علي عابدي
حدود يكصد سال پيش شاعري توانمند، خوش ذوق، ولايتي و از دوستداران اهل بيت(ع) از شهر قزوين به نام حاج حسين بابا متخلص به (مشكين) براي اينكه مجالس عزاداري حضرت اباعبدالله(ع) از رونق بيشتري بهرهمند گردد و مجالس روضه و سينهزني باشكوهتر برگزار شود تصميم گرفت اشعاري را در دستگاههاي موسيقي بسرايد به نحوي كه نوحه در يكي از دستگاههاي موسيقي مانند سهگاه، چهارگاه، بيات ترك و ديگر دستگاهها شروع ميشد و در همان دستگاه به پايان ميرسيد. هر نوحه شرح حال كامل يكي از شهداي كربلا يا ائمه معصومين (عليهمالسّلام) بود كه با استناد به مقاتل و احاديث و روايات صحيح نظير لهوف ابن طاووس و منتهيالآمال سروده ميشد. اين سبك كه توسط مرحوم مشكين ابداع شد «زمينهخواني» نام گرفت.
مرحوم مشكين همعصر و از دوستان شاعر پرآوازه آن دوران مرحوم عارف قزويني بود. و از عارف قزويني در ابداع سبك زمينهخواني كمك فراواني گرفت زيرا عارف قزويني به تمام دستگاههاي موسيقي مسلط بود.
مرحوم مشكين پس از ابداع سبك زمينهخواني از قزوين به تهران عزيمت نمود و در تهران و شهرري با استقبال پرشوري از طرف مداحان و سخنوران و سردمخوانان آن زمان مواجه شد و اين سبك جديد در تهران و شهر ري در پاتوقهاي عزاداري كه معمولا در منازل و حسينيهها و بعضي از گذرها و تكيهها در بعضي از روزهاي هفته مثل شبهاي جمعه و پنجشنبه منعقد شده براي حضرت سيدالشهدا(ع) عزاداري ميكردند رواج يافت، بهطوري كه هيئتهاي هفتگي در تهران و شهرري گسترش يافت و تقريبآ تمام شبهاي هفته در تهران و شهرري در طول سال اين مجالس برگزار ميگرديد و هنوز بعد از گذشت سالها اين مجالس در چند پاتوق در تهران و چند پاتوق در شهرري برقرار است.
بعد از گذشت چند سال از عزيمت مرحوم مشكين به تهران و سرودن نوحههاي زمينهخواني در دستگاههاي مختلف موسيقي و استقبال پرشور مستمعين سبك زمينهخواني به اوج شكوفايي رسيد و هر مداحي كه ميخواست نوحههاي زمينهخواني را در مجالس و پاتوقها بخواند ميبايست به تمام دستگاهها و رديفهاي آوازي آشنايي كامل داشته باشد و بايد زحمت ميكشيد و اين خود يك اصل براي مداح بود و به همين خاطر هر كسي نميتوانست نوحهها را بخواند و حتمآ بايد دستگاههاي موسيقي را فراميگرفت.
رفتهرفته شاعراني ديگر در آن زمان شروع به سرودن نوحه در سبك زمينهخواني نمودند كه به غير از چند نفر نوحههاي آنها به دليل آنكه رديفها را رعايت نميكردند چندان مورد استقبال قرار نگرفت. اما نوحههاي مشكين تاكنون به عنوان بهترين و به عنوان مرجع در اين سبك باقي مانده است.
اشعار مشكين در قالب غزل، قصيده، مسمّط، رباعي و نوحههاي زمينهخواني طرفداران زيادي پيدا كرده بود. سردمخوانان از اشعار وي كه در قالب غزل و قصيده سروده بود در محافل و مجالس سردمخواني و سخنوري استفاده ميكردند. مداحان نيز نوحههاي زمينهخواني را در هيئتها و پاتوقها براي مستمعين ميخواندند و به روضه و عزاداري ميپرداختند.
