رخشنده 1 اعتصامي مشهور و متخلص به پروين تنها دختر ميرزا يوسف خان اعتصامالملک 2 و اختر فتوحي در روز 25 اسفند 1285 در شهر تبريز متولد شد. او که دختر مردي فرهيخته و دانشمند و مادري با فرهنگ و ادب دوست بود از همان اوان کودکي با ادبيات و شعر آشنايي پيدا کرد. 3
پروين در سال 1291ش به همراه خانواده به تهران آمد. 4 او نزد پدر به آموزش دروس ادبيات فارسي و عرب پرداخت. سپس به مدرسه دخترانه امريکاييها در تهران رفت و با موفقيت درسال 1303ش از اين مدرسه فارغالتحصيل شد. پروين در قطعهاي به نام نهال آرزو ارزش تحصيل براي دختران را چنين سروده است:
پستي نسوان ايران جمله از بي دانشيست
مرد يا زن، برتري و رتبت از دانشست
زين چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست
شاهراه سعي و اقليم سعادت روشنست
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگويد کس پسر هوشيار و دختر کودنست 5
پروين در روز جشن پايان تحصيل دوره تحصيلي خود در مدرسه آمريکاييها خطابهاي به نام «زن و تاريخ» ايراد کرد که مورد توجه همگان قرار گرفت. 6 خلاصهاي از اين خطابه به شرح زير است :
همين که صنعت طبع و نشر کتب در قرن پانزدهم به وجود آمد. تاليفات گرانبها که دير زماني در کنج گمنامي پنهان بودند به موقع استفاده گذاشته شده به بيداري افکار خدمات نمايان کردند ... بر طبايع و عادات نوع بشر مطلع شده دانستند که مرد هنگام انتقال از دوره وحشيت به آرامگاه مدنيت، در حق زن که سهيم رنج و الم و شريک اوقات شادي و اندوه او بوده ظلم کرده است... اشخاص خيرخواه از بذل مساعي دريغ نکردند و به ترميم تخريبات نياکان خويش مصمم شدند ... و امر تعليم و تربيت زن مقرر گرديد. زن پس از قرنها درماندگي، حق فکري و ادبي خود را به دست آورد و به مرکز حقيقي خود نزديک شد دائره تعليم و تعلم نسوان در خور ارزش ذاتي آنان کسب اهميت کرد تابش انوار دانش، ملکات عقليه آنها را پرورش داد. زنها در اين وقت به انجام وظيفه مبادرت نمودند و مبادي آدميت، اجتهاد در سعي و عمل، ضرورت تحصيل علم، مقاومت در ميدان مبارزه زندگاني احتراز از اعمال ناشايست را به فرزندان خودشان که مردان زمان آينده بودند ياد دادند. در اين عصر مفهوم عالي «زن» و «مادر» معلوم شد و معني روحبخش اين دو کلمه که موسس بقا و ارتقاء انسان است پديدار گشت... 7
پروين اعتصامي پس از اتمام تحصيل به مدت دوسال در مدرسه فوق به تدريس ادبيات فارسي و انگليسي پرداخت. اولين منظومه او با نام "مرغک" در مجله بهار که پدرش آن را منتشر ميکرد به چاپ رسيد. اين زمان مصادف بود با پيشنهاد ورود او به دربار که از طرف پروين پذيرفته نشد. 8 پس از انتشار اشعار پروين در مجله بهار عده اي بر اين گمان بودند که مردي اين شعرها را سروده است. پروين در جواب اين عده رباعي زير را سرود:
ما نيز در ديار حقيقت، توانگريم کالاي ما چو وقت رسد، کارهاي ماست
ما روي خود ز راه سعادت نتافتيم پيران ره، به ما ننمودند راه راست 9
او در سفر و حضر در کنار پدر بود و در تمامي محافل ادبي او را همراهي ميکرد. از آنجا که دوستان پدرش ادبايي چون علامه دهخدا، علامه قزويني، حاج سيد نصرالله تقوي، ملکالشعراي بهار بودند در کنار آنها باليد و از همان کودکي آنها را با گفتار خود متعجب ميکرد.
