به جا مانده از عقب ماندن ايران درعرصه علم غبطه ميخورد:
اگر بخواهم شرح اختراعات اين دوره را ذکر نمايم سخن به درازا ميکشد پس سخن را مختصر ميکنم يکي از اين اختراعات جالب اين فنوگراف يا ضبط صوت است که مطالب مرا ضبط خواهد نمود و هر زماني که بخواهم رو خواهد کرد. حال ملاحظه کنيد ما که از تمام دول همسايه بزرگتر و مقتدرتر بودهايم اقتدار ما در انظار خارجه اسباب حيرت و تعجب بود حال چه شده است که ما بايد از اختراعات و صنايع آنها در شگفت باشيم در صورتي که ما قديم بودهايم و اينها و دولتشان جديد. بايد ديد جهت چيست و علت کدام، يقين دارم بر همگان پوشيده نيست بل آشکار است بهتر است سخن را کوتاه نمايم والا مطلب گفته شد. عصمتالدوله دخت ناصرالدين شاه پادشاه ايران. 25
|
[5408- 3ع]
عصمتالدوله در سالهاي پاياني عمر در کنار فرزندان خود دوستمحمد خان و فخرالتاج
|
|
|
[5398- 3ع]
عصمتالملوک و فخرالتاج دو دختر دوستمحمد خان و عصمتالدوله
|
|
|
[5309- 3ع]
عصمتالدوله و انارهاي بي نظير
|
|
|
[5215- 3ع]
عصمتالدوله، تاجالدوله و عصمتالملوک
|
|
|
|
|
|
|
|
|
[129- 195 ب]
ناصرالدين شاه قاجار
|
|
|
[96- 6ع]
خانواده در عزاي عصمتالدوله از چپ نفر سوم تاجالدوله، نفر پنجم فخرالتاج، نفر هفتم عصمتالملوک. سه مرد ايستاده جهانگير ميرزا و دوستعلي خان و دوستمحمد خان. عکاس دوستمحمد خان معيـّرالممالک است و چيدمان عکس کار او.
|
|
|
دوستمحمد خان معيرالممالک در نوجواني. حدود 1288هـ.ق
|
|
|
|
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. المآثر و الآثار. به کوشش: ايرج افشار. تهران، اساطير، 1363. ج 1، ص 34.
2. دوستعلي خان معيرالممالک. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1390. ص 17 .
3. کارلا سرنا. سفرنامه کارلاسرنا. مردم و ديدنيهاي ايران. ترجمه: غلامرضا سميعي. تهران، نشر نو، 1363. ص274.
4. دوستعلي خان معيرالممالک. رجال عصر ناصري. تهران، نشر تاريخ ايران، 1361. ص 39. مهدي بامداد. شرح حال رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14. تهران، زوار، 1371. ج 1، ص 496.
5. خاطرات مونسالدوله، نديمه حرمسراي ناصرالدين شاه. به کوشش: سيروس سعدونديان. تهران، زرين، 1380. ص 212-213 .
6. خاطرات مونسالدوله. ص 212-213 .
7. علينقي حکيمالممالک. روزنامه سفر خراسان. تهران، انتشارات فرهنگ ايران زمين، 1356. ص 54 .
8. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر اول فرنگستان. به کوشش: فاطمه قاضيها. تهران، انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، 1377. ص 392 .
9. المآثر و الآثار. ج 1. ص 35 .
10. دوستعلي خان معيرالممالک. رجال عصر ناصري. ص 146 .
11. ساموئل گرين ويلربنجامين. ايران و ايرانيان. به اهتمام رحيم رضازاده ملک. تهران، گلبانگ، 1363. ص 265 .
12. دوستعلي خان معيرالممالک. «هشتاد و پنج سال زندگي در چند صفحه»، يغما، س 12، ش 1. ص 79 .
13. يادداشتهاي روزانه ناصرالدين شاه. به کوشش: پرويز بديعي. تهران، سازمان اسناد ملي، 1378. ص 110 .
14. کارلا سرنا. مردم و ديدنيهاي ايران. ص 282 .
15. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. ص 23-24 .
16. دوستعلي خان معيرالممالک. «هشتاد و پنج سال زندگي در چند صفحه»، يغما، س 12، ش 1. ص 76 .
17. دوستعلي خان معيرالممالک. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1390. ص 8. شرحي از يکي از اين مهمانيها را سياح ايتاليايي خانم کارلا سرنا در سياحتنامه خود آورده که در اين شماره در قسمت زنان در سفرنامهها نقل شده است.
18. آمار دارالخلافه تهران. به کوشش: سيروس سعدونديان و منصوره اتحاديه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1368. ص 553 .
19. رجال عصر ناصري. ص 151 .
20. دوستعلي خان معيرالممالک. «هشتاد و پنج سال زندگي در چند صفحه»، يغما، س 12، ش 4. ص 183.
21. عبدالحسين خان ملکالمورخين سپهر. يادداشتهاي ملکالمورخين و مرآتالوقايع مظفري. با توضيحات دکتر عبدالحسين نوايي. تهران، زرين، 1368. ص 189 .
22. دوستعلي خان معيرالممالک. «هشتاد و پنج سال زندگي در چند صفحه»، يغما، س 12، ش 7. ص 321 .
23. همانجا.
24. ساسان سپنتا. «صداهاي بازمانده از رجال عصر قاجاري»، آينده، س 9، ش 2، ص 147.
25. ساسان سپنتا. ص 148 .