در پايان هر نوحه و آخرين دم از نوحه نام مشكين به عنوان تخلص برده ميشد و مستمعين با شنيدن نام مشكين به وجد ميآمدند. مشكين در قالب غزل، قصيده، مسمّط و رباعي اشعار فراواني در مدح و منقبت چهارده معصوم(ع) و شهداي كربلا سروده است. و در ديگر عرصههاي شعر و ادب مانند نقّالي و سردمخواني و سخنوري شاهكارهايي از خود بر جاي گذاشته است.
نوحههاي او در دفترچههايي به نام دستك نوحه يا بياض نوشته ميشد و مداحان نوحهها را يا از خود مشكين يا شاگردانش و يا با چند واسطه از مشكين ميگرفتند. در آن زمان به علت اينكه اكثر مردم و بعضي از مداحان از سواد خواندن و نوشتن بيبهره بودند براي اينكه بتوانند از نوحهها استفاده كنند هنگام خواندن نوحه توسط مداحي ديگر نوحه را حفظ ميكردند يا كساني كه سواد داشتند و ميتوانستند تند بنويسند متن نوحه را مينوشتند تا مداحان بتوانند در پاتوق خود نوحه را بخوانند. متأسفانه اكثر نوحهها كه افراد تندنويس مينوشتند و در دستكها موجود است داراي نواقصي است.
در سالهاي پاياني زندگي مرحوم مشكين چند نفر از دوستان و شاگردانش از او خواستند تا تمام اشعار و نوحههاي خود را به چاپ برساند. اما اجل به اين شاعر خوشذوق امان نداد.
از تاريخ فوت مشكين و آرامگاهش هيچ سندي در دست نيست. اما هميشه نامش در قلب مداحان و مياندارها و مستمعين جاويدان است. هماكنون بعد از گذشت سالها در تهران و شهرري در تمام هيئتها و پاتوقهاي هفتگي و در مجالس عزاداري و سينهزني كه به سبك زمينهخواني برگزار ميشود از مرحوم مشكين به نيكي ياد ميكنند و از اشعار و نوحههايي كه براي غربت و مظلوميت چهارده معصوم(ع) سروده استفاده ميكنند.
بعد از وفات مرحوم مشكين اشعار و نوحههاي او بين شاگردانش تقسيم شد و بعضي از اشعار و نوحهها هم متأسفانه در هيچ جا ثبت نشد. از شاگردان مخصوص مشكين ميتوان از فردي به نام حسينعلي معروف به حسينعلي آتشانداز نام برد كه بيشترين آثار مشكين را نزد خود داشت كه در اواخر عمرش تعداد چند نوحه آن هم ناقص و حدود چهل غزل و قصيده و مسمّط از آثار مشكين را به درخواست يكي از چاپخانهها به نام شهشهاني در چهل صفحه به چاپ رساند و نام كتاب را خزينهالاشعار مرحوم حاج حسين بابا (مشكين) نهاد.
از ديگر شاگردان مرحوم مشكين حاج آقارضا خوشنويس سرآمد سخنوران و سردمخوانان بود كه نگارنده اين سطور حدود ده سال در نزد ايشان تلمذ نمودم.
از نوحههاي مرحوم مشكين ميتوان از نوحه سلطان قيس كه در دستگاه سهگاه سروده شده، نوحه هلال ابن نافع در دستگاه چهارگاه، نوحه حضرت ابوالفضل در دستگاه ماهور و... نام برد.
بعد از مشكين مرحوم مبهوت اشعار و نوحههايي به سبك زمينهخواني سرود كه اشعار وي بهطور پراكنده ميباشد و در يك مجموعه منظم به چاپ نرسيده و اشعار چنداني هم نسروده است. تعدادي نوحه كه بيش از چهل نوحه نيست و كمتر از اين عدد شعر در قالب غزل و مسمّط و ديگر قالبهاي شعري آن هم پراكنده و در دفاتر شخصي مداحان (دستكهاي نوحه) ميباشد. در بين سرودههاي مرحوم مبهوت حدود پانزده نوحه داراي اهميت ميباشد كه در آن تمام اصول را رعايت كرده و تقريباً نزديك به نوحههاي مشكين سروده است. به غير از مرحوم مبهوت مرحوم خاكي نيز به سبك زمينه نوحه سروده است و اشعاري نيز دارد. او هم مانند مرحوم مبهوت داراي كتاب و يا ديوان نيست. مرحوم خاكي حدوداً سي و پنج نوحه سروده كه حدود پانزده نوحه آن خيلي نزديك به سرودههاي مشكين است و بقيه نوحهها اهميت چنداني ندارد.
