حرم
فروغالسلطنه
فاطمه معزي
جيران فروغالسلطنه همسر محبوب، قدرتمند و با اقتدار ناصرالدين شاه يکي از زنان حرم است که براي اين شماره در نظر گرفته شده است. ميزان نفوذ او بر شاه بسيار بود و بعد از وي اين نفوذ تکرار نشد.
خديجه دختر محمدعلي تجريشي نجار و باغبان از دخترکاني بود که براي رقص و آواز به حرم مهدعليا راه يافت. در حدود سالهاي 1267 بود که ديده شاه را به خود جلب کرد و در دسته همسران صيغهاي ناصرالدين شاه قرار گرفت. ادوارد ياکوب پولاک، پزشک شاه او را چنين ترسيم ميکند: «اين دختر رقاصه ملکه مادر بود که نه زيبايي خاصي داشت و نه لطف و ملاحتي و بر گونه چپ هم سالکي بزرگ داشت» 1 به واسطه چشمان بزرگش شاه او را جيران ناميد و چندي بعد او را ملقب به فروغالسلطنه کرد. برادران و پدر وي به سرعت صاحب شغل و مقامي در دربار شدند. محمدعلي تجريشي به حکومت قريه تجريش منصوب شد 2 و برادرش اسدالله خان در زمره فراشان خلوت شاه درآمد 3 و بعدها که بر ميزان محبوبيت خواهرش افزوده شد به پيشخدمتي خاصه ارتقاء يافت. 4
جيران زني متفاوت در دربار بود، همپاي ناصرالدين شاه به شکار ميرفت، بر پشت اسب خود " آهو " مينشست و قوش خود " غزال " را به دست ميگرفت و شاه را پشت سر ميگذاشت و به هر کس که سر شکار او را ميبريد يک امپريال هديه ميداد. 5
ناصرالدين شاه پس از فوت دومين وليعهد خود با توجه به علاقه وافري که به جيران داشت تصميم گرفت بدون در نظر گرفتن دو فرزند خود، سلطان مسعود ميرزا که از نظر سني بزرگتر از ملک قاسم ميرزا بود و مظفرالدين ميرزا که با داشتن مادر قجري بهترين گزينه براي ولايتعهدي بود ملک قاسم ميرزا فرزند جيران را به ولايتعهدي برگزيند. ميرزا آقاخان نوري، صدراعظم وقت نيز از سوي شاه مأمور تسهيل اين امر شد.
جيران از مخالفان ميرزا آقاخان نوري بود، او فهرستي از جرايم صدراعظم را به دستياري ديگر معاندان وي تهيه کرد و قصد داشت تا به دست ناصرالدين شاه بدهد به همين منظور با دشمن وي عزيزخان سردار کل رابطهاي نزديک پيدا کرد، ميرزا علي خان فراشباشي نيز در اين ميان به جيران و مخالفان صدراعظم پيوسته بود و آنها را در اين توطئه همراهي ميکرد. ميرزا آقاخان نوري نگران از موقعيت خود سعي کرد نظر جيران را جلب کند. ميرزا آقاخان نوري براي مذاکره با فروغالسلطنه او را به نظاميه کاخ تازه احداث شده خود دعوت کرد و با اعطاي هدايا و پيشکشهاي فراوان جيران راضي به رفتن به نظاميه شد. «صدراعظم با زرنگي از اين فرصت استفاده کرد و دربست خودش را در اختيار دشمنش قرار داد و به وي اطمينان داد که آرزويي جز خدمت به او ندارد». 6 با جلب نظر سوگلي شاه، ميرزاعلي خان حاجبالدوله مانند جيران با صدراعظم پيمان دوستي بست، اين دوستي با توجه به مناسبات دوستانه جيران و همسر حاجبالدوله براي ميرزا آقاخان نوري اهميت ويژه داشت. 7 صدراعظم براي جلب نظر حاجبالدوله از سفارت فرانسه خواهش کرد تا نشان لژيون دونور به وي اعطا شود. 8
