ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » دلايل تشکيل ساواک

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

دلايل تشکيل ساواک 

مظفر شاهدي

 

1. دلايل خارجي تأسيس ساواک

ساواک اساساً در پاسخ به هيچ نياز مغفول در کشور پديد نيامد. عملکرد آتي ساواک هم نشان داد که هدف عمده آن تقويت بنياني نهادهاي مدني سياسي، اطلاعاتي ـ امنيتي کشور نبود. و اصولاً هم طرح تشکيل ساواک ابتکاري از سوي دلتمردان و هيئت حاکمه کشور نبود. حسين فردوست تشکيل ساواک را به سيا و آمريکا نسبت مي‌دهد. وي معتقد است اين سازمان در راستاي توسعه شبکه‌هاي اطلاعاتي ـ امنيتي منطقه‌اي سيا تشکيل شد. 1

 

محمدحسنين هيکل روزنامه‌نگار برجسته مصري هم که کتابي دربارۀ انقلاب‌ ايران و ريشه‌هاي آن نوشته، با برشمردن علايق و خواسته‌هاي سياسي، اقتصادي و استراتژيک آمريکا در ايران پس از کودتاي 28 مرداد 32، تشکيل ساواک را مؤثرترين اقدام آمريکا و سيا ارزيابي مي‌کند که جهت تقويت علايق و منافع آني و بلندمدت آن کشور در اين منطقه احساس نياز مي‌شد. او ساواک را «بيش و کم شاخه‌اي از سيا» به شمار آورده که عمده فعاليتهايش در راستاي اهداف آمريکا شکل گرفته و هدايت شد. 2 برخي ديگر از پژوهشگران نيز تحليل کرده‌اند که بخشي از اهداف آمريکا و سيا در تأسيس ساواک، به طرح آن کشور براي ريشه‌کن سازي کمونيسم و گروههاي چپ در ايران معطوف بود تا از طريق اين تشکيلات جديد، بر مشکلات احتمالي که گمان مي‌رفت از ناحيه اين گروهها بر منافع آمريکا در ايران وارد شود، جلوگيري کند و موقعيت سياسي شاه را نيز در رأس هرم قدرت تضمين نمايد. 3 علاوه بر گروههاي چپ، ساواک بايد مخالفان سياسي، مذهبي او را نيز سرکوب کند. 4

 

قرينه ديگري که محققان را به نقش سيا در تشکيل و راهبري ساواک هدايت مي‌کند عملکرد بعدي آن است به طوري که همزمان با تغيير و تحولاتي که در سياستهاي دولتهاي احزاب دموکرات و جمهوريخواه  آمريکا بروز مي‌کرد و به تبع آن سياست‌گذاري و نگرش اين کشور در مناطقي نظير ايران دچار دگرگونيهاي مشابهي مي‌شد، در نوع عملکرد ساواک هم که اقدامات و فعاليتهاي آن تابعي از سياستها و خواسته‌هاي سيا بود، تغييراتي همسو رخ مي‌داد. چنانکه وقتي دموکراتها سياست ويژه‌اي پيش روي دولتمردان پهلوي قرار مي‌دادند، به تبع آن رفتار ساواک نسبت به مخالفان و ساير وظايفي که بر عهده داشت در چارچوب همان طرحهاي اعلام شده شکل مي‌گرفت؛ هنگامي که جمهوري‌خواهان اعمال سياستهاي خشن‌تري را به شاه توصيه مي‌کردند، همزمان با آن، سيا هم ساواک را به همان مسير سوق مي‌داد.

 

احمد فاروقي و ژان لوروريه که فصلي از کتاب مشترکشان ــ ايران بر ضد شاه ــ را به ساواک اختصاص داده‌اند و از آن تحت عنوان چشم و گوش شاه نام مي‌برند، تصريح مي‌کنند که اين سازمان پليسي ـ اطلاعاتي اساساً تابعي از دستگاه اطلاعاتي آمريکا «سيا» بود و سيا بر آن بود تا از طريق اين سازمان جديد، اهداف اطلاعاتي، امنيتي و سياسي خود را در ايران و ساير کشورهاي منطقه تسهيل بخشد. 5 جان. دي. استمپل کارمند بخش سياسي ـ اطلاعاتي سفارت آمريکا در تهران هم ديدگاهي مشابه دربارۀ نقش سيا در تشکيل و تجهيز ساواک دارد. وي تأکيد مي‌کند که «سازمان امنيت و اطلاعات کشور [ساواک]... آميزه‌اي از اف. بي. آي [F.B.I] و سي. آي. ا [CIA] آمريکا بود». 6