مرحوم مفلوك نيز يكي از شاعراني است كه اشعار و نوحههايي در اين سبك سروده است اما متأسفانه مانند شاعران قبلي سرودههايش را فقط ميتوان در دفترچههاي مداحان (دستك نوحه) كه به طور پراكنده در اختيار بعضي قرار دارد ملاحظه نمود و مجموعهاي منسجم از وي كه شامل كتاب و يا ديوان باشد وجود ندارد. مرحوم مفلوك حدود بيست اثر در قالب نوحه زمينهخواني و ابياتي در قالبهاي غزل، قصيده و چند تركيببند سروده است.
در قالب نوحههاي زمينهخواني آثار مرحوم مفلوك شباهت زيادي به سرودههاي مشكين دارد و والحق والانصاف نوحههايي را كه سروده بسيار زيباست و تمام آنها در دستگاه سروده شده و هر نوحه در هر دستگاهي كه شروع ميشود در همان دستگاه هم به اتمام ميرسد.
مرحوم حاج احمد صالح هم كه متأسفانه چند سال پيش رحلت نمودند در اين سبك نوحههايي سروده است. ايشان يكي از مداحان و سخنوران و شاعران بود كه از فن سخنوري مطلع و آشنا به علم موسيقي و يكي از سخنوران و مداحان با سابقه در سبك زمينهخواني بود. وي آثار ارزشمندي در قالب غزل، قصيده، مسمط، تركيببند، ترجيعبند، رباعي و سخن در چندين جلد كتاب از خود به يادگار گذاشته است. كتابي با عنوان ران ملخ يكي از آثار وي ميباشد. يكي ديگر از اين شاعران كه در همين عصر اشعاري در قالب نوحه زمينهخواني سروده حاج ابراهيم ذوالفقاري متخلص به حجت ميباشد. حجت ساكن شهر ري است و از روي سبك بعضي از نوحههاي مرحوم مشكين تعدادي نوحه در يك دستگاه سروده است. وي در ديگر قالبهاي شعر مانند غزل، قصيده، رباعي و مخمّس اشعاري سروده است.
سبك زمينهخواني داراي چند ويژگي ميباشد و مهمترين آن اين است كه حتمآ مداح بايد بر دستگاههاي موسيقي و گوشههاي آوازي مسلط باشد تا بتواند نوحهها را در دستگاهي كه شاعر سروده به راحتي بخواند و مستمع از شنيدن آن احساس رضايت نمايد.
در گذشته اكثر مداحان اين سبك، هم از دانش آواز بهرهمند بودند و هم از فن سخنوري مطلع و آگاه و به غير از اينكه نوحههاي زمينه خواني را خيلي عالي ميخواندند در سردمخوانيها هم حرف براي گفتن داشتند و مستمعين از خواندن آنها لذت ميبردند.
يكي از اين مداحان و سخنوران كه در تهران جايگاه خاصي داشت مرحوم حاج رضا تابش اكبري معروف به رضا خوشنويس بود. مرحوم حاج رضا خوشنويس از سخنوران بسيار موفق و از سردم خوانان نامي و حرفهاي دوران گذشته است. او از جمله كساني بوده كه وقتي براي خواندن وارد محلي ميشده كه در آنجا سردم بسته شده است زنجير قروق را به احترامش باز ميكردند و بعد از آن وي را با احترام به بالاي مجلس كه همان سردم ميباشد ميبردند و در هنگام خواندن همزمان با دو طرف سردم كه هر طرف را دم ميناميدند مشاعره مينموده، يعني اينكه همزمان با دو سخنور در دودم سردم به مشاعره ميپرداخت و سخنوران در حضور وي احساس عجز مينمودند. وي در مداحي زمينهخواني هم از اساتيد اين سبك به شمار ميآمد و آثاري در قالب نوحه و غزل و مخمّس از وي به جا مانده است. در شهر ري مرحوم دايي محمد قرباني معروف به دايي محمدآقا از مداحان مطرح اين سبك بود.
