معرفي سند
عريضه همسر اديبالملک به ناصرالدين شاه
آسيه آل احمد
عبدالعليخان مقدم مراغهاي معروف به اديبالملک فرزند بزرگ حاجيعلي خان حاجبالدوله و نوه حسين خان مقدم مراغهاي بود. او در سال 1245ق در مراغه متولد و در سال 1250ق به تهران آمد و مشغول تحصيل شد. با نفوذي که پدرش در دربار داشت از نه سالگي به عنوان غلام بچه وارد دربار محمدشاه قاجار شد و سپس به پيشخدمتي وليعهد، ناصرالدين ميرزا رسيد. مناسبات نزديک وي بعد از به سلطنت رسيدن ناصرالدين شاه ادامه يافت و از محارم و نزديکان شاه شد. او در طول زندگي چندين نوبت حکومت مناطق مختلف از جمله بختياري، لرستان، خوزستان، قم، گلپايگان و خوانسار را برعهده داشت. اديبالملک در 28 ذيحجه 1302 فوت کرد. پس از او پسرش محمدباقرخان، ملقب به اديبالملک شد.
عريضه زير شکايت همسر عبدالعلي خان اديبالملک به ناصرالدين شاه است که از فرزندان همسر خود در خصوص ارثيه شکايت برده و ناصرالدين شاه نيز به عليرضاخان عضدالملک دستور رسيدگي به اين عريضه را داده است.
[حاشيه به خط ناصرالدين شاه:] جناب عضدالملک در ديوانخانه رسيدگي نمايد چه
[حاشيه :] کمينه کنيز عيال تبريزيه مرحوم اديبالملک
هو
قربان خاکپاي جواهرآساي مبارکت شوم
اين کمينه يک پسر صغير و يک دختر از مرحوم اديبالملک دارم و اعليحضرت همايوني محض تفضل دويست تومان از مواجب مرحوم اديبالملک درباره پسر صغيرم و يکصد تومان مقرري درباره دخترم موافق فرمان مبارک برقرار داشتهاند و حاليه معاشمان منحصر به همين است اديبالملک حاليه در سال اول دو ثلث از اين مواجب و مقرري را نداد و با دو برادر ديگرش خورد در سال ثاني نصف را نداد و به هزار اسم و رسم کم کرد يک فقره يکصدو شصت تومان به اسم تعارف مشيرالدوله از روي مقرريها برداشت و حال اينکه مشيرالدوله يک دينار از او نگرفته است باور نميکنند از خود مشيرالدوله بپرسند تا صدق عرض کمينه واضح شود و يک فقره قريب دويست تومان از مقرريها و مواجب برداشت که بايد بقروض بدهم و حال آنکه يک دينار به هيچکس نداده است و طلبکار عمده خالواغلي است از او بپرسند اگر داده معلوم ميشود و خانهها و مُخًلّف مرحوم اديبالملک را که قريب پنج هزار تومان است به اسم اينکه بايد به طلبکار داد تصرف نموده است اگر شما محض طلبکار برداشته پس چرا به طلبکار نداده و با وجود پنج هزارتومان خانه و مخلف چرا دوباره به اسم طلبکار از مقرري صغار برميداريد و يک فقره قرب صد تومان از بابت مواجب و مقرري پسر و دختران اين کمينه به جهت پول خانه برداشته سه دستگاه از خانههاي مرحوم اديبالملک را محمدباقرخان و تقي خان و کريم خان تصرف نمودهاند به اسم اينکه اين خانهها به ما مصالحه شده است همين فقره را رسيدگي فرمايند اگر اديبالملک و آن دو برادرش مصالحهنامه از مرحوم اديبالملک دارند حق بجانب آنها است والا بر قبله عالم معلوم شود که چه ظلمي درباره صغار کردهاند و هر وقت هم در اين خصوص شکايتي ميکنيم تشر ميزنند که معلوم است شب و روز مواظبت حضور همايون را ميکنيم براي چنين چيزها معلوم شد مواظبت حضرات براي اين است که مال صغير و کبير را بخورند و مشغول هرزگي باشند مستدعي هستم از او سوال شود که اينقدر از مواجب و مقرري هر پسر و دختري را براي چه کم و کسر کرده و به چه مصرف رسانيده خواهد گفت به جهت طلبکار و ورقه هم بيرون خواهد آورد که صورت خانه و مخلف و قرض مرحوم اديبالملک را معين کرده و به مهر جمعي رسانيده است اقلاً جميع اينها که مهر کرده هيچ يک نه اطلاع از قرض اديبالملک دارند و نه از قيمت مخلف و خانهاش هرچه محمدباقر خان و تقيخان تقرير کردهاند آنها نوشتهاند ثانياً عرض ما ان است که خانهها و مخلف را به ما واگذار کنند قروض را ادا ميکنيم هيچ حاجت به آنهم نيست که از روي مواجب ورثه برداشته شود مستدعي هستم مرحمتي فرموده يا امر ما را به مشيرالدوله رجوع فرمائيد چون ايشان سمت پدري به همه دارند و اين مواجبها به توسط او برقرار شده است يا انکه رجوع به امينالسلطان فرمايند که محض رضاي خدا برسند و قراري بدهند امر امر همايون است.
[حاشيه:] عريضه عيال تبريزيه مرحوم اديبالملک است که از عرض خاکپاي مبارک روحنا فداه گذشته و دستخط شده است که بايد روز سه شنبه 27 در ديوانخانه عدليه قراري در عرض عارضه داده شود
[5698 ق] (براي مشاهده سند کليک کنيد)
