
زنان در جامعه
زنان و کمبود نان در 1318 قمري
فاطمه معزي
مظفرالدين شاه در سال 1317براي بار دوم راهي سفر فرنگ شد در حالي که حکومت تهران را به غلامرضا خان آصفالدوله واگذار کرده و بر جاي خود ملک منصور ميرزا شعاعالسلطنه را نشانده بود. نخستين مشکلي که روي داد مسئله کمبود و گراني نان و به دنبال آن اعتراض خياباني زنان بود که بايد به دست حاکم شهر حل ميشد. قهرمان ميرزا عينالسلطنه سالور در روزنامه خاطرات خود به جزئيات اين اعتراض پرداخته است:
چهارشنبه 15 صفر ــ امروز شورش مختصري در طهران به واسطه کمي نان برپا شد. گندم ارزان شده باز نان را گران ميفروشند جمعي از زنها به سمت دارالحکومه رفته که عرض حال خود را به آصفالدوله بکنند. جناب حکومت پناهي متغير شده امر نمودهاند زنها را از حياط بيرون کنند. زنها طاقت نياورده هجوم ميآورند. جمعيت مرد هم که در خيابان و دور و نزديک بودند به حمايت زنها برخاسته غلبه ميکنند. آصفالدوله پشت بام فرار کرده به خانه شعاعالسلطنه ميرود. جمعيت از کارهاي آنجا که فارغ شده به سمت خانه ميرزاي آشتياني ميرود. جناب حجتالاسلام با وجودي که روز قبل وعده داده بودند که حمايت نموده و خودشان هم حاضر شده رفع اين تعديات را بکنند بيرون نميآيند. زنها داخل حياط بيرون و اندرون آقا شده هر چه تضرع و الحاح نمودهاند آقا اجابت نکرده و بيرون نميآيند. طاقت زنها طاق شده دست به سنگ و چوب کرده هر چه شکستني بوده ميشکنند ... بعد سپهسالار آمده به هزار زحمت جمعيت زنها را متفرق ميکند.
دکاکين بسته شده و از اردو افواج براي حفظ شهر ميآيد. جمعي از آنها به سمت خانه آقا سيد محمد مجتهد رفته بودند. آقا پلتيک به خرج ميدهد براي آنها ناهار حاضر ميکند استمالت ميکند. کاغذي براي شعاعالسلطنه و سپهسالار مينويسد ... دو سه نفر زن و چند نفر مرد زخمي شده ميگويند دو نفر زن هم تلف شده به هر جهت آشوبي است و خدواند به خير بگذارند. اين آصفالدوله در ظرف اين يک سال يک کرور مداخل کرده صغير و کبير ناله و آه دارند. 1

|

|

|
غلامرضا خان آصفالدوله ....
|
سيد محمد طباطبايي
|
مظفرالدين شاه در سفر دوم خود به فرنگ
|
|

|
|
|
مظفرالدين شاه در سفر دوم خود به فرنگ
|
|
مسئله کمبود نان و گراني آن تا پايان سفر مظفرالدين شاه به جاي خود باقي ميماند، در روزنامه حبلالمتين 2 مطلبي تحت عنوان «مکتوب در اغتشاش طهران» در چهار شماره منتشر و به بررسي علل اين اغتشاش پرداخت و حکومت را مسئول احتکار و گراني نان و در نتيجه اين آشفتگي معرفي کرد: «در موقعي که موکب همايون اقدس اعلي در پايتختهاي فرنگ مهمان امپراتوران عظيمالشأن اروپ ميباشد به جاي اينکه حکومت طوري حرکت کند که سبب افتخار و احترام دربار دولت در فرنگ شده و مورث تصديع خاطر اقدس اعلي نگردد مردم را به شورش و غوغا مجبور نموده و کرد آنچه کرد ...» 3
عينالسلطنه در روزنامه خاطرات خود در خصوص وحشت شاه از اين واقعه مينويسد: « شاه بايد فردا يا پس فردا از رود ارس گذشته به خاک ايران وارد شوند. گفتند محض صحبت زنها در جماديالاخره به خاک ايران وارد نميشوند. نان و گوشت همه چيز بد، کثيف، گران است خداوند رحمي کند. همه جا حاصل خوب آمده اما آصفالدوله و معاهدين او دستبردار از اين يک مشت رعيت نيستند.» 4
____________________________
1. روزنامه خاطرات عينالسلطنه (قهرمان ميرزا سالور)، به کوشش: مسعود سالور و ايرج افشار. تهران، اساطير، 1374. ج 2، ص 1467.
2. "مکتوب در علت اغتشاش طهران"، روزنامه حبلالمتين، س هفتم، شمارههاي 38،39،41،42 .
3. "مکتوب در علت اغتشاش طهران"، روزنامه حبلالمتين، س 7 ، شماره 39. ص 17.
4. روزنامه خاطرات عينالسلطنه، ج 2، ص 1487.