نوحه هلال ابن نافع در دستگاه چهارگاه اثر مشكين بابا:
هلال از من چه ميپرسي
مرا اين سرزمين خوش وعدهگاه است
من و اين نوجوانان را
هلال اين سرزمين خوش قتلگاه است
هلال اين سرزمين
(ريز)
بن سعد لعين / بندد آب فرات / يعني آب حيات
از ظلم و ستم / بر روي سكينه
(دم)
ما بيكسان را اي هلال اينجا وعدهگاه است
سر دادگان را اي هلال اينجا قتلگاه است
(اوج)
هر كس كه با ما از ازل همعهد و پيمانست / آي همعهد و پيمانست
بايد در اينجا سر دهد اين كوي جانانست / آي اين كوي جانانست
(دم)
اين كرببلاست وادي بلاست
وادي بلاست اين كرببلاست
(اوج)
آي رهرو منزل عشقيم وز سر حد عدم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمدهايم
(دم)
آي اين وعدهگاه است اي هلال
آي اين قتلگاه است اي هلال
(فرود)
كارم چه در اين سرزمين افتاده مشكل / افتاده مشكل
(جواب سينهزن)
اي همرهان از ناقهها گيريد و محمل / گيريد و محمل
اين است و دشت كربلا ما را چو منزل / ما را چو منزل
...
آي مشكين به قربان سرت
آي قربان زخم حنجرت
نوحه حضرت عباس(ع)، سبك: زمينهخواني، شاعر: مشكين، در دستگاه ماهور:
غلتيده به خوني اي مه تابان واي
برادر مه تابان واي
افتاده زهجرت به دلم نيران واي
برادر به دل نيران واي
يعني به حرم غلغله و افغان واي
برادر ببين افغان واي
از تشنگي آتش به دل طفلان واي
برادر دل طفلان واي
علمدار (جواب سينهزن) ابوالفضل
وفادار (جواب) ابوالفضل
سپهدار (جواب) ابوالفضل
زغم يار (جواب) ابوالفضل
(ريز)
رفتي و من ز جان و نااميدم (جواب) علمدار رشيدم
رفتي و من خيري ز تو نديدم (جواب) علمدار و رشيدم
(دم)
غمخوار من (جواب) تو بودي
صبر از دلم (جواب) ربودي
غم بر غمم (جواب) فزودي
رفتي و زدي نار الم بر دل واي / واي و واي ز بي برادري
در دل افتاده آذري
(فرود)
كز الم فراق تو (2) چهره ماه و مشتري (2) (جواب سينهزن)
اي فلك ستيزهگر (2) چند كني ستمگري
تيره مكن ز غم دگر (2) چهره ماه و مشتري
(اوج)
ميروي و ميكني خون به دل زارم
ميروي و ميكَني خيمه ز گلزارم
(ريز)
اي جوان، از غمت گريه بود كارم
از غم هجر تو به غل گرفتارم
(سنگين)
تا تو بيدست شدي من هم از غم
بر سر خويش زدم دست ماتم
قامت سرو من از اين الم خم
(فرود)
قطع ديدار مكن / با الم يار مكن / شاه انس و جان را (جواب سينه زن)
اي فلك خوار مكن دور از وطنان را
صيد كفار مكن عباس جوان را
بي مدد كار مكن اين سينه زنان را
(سنگين)
تا بسته شد از روي چو ماهت نظر من نور بصر من
از قامت رعناي تو خم شد كمر من اي تاج سر من
رفتي و زدي نار الم بر جگر من اي نو ثمر من
(واگويه نوحه)
هر آن باغي كه چون من زد خزانش
نبيند خيري از باغ باغبانش
واي / الان انكسر ظهري و انقطع الرجايي
و قلّت حيلتي.
(دم)
شد اي شهريار مشكين (2) گريه كار مشكين
شد گريه كار مشكين (2) اي شهريار مشكين
صفحه 2