 

ويليام سوليوان آخرين سفير آمريکا در تهران بر اين نکته تأکيد دارد که تشکيل ساواک از ابتکارات سيا بود. وي معتقد است همين سازمان بود که طرح تشکيلاتي و چگونگي تأسيس و فعاليت ساواک را در اختيار حاکمان ايران قرار داد. به اعتراف سوليوان: « در سال 1957 سازمان سيا طرح و چارچوب تشکيلاتي يک سازمان جديد اطلاعاتي را به شاه داد و خود در تأسيس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. اين تشکيلات که به نام سازمان اطلاعات و امنيت کشور ناميده مي‌شد به زودي به نام مخفف آن يعني ساواک شهرت يافت». 7

 

2. دلايل داخلي تشکيل ساواک

دلايل داخلي تشکيل ساواک، از علل و دلايل خارجي شکل‌گيري آن قابل تفکيک نيست. مجموعه علل و عواملي که بر شکل‌گيري سياست و رويکرد خارجي حکومت اثرگذار بود، با سلسله تحولات سياسي ـ اجتماعي داخلي پيوند نزديکي داشت. از آنجا که رويکرد کلي سياست داخلي و خارجي ايران در راستاي اهداف و استراتژي منطقه‌اي و جهاني در حال شکل‌گيري غرب و به ويژه آمريکا بود، تشکيل نهادها و سازمانهايي نظير ساواک نيز نمي‌توانست جداي از اين مجموعه تحولات صورت گيرد. سرکوب و منزوي ساختن گروههاي مختلف سياسي، اجتماعي و مذهبي کشور صرفاً خواسته محمدرضا شاه نبود، بلکه حاميان خارجي او و در رأس آنها آمريکا نيز براي حفظ، تداوم و تحکيم موقعيتشان در ايران خواستار از ميان برداشتن اين‌گونه مخالفتها بودند. ضمن اينکه اگر آمريکا و سيا در طرح تشکيل ساواک نقش کليدي بر عهده داشته باشند، مي‌شود گفت که سرکوب مخالفان رژيم نيز، توسط آمريکا صورت گرفته است. بي‌مورد نبود که برخي محققان تصريح کرده‌اند ساواک به گونه‌اي عمل مي‌کرد که گويا شاخه و زير مجموعه‌اي از سيا است.

 

منوچهر هاشمي آخرين مدير‌کل اداره هشتم ساواک (ضدجاسوسي) که پس از سقوط شاه کتابي دربارۀ کارنامه ساواک منتشر کرده، با برشمردن روند سرکوب مخالفان سياسي رژيم پهلوي پس از کودتاي 28 مرداد 1332 توسط فرمانداري نظامي، ضرورت ادامه سياست سرکوب مخالفان در سالهاي آتي حيات رژيم پهلوي را به دست سازماني کارآمدتر، از دلايل مهم تشکيل ساواک بر‌مي‌شمارد. 8

 

منوچهر هاشمي خطرات متعددي که مخالفان داخلي رژيم پهلوي را تهديد مي‌کرد، برشمرده و معتقد است که اين خطرات نيازمند تأسيس سازماني پليسي ـ اطلاعاتي بود که بر اين مخالفتها پايان دهد. وي تصريح مي‌کند که آمريکا مدتها قبل از تأسيس ساواک دست به سازماندهي و تجهيز مجدد واحدهاي اطلاعاتي ارتش زده‌ بود و هنگامي که نتايج دلخواه از آن حاصل نشد، تشکيل سازمان جديدي را مورد توجه قرار داد که در هيئت ساواک ظهور و بروز  يافت. 9 به گفته او :

 

