4. مبارزه با توسعه نفوذ شوروي و کمونيسم در خليجفارس
گسترش عملکرد شوروي در حمايت از جبهه ظفار، ايران را دچار وحشت کرد؛ زيرا نگران آن بود که شوروي، علاوه بر شمال در مرزهاي جنوبي نيز استقرار يافته، ضمن فشار و ايجاد خطر دوجانبه، داستان قديمي حضور ابرقدرتها در دو سوي ايران تکرار شود.
شوروي سعي داشت با رخنه در گروههاي محلي مخالف غرب، موقعيت دنياي سرمايهداري را در منطقه خليجفارس و درياي عمان به خطر اندازد، سياستي که در راستاي راهبرد جهاني دولت سوسياليستي مسکو بود. در ديدار خروشچف 50 و کندي 51 در ژوئن 1961 در وين، رهبر شوروي با اشاره به همين موضوع گفت:
ما هرگز با نيروهاي مسلح شما درگير نخواهيم شد؛ بلکه براي برانداختن سرمايهداري، پيکارهاي آزاديبخش را به هر شکلي که باشند، عليه شما هدايت و تقويت خواهيم کرد و اين پيکار براي ما مرزي مشخص نخواهد داشت؛ بلکه از آسياي جنوب خاوري تا امريکاي لاتين و از قاره آسيا تا اروپا و اقيانوسيه و خاورميانه وسعتپذير خواهد شد. 52
مقارن با جنگ ظفار، عمده فعاليتهاي نظامي دريايي شوروي در خليج عدن يمن جنوبي و نزديک به خطوط دريايي که نفتکشهاي بزرگ از آن عبور ميکردند، متمرکز بود؛ امري که واشنگتن را به شدت نگران ميساخت. ريچارد نيکسون ـ رئيسجمهور امريکا ـ دراين ارتباط مينويسد: «اگر شوروي بتواند شيرهاي نفتي را در خاورميانه ببندد، به قدرتي دست خواهد يافت که غرب صنعتي را به زانو درخواهد آورد. اگر آنان در دستيابي به تسلطي مؤثر بر خليجفارس کامياب شوند، شيشه عمر اروپاي غربي و ژاپن نيز به دست آنان خواهد افتاد». 53
ايران نيز گسترش روند حضور شوروي در خليجفارس را در لواي کمک به چريکهاي ظفار، دقيقآ زير نظر داشت و با توجه به همسايگي و آشنايي با سياستهاي آن کشور، اين امر را جزئي از يک برنامه حساب شده بلندمدت ميدانست 54 و در حقيقت، جنگ عمان را هشدار قبل از وقت رسوخ مسکو در منطقه قلمداد ميکرد. 55
شاه، گرايش جنبشهاي منطقه به کمونيسم را در نهايت، موجب گسترش حضور و نفوذ شوروي در مرزهاي جنوبي ايران و حياتيترين بخش آن ميدانست و در نتيجه، به شدت با کمونيسم محلي مبارزه ميکرد. جبهه ظفار نيز از اين قاعده مستثني نبود. شاه، جنبش ظفار را فعاليتي قلمداد ميکرد که از خارج حمايت شده و به منطقه تحميل شده بود و کمونيسم بينالملل را در پشت پرده آن ميدانست. 56 او در مصاحبه با هيکل ــ روزنامهنگار مصري در اين ارتباط گفته بود: «انقلاب ظفار، يک انقلاب کمونيستي است و من مخالف کمونيست در منطقه هستم. تعداد نيروهاي من براي سرکوبي اين گروه کوچک، نشاندهنده اهميت آن و عدم تحمل يک رژيم کمونيستي در منطقه است». 57
بدين ترتيب، رژيم پهلوي، حرکات دولت شوروي را در منطقه و به ويژه عمان دقيقآ زير نظر داشت. اردشير زاهدي ــ سفير ايران در واشنگتن طي نطقي گفت : «ما بايد دائماً مراقب مرزهاي خود با شوروي و مراقب رخنه عوامل کمونيست در کشورهاي ضعيفتر خليجفارس باشيم.» 58
ايران، نبرد سازماندهي شده، منظم و گستردهاي را با کمونيسم که آن را استعمار سرخ ميناميد، آغاز کرد؛ مسئلهاي که جزء حياتيترين بخشهاي دفاعي و امنيتي قلمداد ميشد. در بخشي از جزوهاي که براي تدريس ارتش ايران در سطوح عالي تهيه شده بود، آمده است:
ايران در ضديت با کمونيسم، کليه اقدامات ضد شورشي و ضد چريکي و ديگر اقدامات امنيتي درون مرزي و برون مرزي را در شمار عمليات پدافند داخلي محسوب ميگرداند. در نتيجه، ايران در انجام اين پدافند داخلي از پشتيباني و ياري چند کشور عمان، مغرب، پاکستان، اردن، عربستان و برخي از شيوخ خليج بهرهمند است و آنان نيز از ياريهاي ايران در مسير عمليات توسعه و اينگونه پدافند داخلي برخوردار هستند. 59
5. نگراني ايران از گسترش انديشههاي جنبش ظفار در منطقه خليج فارس
جبهه خلق ظفار در دومين کنگره خود در سال 1968 ميلادي، ضمن تأکيد بر توسعه ميدان فعاليت سازمان به تمامي حوزه خليج فارس، مبارزه با حکمرانان محلي منطقه و همکاري نزديک با گروههاي ضد دولتي را در صدر برنامههاي خود قرار داد. جبهه خلق ظفار، راهبرد خود را اينگونه بيان ميکرد:
هدف راهبردي جبهه بعد از سال 1968 عبارت است از توسعه مبارزات انقلابي ظفار که گسترش دامنه آن به عمان و قسمتهاي انتهايي خليج، بحرين و قطر ميرسد. انقلاب در جنوب عمان، راهگشايي براي کمک به جنبشهاي انقلابي در سراسر منطقه خليج است که جبهه دمکراتيک، آنجا را به عنوان يک منطقه واحد تلقي ميکند. انقلاب، بدون سرنگوني چنين رژيمهايي نميتواند دوام و بقايي داشته باشد و در غير اين صورت، کليه جنبشهاي منطقه خاموش ميشوند. 60
و در اطلاعيه سال 1970 ميلادي آمده است: «آزادي ظفار، فقط اولين قدم براي آزادي کليه خليجفارس است. مبارزات ما قسمتي از جنبش همه جانبه عليه امپرياليسم و استثمار توسط سرمايهداري است. ما تا آزادي کليه خليج فارس مبارزه خود را ادامه خواهيم داد».
چريکهاي ظفار، تمامي شيخنشينهاي خليجفارس را رژيمهاي عشايري دانسته و معتقد به سقوط آنها بودند و برقراري هرگونه روابط سياسي با آنان را محکوم ميکردند. 61 ايران بر اساس سياست دومينو، 62 سقوط عمان را به منزله فروپاشي ساير کشورهاي کوچک عرب منطقه ميدانست که ميتوانست، درنهايت، جنوب ايران را نيز در معرض بحرانهاي جدي خطرناک حاصل از دستاوردهاي جبهه خلق قرار دهد. شاه در مصاحبه با روزنامه السياسه کويت در روز يکشنبه 15/10/1353 با اشاره به همين موضوع گفت: « آنها (دولت عمان) از جانب کساني تحت خطر هستند که براي نوع رژيم ما هم خطرناک محسوب ميشود. اگر مسقط به دست کساني سقوط کند که از سياستهاي مخالف با رژيمهاي موجود در منطقه پيروي ميکنند، همه کشورهاي منطقه، حتي کويت در معرض خطر قرار دارند». 63
در نهايت، ايران درصدد مقابله با جنبش ظفار برآمد که خطر رسوخ انديشههاي نوين و ايدئولوژي ضد حکومتي آن در ميان گروههاي مخالف انقلابي داخلي، بسيار بيش از امکان توسعه ارضي آن، رژيم پهلوي را تهديد ميکرد.
6. مبازره با سياستهاي دولت يمن جنوبي
جمهوري دمکراتيک يمن جنوبي از آغاز استقلال، بهعنوان يکي از مهمترين پايگاههاي تقويت جنبشهاي ضد دولتي در منطقه خليجفارس به فعاليت پرداخت. يمن جنوبي از مناطق کليدي و راهبردي در خاورميانه به شمار ميرفت.
