مشاهير زنان
ماه شرف خانم
آسيه آل احمد
ماه شرف متخلص به مستوره دختر ابوالحسن بيک در سال 1220ه ق در سنندج متولد شد. 1 او از طايفه قادري بود که از نزديکان حکام ولايت اردلان محسوب ميشدند. پدر و پدربزرگش ناظر صندوقخانه ولايت و از صاحب نامهاي اين منطقه بودند. ماه شرف خانم بسيار با استعداد و خوش ذوق بود به تحصيل و هنر روي آورد و از نامآوران کردستان شد. او در کنار علمآموزي به سرودن شعر پرداخت و خط را هم خوب مينوشت. علياکبرخان وقايعنگار پسرعمويش او را چنين معرفي کرده است: «عموزاده حقير (ماه شرف خانم) اسم و متخلص به مستوره فيالواقع سزاوار است نظر به فضل و کمال و خط و ربط و شعر و انشائي که اين عفيفه دارا بود، اسم او را مورخين عالم درصفحات تاريخ خود به يادگارثبت و ضبط نمايند قريب بيست هزار شعر ديوان غزليات و قصايد و غيره را دارد». 2 همچنين رضاقلي خان هدايت که از معاصرين مستوره بوده است در کتاب مجمع الفصحا از او چنين ياد ميکند: «از زنان جميله و دانشمند و هنرمند ... شعر ميگفت و مستوره تخلص ميکرد و خطوط را خوش مينوشت ...». 3
ماه شرف با خسروخان والي کردستان ازدواج کرد و در کتاب تاريخ اردلان به شرح علت اين ازدواج پرداخته، که به علت يک سري اختلافات و توطئه عليه خسروخان والي، ابوالحسن بيک پدر ماه شرف خانم به زندان افتاد، پس از مدتي که بي گناهي پدرش ثابت شد خسروخان براي دلجويي، از دختر او خواستگاري کرد. مستوره مينويسد: «والد و اعمام مولفه را هم بسبب بي جرمي از قيد آزاد و بانواع مراحمشان دلشاد فرمودند و طرح مواصلت را به مصاحبت کمينه انداختند و عاقبت بطريق مجلل داخل حرم جلال آمدم». 4
ماه شرف خانم به عنوان همسر دوم والي وارد خانه او شد. همسر اول خسروخان حسن جهان خانم (واليه) دختر فتحعليشاه قاجار بود. از روابط اين دو زن در کتب چيزي نوشته نشده فقط برخي آوردهاند که هر دو از عياشيهاي والي و بي مهريهاي همسر خود شاکي و ناراضي بودند و در اشعارشان به اين نکته پرداختهاند. 5
خسروخان والي در سال 1250ق بر اثر بيماري درگذشت. مستوره در سال 1250 همسر خود را از دست داد، او اندوه خود را چنين روايت ميکند : «در اواخر شهر ذيحجهالحرام سنه 1249 آن نور حدقه حشمت و شوکت ... چون بدرد جگر دچار آمده، و بعلت غلبه سودا بمعالجه و مدارا نپرداخت آناً فاناً مرضش در تزايد ميبود و کمينه که با آنحضرت شرف همبستري داشتم و بمصاحبت روز و شب و وزارت اندرون سربلند بودم مدت دو ماه بعلت بيمارداري و پرستاري خواب راحتم بچشم آشنا نشدي، عاقبت آمد بسرم آنچه از آن ميترسيدم... سوء مزاج والي جوان شدت بهم رسانيده معالجهپذير نيامد تا در يوم پنجشنبه دويم شهر ربيعالاول سنه 1250مرغ روح پرفتوحش با هزار حسرت و ناکامي سوي رضوان شتافت». 6 ماه شرف بارها در اشعار خود به مرگ همسر پرداخته:
کارم همه ناله است و شيون بي تو آماجگه بلا شده تن بي تو
جانا به صفاي دوستي در چشمم عالم ماند بچشم سوزن بي تو 7
مستوره پس از درگذشت خسروخان والي تا سال 1263 در سنندج زندگي کرد. در اين زمان اختلافات حکومتي مابين خسروخان ارمني والي جديد و رضاقلي خان اردلان حاکم قديم اتفاق افتاد و پس از شور و مشورت بين سران اردلان تصميم به کوچ گرفته شد که مستوره نيز به همراه عمو و ديگر افراد خانوادهاش به ميان ايل بابان در شهر سليمانيه عراق که آن زمان زيرنظر عثماني بود رفت. مستوره در کتاب تاريخ اردلان اين ماجرا را چنين تعريف ميکند: "رضاقلي خان تمامي اعزه و اشراف و اهالي ولايت را احضار نموده، پس از شور و مصلحت بسيار طريق کوچ و فرار را به ولايت بابان اختيارکرد و جمعي کثير از برنا