حاج سيد نصرالله تقوي در خاطرات خود ميگويد: «من از رفقاي نزديک اعتصامالملک بودم... خانم پروين، از خردسالي، بدون خستگي در کنار ما قرار ميگرفت و با عطش خارج از حوصله کودکان به گفتار ما گوش ميداد. اولين شعرش را در سن هشت سالگي ساخت... پروين قطعهاي از اشعاري که اعتصامالملک از زبان فرانسه ترجمه کرده بود به شيوه انوري به زبان فارسي درآورد. من چندين بار با اعجاب آن را خواندم و از آن پس در او با تکريمي که شايسته عرفا و حکماي قرون گذشته بود، نگاه کردم». 10
علياکبر دهخدا با انتشارمجموعه چهار جلدي کتاب امثال و حکم در بين سالهاي 1308 تا 1311 نام پروين اعتصامي را براي نخستين بار در کنار شاعران معروف نامدار معاصرش چون بهار، رشيد ياسمي، يحيي دولتآبادي قرار داد. او بعضي از ابيات پروين را در امثال و حکم فارسي استفاده کرده بود که مورد استقبال خوانندگان قرارگرفت. 11
پروين در 19تير1313با پسرعموي پدرش فضلالله آشتي همايون فال (آرتا) ازدواج کردو چون همسرش رياست شهرباني کرمانشاهان رابه عهده داشت به کرمانشاه رفت. اين ازدواج خيلي دوام نيافت وپس از چندماه پروين به تهران و منزل پدرياش بازگشت. يادگار او از اين دوران فقط سه بيت زير ميباشد: 12
اي گل تو ز جمعيت گلزار چه ديدي جز سرزنش و بدسري خار، چه ديدي
اي لعل دلافروز، تو با اين همه پرتو جز مشتري سفله به بازار چه ديدي
رفتي به چمن ليک قفس گشت نصيبت غير از قفس اي مرغ گرفتار چه ديدي
اعتصامالملک تا قبل از ازدواج دخترش حاضر به چاپ ديوان اشعار او نشد و آن را تبليغي براي ازدواج پروين ميدانست. متارکه مجوزي براي انتشار اشعار پروين بود، در سال 1314 ديوان اشعار پروين به کوشش برادرش ابوالفتح اعتصامي به چاپ رسيد. 13 ملکالشعراي بهار مقدمهاي بر اين ديوان نوشت و شعر پروين را تحسين و او را تمجيد کرد:
... در اين مدت اشتغال، ساختن ديواني با اين زيبائيها و با اين آب و رنگ دلفريب، خاصه با اين يک دستي و فصاحت و رواني ... کار مردان فارغبال نيست تا چه رسد به مخدرهاي که کمتر از درس و بحث فارغ بوده و شايد مشاغل خانوادگي بسيار نيز داشته است. در ايران که کان سخن و فرهنگ است اگرشاعراني از جنس مرد پيدا شدهاند که مايه حيرتاند، جاي تعجب نيست اما تاکنون شاعري از جنس زن که داراي قريحه و استعداد باشد و با اين توانائي و طي مقدمات تتبع و تحقيق اشعاري چنين نغز و نيکو به سرايد از نوادر محسوب و جاي بسي تعجب و شايسته هزاران تمجيد و تحسين است... 14
وزارت معارف ايران در سال 1315 به علت استقبال مردم و محافل ادبي ازاين کتاب، نشان درجه 3 علمي را به پروين اعتصامي داد، ولي پروين با گفتن «شايستهتر ازمن بسيارند» اين نشان را پس فرستاد. 15 او در همين سال طبق تصويب وزارت معارف به کتابداري کتابخانه دانشسراي عالي منصوب شد به مدت يک سال در اين سمت باقي بود و با فوت پدرش در سال 1316خانهنشين شد. 16
پروين در روز 16 فروردين 1320 بر اثر بيماري حصبه فوت کرد و در مقبره خانوادگي واقع در شهر قم (صحن جديد) در کنار مزار پدرش دفن شد. پروين براي سنگ مزار خود نيز قطعهاي سروده است 17 که چند بيت آن را در اينجا ذکر ميکنيم:
اينکه خاک سيهش بالين است اختر چرخ ادب پروين است
گرچه جز تلخي از ايام نديد هرچه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار، امروز سائل فاتحه و ياسين است
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
خرم آن کس که در اين محنتگاه خاطري را سبب تسکين است 18