يمن جنوبي بهتدريج به مرکزي براي تجمع عناصر متمايل به بلوک شرق در جهان و يگانه پايگاه مهم براي فعل و انفعالات نظامي و سياسي شوروي در منطقه تبديل شد. در مه 1970، هزاروپانصد نفر سرباز روسي به همراه يک گردان توپخانه در يمن جنوبي مستقر بود. خلبانان روسي نيز هدايت هواپيماهاي پيشرفته ميگ 23 64 اين دولت را برعهده داشتند. 65
علاوه بر عناصر نظامي شوروي، تا سال 1354 بيش از هزار نفر کوبايي در يمن جنوبي فعاليت ميکردند که علاوه بر آموزش سياسي و نظامي ارتش عدن در اردوگاههاي ويژه، وظيفه پرواز و آموزش ميگهاي روسي 17 و 21 66 را نيز به انجام ميرساندند. 67
علاوه بر اين، يمن جنوبي در تقويت جبهه ظفار نقش اول را داشت و اين امر تا بدانجا پيش رفت که حيات و ممات اين جنبش به ميزان حمايت آن دولت بستگي تام داشت. ريچارد نيکسون در مورد خطرات وجود يمن جنوبي براي منافع جهان غرب مينويسد:
يمن جنوبي، انعطافناپذيرترين آلت فعل شوروي در جهان عرب به شمار ميرفت. اين سرزمين باير، ميزبان مستشاران شوروي و کوبايي و متخصصان آلمان شرقي در ايجاد يک مملکت پليسي بود. يمن جنوبي در واقع، کوباي شبه جزيره عربستان بود و به عمان که مالک يکي از گرانبهاترين قطعات ارضي در سراسر جهان است، يعني نوک شبه جزيره رأس المسندام در ساحل جنوبي تنگه هرمز، نظر داشت. 68
ايران با درک خطر عميق يمن جنوبي براي گسترش سياست امنيتي و نظامي تهران در خليجفارس و درياي عمان و بهعلاوه در تشديد جنبشهاي منطقه درصدد برآمد که با سرکوب حرکت ظفار، ضمن ايجاد سدي در برابر اين نفوذ، دولت يمن را در منطقه، منزوي و محصور سازد.
7. چالش شديد و تضاد عميق منافع بين ايران و جبهه خلق ظفار
شاه و چريکهاي ظفار به طرز عجيب و کاملا مشهودي در تضاد سياسي و نظامي و ايدئولوژيک با يکديگر بودند. امري که ميبايست در گذر زمان، تشديد شده باشد. اين مسئله را ميتوان در چند بُعد و در ارتباط با هم مورد بررسي قرار داد:
1. سازمان چريکي ظفار، رژيم پهلوي ايران را ژاندارم منطقه ميدانست که با مساعدت مستقيم حکومت واشنگتن و در نتيجه فرايندهاي پس از بحران کره و ويتنام و پيدايش دکترين نيکسون شکل گرفته و توسعه قدرت پيدا کرده است. جبهه ظفار، تهران را حامي دولتهاي محافظهکار عرب، بهويژه عربستان ميدانست که ضمن کمک به ارتجاع، سبب حضور بيشتر دولتهاي غربي به رياست امريکا در منطقه ميشد. همچنين، تهران روابط خود را با اسرائيل حفظ کرده بود؛ امري که با توجه به تسلط و نفوذ فراوان گروههاي فلسطيني بر سازمان، چريکها را هرچه بيشتر رودرروي ايران قرار ميداد. ايران جزء اولين دولتهايي بود که حکومت سلطان قابوس را پس از کودتاي 1970 به رسميت شناخت و روابط سياسي و اقتصادي و نظامي را با آن آغاز کرد. مجموع اين عوامل در روند حرکت و توسعه جبهه خلق، اشکال و اختلال به وجود ميآورد. در نتيجه، کينه و دشمني مستقيم و بسيار شديدي در بين آنان نسبت به رژيم پهلوي به وجود آمد، در گزارشي رسمي از وزارت امور خارجه رژيم پهلوي در اين ارتباط آمده است: «دشمني شورشيان ظفار با دولت ايران بسيار عميق است و حتي در بعضي اوقات به نظر ميرسد که شديدتر از دشمني آنان با عربستان سعودي است.» 69
جبهه خلق اين دشمني را حتي در زمانيکه ايران، مداخله خود را در ظفار آغاز نکرده بود، در خود داشت
و به تدريج نيز افزايش يافت که اوج آن پس از اعزام نيروهاي ايران به عمان در سال 1352 بود.
جبهه خلق در اطلاعيه خود در سال 1970 ميلادي، ضمن تأکيد بر خروج کامل نيروهاي انگليسي، خواستار لغو کليه تعهدات شيوخ منطقه به ايران شد.