              هيچ‌کدام از سازمانهاي ياد شده، اعم از فرمانداري نظامي و واحدهاي ضد اطلاعات در ارتش و شهرباني و ژاندارمري، واجد آن خصوصيات جامعي که يک سازمان اطلاعات و امنيت بايد داشته باشد نبودند. فرمانداري نظامي بنا به ذات نظامي خود از جامعه فاصله داشت و خود را به عنوان يک قدرت فائقه براي مقابله با حرکتهايي که بر ضد نظام و رژيم برخاسته بودند يا احتمال به وجود آمدن آنها در آينده بود، شناسانده بود. در حاليکه يک سازمان اطلاعاتي بنا به طبيعت کار و اصل پنهانکاري، مي‌بايستي در يک چهارچوب جدا از هياهو، و حتي به صورت نامرئي عمل مي‌کرد، نه به صورت سازمان شناخته شده پرهياهو. وظيفه ضداطلاعات واحدهاي نظامي و انتظامي هم محدود به حوزۀ کار خود بود، لذا با در نظر گرفتن تمام جوانب امر، تصميم مقامات کشور، باز هم با صلاحديد کارشناسان غربي، و عمدتاً آمريکا، بر آن شد که در ايران هم مانند تقريباً همه کشورهاي پيشترفته دنيا، به منظور جمع‌آوري و تمرکز اطلاعات مورد نياز کشور از لحاظ امنيت داخلي، و تأسيس واحد اطلاعات خارجي و ضدجاسوسي در آن، سازماني به وجود آيد و کليه فعاليتهاي ذکر شده در آن سازمان متمرکز شود. با اين قصد و نيت بود که سازمان اطلاعات و امنيت کشور در ماههاي پاياني سال 1335 تولد يافت و مجوز تأسيس آن از تصويب مجلس شوراي‌ ملي گذشت. 10

 

آنچه مسلم بود و برخلاف نظري که برخي طرفداران رژيم پهلوي  ابراز کرده‌اند تشکيل ساواک گامي در تحکيم و تقويت پايه‌هاي امنيت ملي و استقلال سياسي کشور نبود و اين سازمان مشابهت‌هاي بسياري با نظام پليسي ـ امنيتي شهرباني دوره رضاشاه داشت که صرفاً در جهت تقويت پايه‌هاي نظام استبدادي او فعاليت مي‌کرد. آنچه هيچگاه مورد توجه قرار نگرفت احترام و حمايت از حقوق اساسي ملت و تقويت پايه‌هاي نظام حکومت مشروطه بود. بنابراين، به لحاظ داخلي ساواک سازماني بود که اساساً براي رودررويي با مردم پا به عرصه وجود نهاد. هدف از تأسيس آن تقويت پايه‌هاي قدرت استبدادي حکومت، که نشانه‌هاي آشکار وابستگي خارجي نيز در آن ديده مي‌شد، در برابر ميليونها مردمي بود که از حقوق اساسي اجتماعي، سياسي و فردي خود محروم شده بودند.

 

منصور رفيع‌زاده تصريح دارد که دلايل داخلي تشکيل ساواک تابعي از طرحهاي بلندمدت سيا و آمريکا در ايران بود. او معتقد است ساواک در داخل کشور جز سلب امنيت اجتماعي، سياسي و فردي که کشور را به زنداني بزرگ تبديل کرده بود وظيفه ديگري نداشت و در حيطۀ خارجي هم جز تبعيت از طرحها و خواسته‌هاي آمريکا و سيا وظيفه ديگري نمي‌شناخت. رفيع‌زاده که نمايندگي ساواک را در آمريکا به عهده داشت، به درستي تأکيد مي‌کند که ساواک در عرصه داخلي کارنامه‌اي سياه از خود به نمايش گذاشت و با از ميان برداشتن مخالفان حکومت به مثابه شعبه‌اي از سيا در ايران و خاورميانه عمل مي‌کرد. 11

 