حال «صدراعظم براي خوشايند سوگلي و از طريق او خوشايند شاه با حرارت زياد قضيه را دنبال ميکند». 9 براي مشروعيت بخشيدن به اين اقدام شاه از پزشک دربار، ادوارد ياکوب پولاک خواست تا تاييد کند که مظفرالدين ميرزا، که با توجه به مادر قجري خود بهترين گزينه ولايتعهدي بود، از نظر دماغي و جسمي ضعيف است و شايستگي رسيدن بر تخت سلطنت را ندارد. 10 پولاک به اين خواسته تن نداد. صدراعظم همچنين با سفراي انگليس و روسيه و فرانسه به رايزني پرداخت تا نظر آنها را نسبت به ملک قاسم ميرزا جلب کند. 11
اولين قدم براي مشروعيت بخشيدن به اين اقدام اين بود که براي جيران تباري نو تهيه شود، شجرهنامهاي تهيه شد که در آن اصل و نسب جيران به چنگيزخان و پادشاهان ساساني و پيشدادي ميرسيد. 12 حال نوبت اين بود که او در زمره همسران عقدي شاه قرار گيرد. ناصرالدين شاه از ميان چهار همسر عقدي خود ستاره خانم را طلاق داد و به صيغه خود درآورد و جيران فروغالسلطنه در ذيالقعده 1273 همسر رسمي شاه شد. 13 در مراسمي که به اين منظور برگزار شد مهمانان از سوي عزتالدوله خواهر شاه دعوت شده بودند که خود نشان ميداد «مادر شاه رويدادهاي جاري را تأييد نميکند» 14 مهدعليا نماينده خاندان قاجار بود. ميرزا آقاخان نوري در نامهاي به فرخ خان امينالدوله در خصوص اين ازدواج نوشت:
سرکار اقدس همايون شاهنشاهي روحنا فداه به اقتضاي ميل و محبت مفرطي که به نواب مستطاب اشرف والا اميرنظام داشته و دارند و امروز ارشد اولاد به حسب رشد و هوش و قابليت و استعداد فطري و قوت مزاج و جوهر ذاتي ايشانند و استحقاق وليعهدي را دارند بر طبيعت خودشان مناسب و گوارا نديدند که سرکار شوکتمدار فروغالسلطنه که فطرةً و طبيعةً بزرگمنش و به همه صفات حسنه آراسته و پيراسته ميباشند و مادر نواب مستطاب معظم اليه که بالمال والده ماجده وليعهد خواهند بود منقطعه بوده باشند به تاريخ دويم شهر ذيالقعده الحرام مجلس خاصي حسبالامر در عمارت مبارکه همايون منعقد گرديده صيغه عقد و نکاح به مبارکي و ميمنت جاري گرديد و از اعيان دولت و رؤساي ملت که تفصيل آن فايده به جهت شما ندارد انجمني خاص فراهم آمده و اين مقصود خير به خوبي سمت انجام يافت. 15
پس از برگزاري اين مراسم، امير محمدقاسم ميرزا در روز چهاردهم ربيعالاول 1274 به ولايتعهدي منصوب شد 16 فروغالسلطنه پس از دريافت پيام تبريک کنت دو گوبينو، شارژدافر سفارت فرانسه، به مناسبت ولايتعهدي فرزند خود «يک قطعه جيقه مکلل به الماس سنگين اعلي که قريب به دويست تومان ارزش داشت» براي همسر وي ارسال کرد. 17
حسن مناسبات جيران و ميرزا آقاخان نوري دير نپاييد و اين دو که هر کدام مايل به اعمال قدرت خود بودند خيلي زود از يکديگر کناره گرفتند. جيران نزديکان خود را عليه صدراعظم فعال کرد، برادر او با سفارت عثماني تماس گرفت تا نظر اين سفارت را در مورد مخالفت با ميرزا آقاخان جلب کند. 18 ميرزا آقاخان نوري خود از اين توطئهها آگاه بود و در نامهاي به فرخ خان امينالدوله نوشت :