به ابتکار جبهه خلق در دسامبر 1972 به مناسبت نخستين سالروز بازگشت جزاير سهگانه به ايران و در نکوهش استقرار روابط اعراب با آن در رأسالخيمه امارات متحده عربي تظاهرات همگاني برپا شد که در آن به سياستهاي رژيم پهلوي، اعتراضات سختي صورت گرفت. 70
2. در برابر اينگونه اقدامات جبهه خلق، شاه نيز نفرت و خصومت عميقي نسبت به چريکهاي ظفار داشت که گاه به نظر ميرسيد از چارچوب منازعات سياسي خارج شده و جنبه شخصي پيدا کرده است. اين مشخصه را نيز ميتوان در چند بعد بررسي کرد:
الف ـ استفاده مکرر جبهه خلق از عناوين جعلي خليج، خليج عربي و خليج اشغال شده که شاه نسبت به آن به شدت حساسيت و واکنش نشان ميداد. بسياري از کدورتهاي ايران در آن زمان با دولتهاي عرب خليجفارس نيز از اين امر نشأت ميگرفت.
ب ـ تبليغات گسترده و برپايي گردهماييهاي مکرر در حمله به سياستهاي رژيم پهلوي حتي از روزهاي آغازين شکلگيري جبهه خلق که در ميان گروههاي مرکز گريز متنوع منطقه بيسابقه بود.
ج ـ همکاري متقابل گروههاي داخلي مخالف رژيم پهلوي و چريکهاي ظفار اين امر يکي از مهمترين علل دشمني ايران با چريکهاي عمان بود که مستقيمآ و خارج از بازيهاي تبليغاتي سياسي، تهران را در معرض خطرات جدي قرار ميداد؛ موضوعي که شاه نسبت به آن به شدت حساسيت ابراز ميکرد.
شاه در جريان مسافرت به اروپا در تيرماه 1353 گفته بود:
منافع حياتي ما از جانب خرابکاراني که به کار خود، نام جنگ آزاديبخش دادهاند، تهديد ميشود. اينها ميخواهند خرابکاري را در تمام منطقه توسعه دهند.
از شما ميپرسم، چه کسي ميخواهد چه کسي را آزاد کند و ار چه افراد کاملا بيسواد و آدمکش حرفهاي سعي ميکنند ملتي را آزاد کنند؛ براي چه، چه چيزي به او بدهند؟ براي اينکه خرابکاري را در تمام منطقه گسترش دهند. 71
در آنجا وحشيهاي بدبخت ظفاري وجود داشت که نام ارتش آزاديبخش به خود داده بودند.
8. کسب تجارب نظامي
ارتش ايران در مدت زماني کوتاه به سرعت از يک نيروي کوچک با توانمندي تجهيزاتي اندک به يکي از پيشرفتهترين ماشينهاي نظامي جهان تبديل شد. اين ارتش با وجود برخورداري از مدرنترين تسليحات نظامي، به جز يک رشته درگيريهاي محدود مرزي در غرب با دولت عراق، تجربه نبرد در يک جنگ وسيع واقعي را نداشت. 72 نبرد ظفار، ميدان مناسبي براي کسب تجارب نظامي، اجراي عملي آموزشهاي نظري و اطلاع از قابليت و توانايي تجهيزات پيشرفته ارتش ايران بود که به قول آنتوني پارسونز، طبقهاي ممتاز و نازپرورده به حساب ميآمد. 73 به نوشته کيهان، اين اولين نبرد خارجي ارتش مدرن ايران بود که ترکيبي از نيروهاي مختلف در آن شرکت داشتند. 74 به منظور کسب بيشتر بهرهمندي از اين موقعيت نظامي پيش آمده، سران نظامي رژيم پهلوي، علاوه بر تعويض پيدرپي نيروها پس از سه الي چهارماه مأموريت، از يگانهاي مختلف ارتش مستقردر اقصي نقاط کشور نيز استفاده ميکردند. 75 ارتش ايران با شرکت در نبرد ظفار توانست، از برخي جنگافزارهاي پيشرفته خود، تجربه جنگي بهدست آورد که به عنوان نمونه ميتوان از موشکهاي انگليسي تازه خريداري شده راپير ياد کرد. 76
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 7. پرونده2. بخش 5 . از بهمن زند سفير ايران در عمان به عباسعلي خلعتبري وزير امور خارجه. به شماره و تاريخ 264 / س 14/9/1354. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
2. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 21. پرونده3. بخش 7. مقاله «وجود قواي ايران» از روزنامه عمان، ش .90 مورخ 3/8/1974. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
3. «دفاع سفير عمان از حضور نيروهاي ايران». اطلاعات. 2/4/1353. ص 2 .