هنگامي که ساواک در اواخر سال 1335 تشکيل شد بيش از سه سال بود که از کودتاي 28 مرداد 1332 مي‌گذشت. در اين فاصله تقريباً تمامي مخالفان سياسي حکومت سرکوب شده بودند. طرفداران مصدق و گروههاي سياسي تشکيل دهنده جبهه ملي، ديگر جايي در عرصه سياسي نداشتند. نهضت مقاومت ملي هم که از بقاياي اين گروهها تشکيل شده، بسياري از اعضاي برجسته آن زنداني، اعدام و يا از کشور فرار کرده بودند. روحانيون و علماي مذهبي که در رأس همه آنها آيت‌الله کاشاني جاي داشت، گوشه عزلت گزيده بود و فرمانداري نظامي کنترل شديدي بر اعمال و رفتار او داشت. فدائيان اسلام نيز که در اعتراض به سياستهاي غيراصولي رژيم دست به تحرکات جدي زده و حتي بر آن بودند حسين علاءـ عاقد قرارداد بغداد ـ را به قتل برسانند؛ از سوي فرمانداري نظامي تحت شديدترين فشارها قرار گرفتند و رهبران آن اعدام شدند. در همان حال، حکومت با قرارداد کنسرسيوم نفت، پيمان بغداد، برگزاري انتخابات فرمايشي، مردم کشور را از نشاط سياسي ـ اجتماعي عاري ساخته، نظمي قبرستاني جايگزين آن ساخت. در همان حال با تقسيم غنايم نفت ايران و روند رو به گسترش نفوذ آمريکا در اين کشور، دور جديدي از وابستگي سياسي، نظامي، اقتصادي و اطلاعاتي ايران به اردوگاه غرب، تحت رهبري آمريکا، در حال تکوين بود. بدين ترتيب وقتي طرح تشکيل ساواک مورد توجه قرار گرفت، حاکمان داخلي و حاميان خارجي آنان بر آن بودند تا سياستهاي در پيش گرفته شده پس از کودتاي 28 مرداد 1332 را به گونه‌اي گسترده‌تر ادامه دهند. 12 کارنامه ساواک طي سالهاي آتي آشکارا اين نظريه را اثبات مي‌کند:

 

              پس از 28 مرداد حکومت نظامي در کشور ما دائمي شد و از همان فرداي کودتا کشتار زير شکنجه، ترور در خيابان، ربودن مخالفين، حبس و تبعيد غيرقانوني و اعدام سياسي جزء لاينفک کشورداري گشت. و اين ترور متشکل و سازمان يافته با تشکيل ساواک (سازمان اطلاعات و امنيت کشور) وارد مرحله نويني گشت. در کشور ما دستگاه تروريستي و گانگستري عظيمي به وجود آمد که در پيوند با سياهترين سازمانهاي جاسوسي و تروريستي و امپرياليستي و صهيونيستي،  از دست يازيدن به هيچ جنايت و هيچ عمل پليدي باک ندارد. اصول «اخلاقي» آن مافيايي است و مقياس جنايات آن به‌طور باورنکردني گسترده و وسيع. زندانهاي اين سازمان تروريستي ديگر بي‌نام و نشان است. دادگاههاي نظامي فرمايشي هم ديگر برايش ايجاد مزاحمت نمي‌کند. ربودن پنهاني هزاران نفر و نگاهداري آنان در شرايط دلخواه و به مدت دلخواه، تلاش براي سلب حيثيت و اعتبار و خدشه‌دار کردن شخصيت انساني زندانيان، کشتن زير شکنجه، و با گلوله از قفا، پنهان کردن اجساد قربانيان و دزديدن اموال مردم و در يک کلمه دست زدن به کثيف‌ترين اعمالي که با حيثيت و شرف انساني و با حرمت جامعه‌ بشري تناقض دارد، همه و همه اينها شيوه‌هايي است که ساواک موجوديت خود را وابسته به وجود و اعمال آنها مي‌بيند و هر چه زمان مي‌گذرد بهيميت اين سازمان فزون‌تر مي‌شود و استغراق آن در باطلاق [باتلاق] جنايت و فساد عميق‌تر مي‌گردد.

 

              ما را قصد برشماري فهرست جنايات رژيم نيست. چنين کاري به چندين کتاب نيازمند است. ترديدي هم نيست که اين کتابها به موقع خود نوشته خواهد شد. قصد ما تنها يادآوري اين واقعيت است که در درون دستگاه دولتي ضد‌ملي و ضد دموکراتيک کنوني ــ که در مجموع خويش «طبق قانون» به زبان مردم مي‌چرخد ــ دستگاه ترور سازمان يافته‌اي وجود دارد که بر هيچ قانوني متکي نيست، جز خدمت به مرتجعترين و هارترين محافل دربار پهلوي و امپرياليسم. در حال حاضر دولت واقعي که بقيه دستگاه دولتي را هم زير چکمه خود مي‌کوبد، همين دستگاه ترور و آدم‌کشي است. 13

 

شخص شاه نيز درباره علل تشکيل سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک) اظهار نظر کرده است. او ضمن اينکه ساواک را سازماني نظير دستگاههاي اطلاعاتي کشورهايي چون آمريکا، انگليس، فرانسه و غيره مي‌داند، 14 مبارزه با کمونيسم و گروههاي مختلف چپ را دليل اصلي شکل‌گيري ساواک اعلام مي‌کند. شاه تصريح دارد که ايران به خاطر داشتن مرزهاي طولاني با شوروي، همواره در معرض خطر بود و ساواک مأموريت يافت با سرکوب حزب توده و ساير گروههاي چپ، خطر سلطه شوروي را در ايران از ميان بردارد:

 

              ساواک پس از ماجراي مصدق، به منظور مبارزه با عمليات براندازي کمونيستها در ايران تشکيل شد. من نمي‌خواستم نسبت به رويۀ دول غربي در برابر کمونيستها، اظهارنظر و قضاوت کنم ولي فراموش نکنيم که ايران داراي يک مرز مشترک طولاني با اتحادجماهيرشوروي است. گرچه ما موفق شديم با اين کشور روابط مودّت‌آميز حسن همجواري و همکاري اقتصادي برقرار کنيم، با اين وجود بايد بگويم که پس از جنگ جهاني دوم، مناسبات ما خالي از اشکال و نشيب وفراز نبود. زيرادر سالهاي جنگ وتا 1325قسمتي از خاک ايران دراشغال نيروهاي شوروي بود و سپس درآخرين ماههاي حکومت مصدق حزب توده چنان قدرت يافته بودکه اميد داشت ايران را تحت سلطۀ خود درآورد. پس ما ناچار شديم نه به خاطر دفاع از رژيم، بلکه به خاطر تماميت ملي، اين حزب را  غير قانوني و ممنوع اعلام کنيم. 15

 

شاه در جاي ديگر، تشکيل ساواک را براي جلوگيري از اقدامات براندازانه‌اي مي‌داند که پس از کودتاي 28 مرداد1332 در حال شکل‌گيري بود. وي تصريح مي‌کند که براي تشکيل و تجهيز ساواک از سيا بهره گرفته شده بود:

 

              ايجاد ساواک، به منظور مبارزه با فعاليتهاي براندازي خارجي و داخلي عليه استقلال و تماميت ارضي ايران بود. مسئوليت بنيانگذاري ساواک در سال 1332 به سپهبد تيمور بختيار تفويض شد. وي در اين کار از «سيا» کمک خواست. تعداد زيادي از کارمندان ساواک براي طي دوره‌هاي آموزشي به آمريکا رفتند و در ادارۀ مرکزي «سيا» به کارآموزي پرداختند. همچنين دوره‌هاي کارآموزي و بازآموزي انفرادي و دسته‌جمعي، براي کارمندان سازمان اطلاعات و امنيت کشور در غالب سازمانهاي اطلاعاتي اروپاي غربي ترتيب يافت تا با روشهاي آنان آشنايي حاصل کنند. 16

 

کريستين دلانوا در کتاب ساواک با برشمردن موارد بسياري از سلطه نظامهاي کمونيستي طرفدار شوروي در خاورميانه و قاره آمريکا، تشکيل ساواک را در ايران توسط آمريکا، اقدامي جهت جلوگيري از رخنه کمونيسم ارزيابي کرده است:

 

              ... استدلال آمريکاييان چنين بود. البته، آنان از تارومار شدن کمونيستها در ايران خشنود بودند. اما محدوديت سرويسهاي امنيتي ايران را که منحصراً براي داخل کشور سازمان يافته بود به خوبي مي‌شناختند. از بعد از کودتاي 28 مرداد 32، مستشاران آمريکايي در سرويسهاي امنيتي ايران کار مي‌کردند. آنها بودند که تصميم گرفتند ادارات مختلف امنيتي را در يک سازمان واحد جمع کنند که وظيفه‌اش اساساً فعاليت ضدجاسوسي در جهت اتحاد جماهير شوروي باشد. آمريکاييان ميان تهديد شوروي و خطر کمونيسم داخلي تفاوتي نمي‌ديدند. لذا، به جاي ايجاد دو سازمان مستقل، يکي براي مراقبت درون‌مرزي و ديگر براي مراقبت برون‌مرزي، هر دو وظيفه را درون سازمان واحدي متمرکز کردند. مادۀ ‌اول قانون تأسيس ساواک، گردآوري اطلاعات براي امنيت کشور بود و ماده دوم آن، تعقيب عمليات جاسوسي از هر سنخ. 17

 