... کار به آن اشکال و عظمت را که شما ميدانيد در داخله و خارجه چه تازگي و دشواري داشت از پيش بردم و بعد از همه مشقتها متجاوز از مبلغ ده هزار تومان دراين راه خرج کردم، چشم آن داشتم که خدمت به اين عظمت زياده بر آنکه در نظر اقدس همايون سرکار اعليحضرت شاهنشاهي روحي فداه جلوهگر شد در پيش والده ماجده نواب وليعهد منظور خواهد بود چرا که اشکال و صعوبت اين کار به سرکار اعليحضرت شاهنشاهي به هيچ وجه راجع نبود هرچه مشکلات بود جميعاً مدخليت به طرف مادر داشت. با وصف اين معني عوض اينکه الي الابد زحمت مرا فراموش نکنند به وساوس و اغواي عقلاي قوم و حواشي خودشان مثل اسدالله خان برادرش ... بناي بي مهري و بدخيالي گذاشت و خود را بر آن داشت که به جد و جهد هر چه تمامتر در اصرار و تضييع من بکوشد. 19
جيران در خصومت با ميرزا آقاخان نوري به جايي رسيد که در قبال اختيارات تامه صدراعظم که از سوي شاه به وي اعطا شده بود تهديد کرد چنانچه او بر جيران يا فرزندش مسلط شود خواهد گريخت. 20
عمر شادماني جيران بعد از آنکه همسر رسمي ناصرالدين شاه شد کوتاه بود. در 13 رجب 1274 او فرزند خود رکنالدين ميرزا امير توپخانه را از دست داد 21 و سال به پايان نرسيده بود که وليعهد بيمار شد و جيران که نگران توطئههاي مخالفان خود بود از پذيرش اطبا سرباز ميزد. ميرزا آقاخان نوري نيز حق نزديک شدن به وليعهد بيمار را نداشت. او در نامهاي خطاب به شاه شکوه کرد: «پسر نازنين که چشم و چراغ ايران بود از دست رفت به جهت لجاجت زنانه و خاطرخواهي مردم ... چرا بايد هر حرف زنانه بر حرف من مقدم باشد به جهت پسر بقال علاف ده طبيب حاضر ميشود. آخر اين پسر پادشاه است قدرت نزديک آمدن ندارم کسي حرف مرا نميشنود...» 22 شاه در پاسخ به وي تاکيد کرد: «... معلوم است همه طبيبها را هميشه حاضر ميکنم به اميد زنانه نميگذارم» 23 معالجات طبيبان مورد اعتماد جيران بيحاصل بود و در 17 ذيالقعده 1274 او فرزند ديگر خود را از دست داد. 24 شايعات پيرامون مرگ وي و احتمال دست داشتن ميرزا آقاخان نوري آنچنان بود که از سوي شاه اعلام شد که اگر من بعد کسي در خصوص اين شايعات صحبت کند مرتکب دستگير و تنبيه شود. 25 بنابه ميل جيران اطباي وليعهد مجازات شدند. 26 مخالفان ميرزا آقاخان نيز که جيران يکي از آنها بود موفق به جلب نظر شاه براي عزل وي شد و در 20 محرم 1275 ميرزا آقاخان نوري از صدارت برکنار شد و بنابه خواسته فروغالسلطنه «بچهها، برادران و عموهاي وزير» که سدّ راه وي بودند از دربار رانده شدند. 27
جيران چندي بعد دختر خود را نيز از دست داد و خود نيز در هشتم جماديالثاني 1276 28 بعد از ابتلا به بيماري سل که از رمضان 1275 به آن مبتلا شده بود درگذشت. ناصرالدين شاه در آخرين لحظات بر بالين وي حاضر بود. 29 چنين شايع بود که او دو طلسم براي مهر و محبت هميشه به همراه داشته که بعد از فوتش توسط دو تن از خدمه انيسالدوله و امين اقدس به سرقت رفته بود تا مهر و محبت شاه متوجه آنان شود. 30 ملک جهان خانم مهدعليا با مرگ جيران بار ديگر رياست حرم را بر عهده گرفت. لقب فروغالسلطنه از جمله القابي بود که به هيچ زن ديگري تعلق نگرفت. 31
جيران بنابه دستور ناصرالدين شاه در جوار حرم حضرت عبدالعظيم معروف به باغ جيران دفن شد. ناصرالدين شاه در پنجاهمين سال سلطنت خود هنگامي که براي زيارت به اين حرم رفته بود به دست ميرزا رضا کرماني به قتل رسيد اما به نقل از منابع او در لحظههاي آخر حيات خود را به مزار جيران رساند. قبر ناصرالدين شاه بنابه وصيت وي در جوار جيران قرار گرفت.
