محمدجعفر چمنکار
به دعوت عباسعلي خلعتبري ــ وزير امور خارجه ايران، ثويني بن شهاب ــ مشاور عالي سلطان قابوس ــ در تاريخ 25/4/1351 براي ديداري شش روزه به ايران سفر كرد. او طي اين بازديد، با شاه، اميرعباس هويدا ــ نخستوزير ــ و خلعتبري، ديدار و براي سركوبي جنبش ظفار از ايران درخواست رسمي كمك و حمايت كرد.
بدينترتيب، مسئله ظفار براي نخستين بار و به طور جدي در رژيم پهلوي مطرح شد. روزنامه كيهان، طي مقالهاي با عنوان «ايران مراقب اوضاع عمان است» نوشت:«طي ضيافتي به افتخار آقاي سيد ثويني بن شهاب، خلعتبري ــ وزير امور خارجه ــ اعلام كرد كه ايران دقيقآ تحولات عمان، از جمله شورش ظفار را دنبال و مراقبت ميكند». 1 همچنين روزنامه آيندگان طي نوشتاري با عنوان «نيازمنديهاي عمان و كمكهاي ايران» نوشت:
سيد ثويني بن شهاب، طي ملاقاتي با هويدا و خلعتبري در مورد مسائل اقتصادي و شورش ظفار گفتوگو كرد. با توجه به اينكه آخرين نقطه خاك سلطنت عمان در خليج فارس، يعني رأس المسندام تنها سيوهفت كيلومتر با ايران فاصله دارد، اهميت عمان براي ما بسيار حائز اهميت است.
حسين فردوست در خاطرات خود عنوان ميكند كه سلطان قابوس به درخواست انگليسيها، رسمآ از شاه دعوت به ياري كرد. 2 اين مسئله ميبايست از ساليان پيش مورد توجه سياستمداران انگليسي قرار گرفته باشد؛ چنانكه سركندي تراوسكين 3 در نامهاي به اردشير زاهدي ــ وزير امور خارجه وقت ايران در تاريخ اسفند ماه 1348، ضرورت همكاري سلطان عمان با ايران در جهت مقابله با تهديدات جدي كمونيسم را يادآور شده بود. 4 اين مجموعه تحولات، نخستين شالودههاي دخالت نظامي ايران در بحران ظفار را پي ريخت.
در ارتباط با درخواست كمك پادشاه عمان از ايران، يكي از مقامات بلندپايه اينگونه مينويسد:
سلطان جوان در روزهاي نخستين كه در يك كشور بسته و نيازمند، محصور شده است، با هجوم شديد عوامل كمونيسم در ظفار روبرو ميشود. كشورهاي كوچك خليجفارس سكوت ميكنند و پارهاي نيز پا را از سكوت فراتر ميگذارند و به ياري شورشيان ميشتابند. حكومت جوان در اين شرايط سهمگين، نيروي نظامي ندارد و آنچه دارد، براي مواجهه با توطئهاي چنين بزرگ به هيچوجه كافي نيست. رهبري ايران در منطقه هوشيار است. در اين شرايط، سلطان جوان متوجه ايران ميشود و از رهبري ايران ياري ميطلبد. ايران سالهاست كه مراقب و هوشيار است و هيچ نوع حادثهاي را تصادف نميپندارد. رهبر ايران، دست رهبر جوان و گرفتار عمان را ميفشارد.
مقارن با اولين تكاپوهاي رژيم پهلوي براي مداخله در ظفار، دولت سلطان قابوس در خطرناكترين برهه از ادوار حكومت خود به سر ميبرد و در سراشيبي كامل سقوط قرار داشت. وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهي، طي يك بررسي با عنوان وضعمان و احتمالات آينده، اوضاع حكومت مسقط را در اين زمان، اينگونه تجزيه و تحليل كرد:
وضع فعلي حكومت قابوس زياد اميدبخش نيست. كمكهاي يمن جنوبي، عراق، چين، شوروي و دولتهاي كمونيست به ظفار، توطئههاي پيدرپي ظفاريها، به خصوص طرح قتل قابوس و نفوذ فوقالعاده متمردين در دستگاههاي مهم دولتي، نشاندهنده اين اوضاع وخيم است. شورشيان بر قسمت مهمي از منطقه ظفار كه بنا به گفته جرايد، نود درصد ميباشد، تسلط دارند و شبيه چنين وضعي، حتي در شديدترين ايام آشوب و شورش در فدراسيون عربستان جنوبي مشاهده نشده بود. قابوس احساس ضعف دارد كه نشاندهنده آن، تقاضاي مكرر از دولتهاي عرب براي ميانجيگري مابين او و يمن است كه عدن اهميتي به آن نميدهد. بهطور كلي، احتمال توسعه فعاليتهاي عناصر شورشي در عمان و توفيق آنها به ساقط كردن رژيم قابوس، كماكان وجود دارد. مگر اينكه پشتيباني و همكاري مداوم دول ذيعلاقه، موجب ريشهكن ساختن فعاليت متمردين شود. 5
در اجراي موافقتنامه منعقده بين ثويني بن شهاب و دولتمردان ايران در 14/10/1351، نخستين يگانهاي نظامي متشكل از مشاورين نظامي و امنيتي و برخي ادوات جنگي بهوسيله پنج فروند هليكوپتر به عمان اعزام شدند. 6 اين مأموريت به دستور مستقيم شاه صورت گرفت.