4. «شاهنشاه آريامهر: شرکت و همکاري در جامعه ما تضمين شده است». اطلاعات. 1/4/1353. ص 13 .
5. صورت مذاکرات شاهنشاه آريامهر با ابراهيم محمدالحمدي رئيس شوراي فرماندهي و فرمانده کل قواي جمهوري عربي يمن. تاريخ 6/6/1354. ش ب، 197 ـ ح. اداره اول سياسي. آرشيو اسناد رياست جمهوري.
6. اداره نهم سياسي. صورت مذاکرات شاهنشاه آريامهر با حضرت شيخ حمد بن محمد آل شرقي حکمران فجيره در کاخ نياوران. تاريخ 14/8/1354. ش ب، 197 ـ ح اداره اول سياسي. آرشيو اسناد رياست جمهوري.
7. Headly Danoun
8. Mori Garet
9. «عمان پيشنهاد پيمان دفاعي ايران را پذيرفت». اطلاعات. 8/1/1352. صص 12 و 4 .
10. «مصاحبه شاهنشاه با روزنامه الحوادث لبنان». اطلاعات. 4/9/1352. ص 10 .
11. «مصاحبه مهم شاهنشاه با ديلي تگلراف». اطلاعات. 20/11/1352. ص 1 .
12. Edward Behr
13. NewsWeek International
14. «شاهنشاه آريامهر: ما نبايد خود را دست کم بگيريم». اطلاعات. 24/7/1353. ص 4 .
15. مشعلهاي خليج فارس. ص 145 .
16. ر.ک: به فصل ششم، بخش دوم.
17. Lepoint
18. روابط ايران و غرب. ص 12 .
19. Donald. N. Wilber. Iran Past and Persent. Princeton university press, 1976. P. 333.
20. پيروز مجتهدزاده. «افقهاي تازه در خليجفارس و اقيانوس هند». مسائل جهان. سال 4. شماره 8. آذرماه .1355ص 36 .
21. محمدرضا پهلوي. پاسخ به تاريخ. ترجمه حسين ابوترابيان. تهران، ناشر مترجم کتاب، بيتا. ص 266 .
22. مندرجات نشريات اسرائيل درباره ايران. شماره پرونده در ساواک 2/12137. 27/12/1352. آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
23. انقلاب ظفار و تحولات خليج. صص 56-55 .
24. محمود جعفريان. «خليج فارس، خليج فارس است؛ چرا دنبال سند برويم». رستاخيز. 23/11/1354. ص 17 .
25. جهانگير آموزگار. نفت خليجفارس و اقتصاد جهاني. خليجفارس و اقيانوس هند در سياست بينالمللي. ويرايش عباس اميري. تهران، مؤسسه پژوهشهاي سياسي و اقتصادي بينالملل، 1354. ص 543 .
26.Linkage Policy
27. هوشنگ اميراحمدي. «سياست خارجي منطقهاي ايران». ترجمه عليرضا طيب. اطلاعات سياسي و اقتصادي.سال 7. ش 11 و 2. مرداد و شهريور 1372. ص 543 .
28. «حجم واردات و صادرات بنادر». بانک مرکزي ايران. ش 115 تا 117. فروردين و ارديبهشت و خرداد. 1350، صص 95-94 و 92 .
29.Oil Shook
30. Paul Marantz and Steinberg. Super Power Involvement in the Middle East Dynamics ofForeign Policy. Wes View Press. Boulder and London. 1985. P. 184.
31. همان. ص 118 .
32. تاريخ روابط خارجي ايران از پايان جنگ جهاني دوم تا سقوط رژيم پهلوي. ص 274 .
33. «ظفار؛ سرزميني که نيروهاي ايران در آن نبرد ميکنند». کيهان. 20/11/1352. ص 3 .
34. «عمان، موشکها را در تنگهاي حياتي به خدمت ميگيرد». آيندگان. 8/12/1353. ص 7 .
35. Frank Jailes
36. اطلاعات. «مصاحبه شاهنشاه آريامهر با سردبير روزنامه ساندي تايمز». 22/12/1352. ص 7 .
37. «مصاحبه شاهنشاه با سردبير روزنامه السياسه کويت» اطلاعات. 5/9/1352. ص 5 .