محسن مبصر از رؤساي شهرباني دوره پهلوي هم، ضمن اينکه تأسيس ساواک را در راستاي مبارزه با کمونيسم و حزب توده ارزيابي مي‌کند، تصريح دارد که اين هدف هيچ‌گاه از سوي ساواک جدي گرفته نشد و اقدام مؤثري در مبارزه با حزب توده و گروههاي چپ صورت نگرفت. 18 منوچهر هاشمي هم با ارائه تاريخچه‌اي از فعاليت کمونيستها و حزب توده در ايران دوره پهلوي و اقداماتي که براي جلوگيري از گسترش مرام کمونيستي در ايران صورت گرفته بود، تشکيل ساواک را در راستاي تداوم اين مبارزه و از ميان برداشتن گروههاي چپ و حزب توده ارزيابي مي‌کند. 19

 

مروري گذرا به کارنامه ساواک در طول حدود بيست و دو سال فعاليت آن، نشان مي‌دهد که نمي‌توان مبارزه با حزب توده و کمونيسم را تنها علت تشکيل ساواک دانست. شايد به دلايل عديده‌اي آمريکا فکر مبارزه با کمونيسم را به حاکمان وقت ايران القا کرده باشد، اما آنچه شد آني نبود که ادعا مي‌شد. البته ساواک در طول دوران فعاليت خود گروههاي چپ را نيز به شدت تحت تعقيب قرار مي‌داد، اما اين تنها مأموريت و يا حيطه عمل آن نبود، بلکه ساير گروههاي سياسي، مذهبي، فرهنگي و ... نيز هيچگاه از تيررس حملات اين سازمان در امان نماندند. روحانيون و علماي مبارز، گروههاي سياسي طرفدار مصدق (جبهه ملي ـ نهضت ‌آزادي) و دهها گروه و تشکل ديگر، از سوي ساواک تحت تعقيب قرار گرفتند که هيچ‌يک با گروههاي چپ همسويي نداشتند. بنابراين نمي‌توان پذيرفت که تشکيل ساواک صرفاً براي مبارزه با کمونيسم و از ميان برداشتن گروههاي چپ و حزب توده در ايران بنيان نهاده شده باشد.

 

_______________________________

 

1. حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي: خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست، ج 1، چ 10، تهران، اطلاعات، 1370، ص 289 .

2. محمدحسنين هيکل، ايران؛ روايتي که ناگفته ماند، ترجمه حميد احمدي، چ 4، تهران، الهام، 1366، ص 126-128 .

3. ب. کيا، ارتش تاريکي، چ1، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376، صص 65-68 .

4. شمس آل‌احمد، از چشم برادر، چ1، قم، کتاب سعدي، 1369، صص 87-92 .

5. احمد فاروقي و ژان لوروريه، ايران بر ضد شاه، ترجمه مهدي نراقي، چ 1، تهران، اميرکبير، 1359، صص 141ـ146 .

6. جان. دي. استمپل، درون انقلاب ايران، ترجمه منوچهر شجاعي، چ 1، تهران، رسا و نگارش، 1377، صص 19-20 .

7. ويليام سوليوان، مأموريت در ايران، ترجمه محمود مشرقي، چ 1، تهران، هفته، 1361، ص 69 .

8.  منوچهر هاشمي، داوري؛ سخني در کارنامه ساواک، چ 1، لندن، ارس، 1373، صص 97-98 .

9. همان، صص 98-99 .

10. همانجا.

11. منصور رفيع‌زاده، شاهد: خاطرات منصور رفيع‌زاده، ترجمه اصغر گرشاسبي، چ 1، تهران، اهل‌ قلم، 1376، صص 24-25 .

12. براي کسب اطلاعات بيشتر در اين باره بنگريد به: جيمز. ا. بيل، شير و عقاب: روابط بد فرجام ايران و آمريکا، ترجمه فروزنده برليان، چ1، تهران، فاخته، 1371، صص 139-145 .

13. احسان طبري، پنجاه سال تبهکاري و خيانت سلسله پهلوي، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا، صص 18-19 .

14. محمدرضا پهلوي، پاسخ به تاريخ، به کوشش شهريار ماکان، چ1، تهران، شهرآب، 1371، ص 369 .

15. همان، ص 370 .

16. همان، ص 371 .

17. کريستين دلانوا، ساواک، ترجمه عبدالحسين نيک‌گهر، چ1، تهران، طرح‌نو، 1371، صص 65-67 .

18. محسن مبصر، پژوهش؛ نقدي بر خاطرات فردوست، آمريکا، نشر کتاب، 1996، صص 274-275 .

19. منوچهر هاشمي، صص 85-93.

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org