جيران از ناصرالدين شاه صاحب چهار فرزند به نامهاي سلطان محمد ميرزا، امير قاسم ميرزا، سلطان رکنالدين ميرزا و خورشيد کلاه شد که هيچ يک زنده نماندند. 32
فاطمه خانم انيسالدوله از دخترکاني بود که جيران در اندرون خود پرورش داد، او به عقد غير رسمي شاه درآمد و پس از مرگ جيران در منزل وي خانه گزيد و از نظر اعتبار و نفوذ کم از فروغالسلطنه نداشت. ليلي خانم باشي يا باغبانباشي نيز از ديگر زناني بود که سايه جيران بر سرش بود و به علت شباهت به همسر محبوب ناصرالدين شاه، در سالهاي آخر سلطنت مورد توجه وي قرار گرفت و از زنان با نفوذ دربار ناصري شد.
|
[180- 195ب]
ناصرالدين شاه در ميان گروهي از همسران خود
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ادوارد ياکوب پولاک. سفرنامه پولاک، ايران و ايرانيان. ترجمه: کيکاووس جهانداري. تهران، خوارزمي، 1361. ص 162 .
2. خاطرات سياسي ميرزا علي خان امينالدوله. به کوشش حافظ فرمانفرماييان. تهران، شرکت سهامي کتابهاي ايران. ص 68 .
3. پولاک. ص 162 .
4. روزنامه وقايع اتفاقيه. نمره 147، بيست و دوم جماديالاخري 1275. ص 2 .
5. دوستعلي خان معيرالممالک. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. تهران، نشر تاريخ ايران، ص 38 .
6. آدريان هي تيه. يادداشتهاي سياسي کنت دو گوبينو. ترجمه: دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوي. تهران، جويا، 1370. ص 144 .
7. همان. ص 130.
8. همان. ص 129 .
9. همانجا.
10. پولاک. ص 162 .
11. مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امينالدوله. به کوشش: کريم اصفهانيان. تهران، دانشگاه تهران، 1347. ج 2، ص 131-133 .
12. عباس امانت. قبله عالم، ناصرالدين شاه قاجار و پادشاهي ايران. ترجمه: حسن کامشاد. تهران، کارنامه، 1383. ص 431 .
13. عباس امانت. ص 431 .
14. يادداشتهاي سياسي دو گوبينو. ص 37 .
15. اسناد و مدارک فرخ خان امينالدوله. ج 2، ص 133 .
16. روزنامه وقايع اتفاقيه. نمره 354، 24 شهر ربيعالاول 1274. ص 1 .
17. اسناد و مدارک فرخ خان امينالدوله. ج 2، ص 267 .
18. عباس امانت. ص 438 .
19. اسناد و مدارک فرخ خان امينالدوله. ج 3، ص 39-40 .
20. عباس امانت. ص 442 .
21. وقايع اتفاقيه. هفدهم رجب 1274. ص 1 .
22. عباس امانت. ص 445 .
23. همانجا.
24. روزنامه وقايع اتفاقيه. 26 ذيالقعده 1274. ص 1-2 .
25. همانجا.
26. پولاک. ص 412 .
27. همان. ص 30 .
28. الماثر و الآثار. ج 2، ص 46 .
29. دوستعلي خان معيرالممالک. ص 49 .
30. روزنامه خاطرات اعتمادالسطنه. ص 968 .
31. معيرالممالک. ص 50 .
32. الماثر و الآثار. ج 1، ص 38.