38. «مصاحبه شاهنشاه آريامهر با روزنامه لوموند فرانسه» اطلاعات. 5/4/1353. ص 4 .
39. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 1. پرونده 3. متن کامل مصاحبه شاهنشاه آريامهر با خبرنگار خبرگزاري فرانسه. 15/4/1354. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
40. «اردشير زاهدي: چرا فرانسه و انگلستان اسلحه ميخرند». آيندگان. 5/7/1354. ص 4 .
41. «شاهنشاه: حالا نوبت ماست که به ديگران کمک کنيم». آيندگان. 2/11/1350. صص 1 و 11 .
42. کشور سلطنتي عمان. تهران، اداره نهم وزارت امور خارجه، 1352. ص 33 .
43. مشعلهاي خليج فارس. صص 141-142 .
44. «شاهنشاه آريامهر: تنها منظور چپهاي افراطي خرابکاري است، نه سازندگي». رستاخيز. 15/4/1354، ص 2 .
45. بيژن اسدي. علائق و استراتژي ابرقدرتها در خليج فارس. تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1371. صص 26-27 .
46. Eliot Richardson
47. جان گرلينگ. امريکا و جهان سوم. انقلاب و دخالت. ترجمه محمود رياضي. تهران، چاپخش، بيتا. ص 444 .
48. نفت و سياست ايالات متحده امريکا در خاورميانه. ص 89 .
49. جنگ واقعي، صلح واقعي. صص 155-158 .
50.Koroshechev
51. Kennedy
52. «عمليات چريکي. دانشکده پياده»، آموزش عمليات. شماره آموزشي 1996. سال تحصيلي 54-1353. ص 5. نيروي زميني ارتش شاهنشاهي.
53. جنگ واقعي، صلح واقعي. صص 158 و 132 .
54. محمد فردسعيدي، شهرام چوبين. تحولات سياسي در خاورميانه و سياست خارجي ايران. تهران، مؤسسه پژوهشهاي سياسي و اقتصادي، 1354. ص 6 .
55. مندرجات نشريات اسرائيل درباره ايران. آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
56. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 14. پرونده 205. از وزارت امور خارجه به سفارت ايران در مسقط. 14/9/1354. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
57. خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران. بولتن 167. 11/6/1354. ميکروفيش محرمانه.
58. ه . موحد. دو سال آخر، رفرم تا انقلاب. تهران، اميرکبير، 1363. ص 38 .
59. نيروي زميني ارتش شاهنشاهي. همان منبع. صص 12-13 .
60. عربستان بيسلاطين. ص 312 .
61. خلاصه گزارش اداره اول سياسي. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
62. Deminu Policy
63. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 1. پرونده 2. متن کامل مصاحبه شاهنشاه آريامهر با روزنامه السياسه کويت. 15/10/1353. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
64. Mig 23
65. شروود کورديير. نيروهاي واکنش سريع امريکا. گروه مترجمان زير نظر همايون الهي. تهران، قومس. ص 56 .
66. Mig17 and Mig21
67. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 21. پرونده 2. بخش 9. از عباسعلي خلعتبري وزير خارجه به اميرعباس هويدا نخستوزير، نصرتالله معينيان رئيس دفتر مخصوص شاهنشاهي، ارتشبد غلامرضا ازهاري رئيس ستاد بزرگ ارتشتاران، ارتشبد نعمتالله نصيري معاون نخستوزير و رئيس سازمان اطلاعات و امنيت کشور. به شماره و تاريخ، 5942 - 26/12/1354. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
68. جنگ واقعي. صلح واقعي. همان منبع. ص 154 .
69. خلاصه گزارش اداره اول سياسي. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
70. مشعلهاي خليج فارس. ص 149 .
71. «شاهنشاه آريامهر در مصاحبه با نمايندگان وسايل ارتباط جمعي». 8/4/1353. ص 8 . اطلاعات.
72. مصاحبه نگارنده با شاهدان عيني.
73. ويليام سوليوان، آنتوني پارسونز. خاطرات دو سفير، اسراري از سقوط شاه و نقش پنهان امريکا و انگليس در ايران.ترجمه محمود طلوعي. تهران. علم. 1375. ص 290 .
74. «انعکاس پيروزي ايران در ظفار». کيهان. 22/11/1352. ص 15 .
75. مصاحبه نگارنده با شاهدان عيني.
76. سند 1/844 -509-145د. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.