نيروهاي اعزامي ايران كه در حقيقت ميتوان آنان را پيش قراولان ارتش شاهنشاهي در اين مأموريت ناميد، بيشتر فعاليت خود را در تهيه مقدمات امر براي حضور گسترده عناصر نظامي در آينده متمركز ساختند كه ساخت پايگاهها و اردوگاهها بر اساس محاسبات و شناسايي پيشين، از مهمترين آنها بود. ارتش ايران به كمك افسران پاكستاني كه در خدمت سلطان بودند، ضمن بررسي مناطق سوقالجيشي نبرد، فرودگاه خاكي موقتي را براي فرود هواپيماهاي حمل و نقل ــ 130C در ثمريت و يا ميدوي در ابتداي جاده سرخ كه در محدوده استان ظفار قرار داشت، بنيان نهاد و تمرينات اوليه نظامي با رژيم خاص غذايي و شيوههاي پيشرفته نبرد چريكي در اين پايگاه به اجرا درآمد. 7 در سال 1352ش / 1973م، به تدريج بر تعداد نفرات ارتش ايران در ظفار افزوده شد كه اوج آن در ابتداي دي/ دسامبر بود.
به منظور پوشش اعزام گروههاي نظامي ايران به ظفار، فرماندهي نظامي پيمان سنتو 8 اعلام كرد كه سلسله مانورهاي جنگي موسوم به ميدلينگ را از تاريخ 20/11/1973 تا 2/12/1973 در نزديكي تنگه هرمز و با استفاده از يگانهاي دريايي و هوايي انجام خواهد داد. در اين مانور، ايران، انگلستان، امريكا و تركيه شركت داشتند و از هوا و دريا، عمليات پيادهسازي نيرو را به تمرين گذاشتند. در خلال اين تمرينات نظامي، نيروهاي ايراني مجهز به تجهيزات پيشرفته و هليكوپترهاي ترابري و ناوهاي جنگي در صلاله ــ مركز ظفار ــ استقرار يافتند. 8 بخشي از اين نيروها نيز در جزيره حلانيه، از مجموع جزاير كوريا و موريا پياده شده، با تخليه ساكنان بومي به ساخت تأسيسات نظامي اقدام كردند. بيست فروند هليكوپتر ترابري از نوع لوجسته بل با انتقال مداوم نيروها و تجهيزات پشتيباني از ايران به ظفار، نقش بسيار عمدهاي را در اين مأموريت برعهده داشتند. بقيه نيروهاي ايران نيز در پايگاههاي مناطق شرقي ظفار، به خصوص بخش ممر كه از دسترس چريكها مصون مانده بود، استقرار يافتند. 9 مركز اصلي اعزام نيروهاي ايران به ظفار، پايگاه هوايي و دريايي كنارك در بندر چاهبهار بود كه نقش بسيار مهمي را در راستاي سياست ژاندارمي ايران در خليجفارس و درياي عمان ايفاء ميكرد.
اعزام نيروهاي نظامي به ظفار كه به صورتي كاملا محرمانه صورت پذيرفت، به سرعت از سوي جبهه خلق و دولت يمن جنوبي در سطوح بينالمللي افشاء شد.
خبرگزاري فرانسه در بيروت به نقل از جبهه خلق ظفار در تاريخ 8 دي ماه 1352/29 دسامبر 1973 از اعزام سه هزار نيروي نظامي ايران مقارن با مانور نيروهاي عضو پيمان سنتو و ناوگان هفتم امريكا در 20 دسامبر خبر داد. 10 بخش فارسي راديو لندن نيز در اخبار ساعت 45/9 دقيقه 9 دي ماه 1352 به نقل از جبهه خلق، خبر عزيمت سه هزار سرباز ايراني با استفاده از بيست فروند هليكوپتر را اعلام كرد. اين راديو همچنين متذكر شد كه طي دو هفته گذشته، كمكهاي ايران به دولت مسقط سه برابر شده است كه سه گردان از نيروهاي ويژه، نقش بسيار مهمي را در اين امداد ايفاء ميكنند. 11
وزير اطلاعات يمن جنوبي نيز در يك كنفرانس مطبوعاتي كه در همين زمان در بيروت انجام شد، اعلام كرد كه اين نيروها به سوي استان ششم يمن جنوبي در حركت هستند و در واقع، ناوهاي ايران را ميتوان از اين كشور با چشم غيرمسلح ديد. فعاليت هوايي ايران نيز در مرزهاي يمن رو به گسترش است. 12
همچنين ارتش ايران، بسياري از تجهيزات نظامي را كه از انگليس خريده بود در عمليات ظفار مورد استفاده قرار داد كه موشكهاي راپير از آن جمله بود. اين اقدام ايران نميتوانست بدون موافقت انگليس بوده باشد، مضاف بر اينكه افسران نظامي انگليس بر عمليات نظامي ايران در عمان نظارت مستقيم داشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. «ايران مراقب اوضاع عمان است». كيهان. 26/4/1351. ص 19 .
2. حسين فردوست. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي. تهران، اطلاعات، 1370. ج 2. ص 560 .
3. Sir Kennedy Trawskin
4. از سركندي تراوسكين به اردشير زاهدي وزير امور خارجه. 19/12/1348. سند شماره 75-651-115- ز.آرشيو اسناد مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
5. خلاصه گزارش اداره اول سياسي. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه.
6. خبرگزاري جمهوري اسلامي. بولتن14/10/1352. 290 ميكروفيش محرمانه.
7. ب. كيا. ارتش تاريكي. تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1376. ص 110 .
8. Central Treaty Organization. (Cento)
9. انقلاب ظفار و تحولات خليج. ص 54 .
10. خبرگزاري جمهوري اسلامي. بولتن 384. 8/10/1352. ميكروفيش محرمانه.
11. خبرگزاري جمهوري اسلامي. بولتن 386. 10/10/1352. ميكروفيش محرمانه.
12. انقلاب ظفار و تحولات خليج. ص 55 .