و پير پاي به مقام جلاي وطن نهاده و ناميد از توقف مقام مالوف گشتند ... به يکي از قراي شهر زور که به «سرکت» مشهور است رسيده و اقامت گزيديم " در ادامه مستوره بيان ميکند که چگونه به دعوت پسرعمۀ خود به سليمانيه عراق راهي شدهاند: «حسينقلي خان عمهزاده مؤلف ... به مجرد استماع اين خبر آدم با اسب و قاطر فراوان فرستاده از خانواده ما بقدر صد نفر را از اناث و ذکور از شهر زور کوچانيده به شهر سليمانيه آوردند و از جانب خود محل اقامت به جهت يکان يکان شخص و با هر يک بقدر کفاف تعارف به عمل آوردند». 8 از واقعه کوچ مدتي نگذشته بود که حسينقلي خان فوت کرد. بر اثر مرگ او مستوره نيز از ناراحتي زياد بيمار شد و در محرم 1264 بر اثر بيماري درگذشت. 9
مستوره که زني هنرمند و شاعر بود از خود يادگارهاي زيادي به جاي گذاشته است. ديوان شعر او به سعي و تلاش حاجي شيخ يحيي سرپرست وزارت فرهنگ کردستان در سال 1304ش جمعآوري شد و با کمک و همت ميرزا اسدالله خان کردستاني و مباشرت حاج محمد آقا رمضاني صاحب کتابخانه شرق سابق و کلاله خاور در تهران به چاپ رسيد. 10 مستوره در زمان حيات خود با شعرايي چون جندقي و ملا خضرنالي شاعر کرد مشاعره داشت و اشعار او بيشتر عرفاني و اجتماعي است. 11 از ديگر آثار او کتاب تاريخ اردلان است که شرح حال حاکمان کردستان و وقايع دوران آنها را به تحرير درآورده و به جرئت ميتوان گفت مستوره اولين زن ايراني مورخ بوده است. اين کتاب يکي از منابع تاريخ کردستان محسوب ميشود و توسط ناصر آزادپور حدوداً در سال 1324 ش تصحيح و چاپ شده است. 12 از ديگر آثار او کتاب معجمالادباء است که در سال 1328 ش در سنندج منتشر شد و رسالهاي در عقايد و شرعيات دارد. 13
نمونه اي از اشعار مستوره کردستاني:
من آن زنم که به ملک عفاف صدر گزينم زخيل پردگيان نيست در زمانه قرينم
به زير مقنعه ما را سري است لايق افسر ولي چه سود که دوران نموده خوار چنينم
مرا ز ملک سليمان بسي است ننگ هميدون که هست کشور عفت همه به زير نگينم
****
رفتيم و پس از خود رقم خير نهشتيم با آب گنه توشه عقبي بسرشتيم
امروز بدين عالم خاکي به چه نازيم فرداست که بيني همه خاک و همه خشتيم
بس کار مناهي که در اين مرحله کرديم بس خار معاصي که در اين مزرعه کشتيم
از مسجد و محراب به دوريم و تو گويي ماننده پيران کليسا و کنشتيم
در حشر ز نيک و بد ما دوست چه پرسد نيکيم از اوييم و از اوييم چو زشتيم
المنة لله که "مستوره" من و دل جز يار بساط از همه ديّار نوشتيم
|
زنان کرد
|
|
____________________________
1. عبدالرفيع حقيقت، تاريخ نهضتهاي فکري ايرانيان، تهران، شرکت مولفان و مترجمان ايران، 1368، ج 5. ص150 .
2. علياکبر وقايعنگار کردستاني، حديقه ناصريه در جغرافيا و تاريخ کردستان، تهران، محمد رئوف توکلي، 1364، ص 321 .
3. مهدي بياني، احوال و آثار خوشنويسان نستعليقنويسان، تهران، دانشگاه تهران، 1348، ج3 ، ص 610، به نقل از مجمع الفصحا آورده است.
4. ماه شرف (مستوره) کردستاني، تاريخ اردلان، مصحح ناصر آزادپور، بي جا، بي نا، بي تا، ص 178 .
5. دايرةالمعارف زن ايراني، تهران، رياست جمهوري مرکز مشارکت زنان، بنياد دانشنامه بزرگ فارسي، 1382، ج 2، ص 851 .
6. ماه شرف (مستوره) کردستاني، ص 180 .
7. همان، ص 181 .
8. همان، ص210 .
9. همان، ص 211 .
10. فخري قويمي، کارنامه زنان مشهور ايران، از قبل از اسلام تا عصر حاضر، تهران، آموزش و پرورش، 1352، ص 96 .
11. محمدحسن رجبي، مشاهير زنان ايراني و پارسيگوي از آغاز مشروطه، تهران، سروش 1374. ص 218 .
12. ماه شرف (مستوره) کردستاني، همان .
13. محمدحسن رجبي، همان .