معرفي کتاب
تاريخ اردلان
آسيه آل احمد
کتابي که براي اين شماره انتخاب شده کتاب تاريخ اردلان نوشته مستوره کردستاني به کوشش و تصحيح ناصر آزادپور در 228 صفحه فاقد ناشر، محل نشر و تاريخ نشر است. در پايان مقدمه مصحح تاريخ 1946م حدود سال 1324ش قيد شده است.
ناصر آزادپور در مقدمه خود به معرفي اين بانو و دلايل چاپ کتاب پرداخته و معتقد است که اين کتاب «در نوع خود بسيار کمياب و پرارج » و شيوه نگارش آن « در کمال سلامت متنهايي روان با سبکي مطبوع و دلکش» دارد. مصحح، اين کتاب را نتيجه سعي زني ميداند که « در اوايل قرن نوزدهم ميزيسته يعني روزگاري که در محيط آسيا آموزش و پرورش نسوان وجود و حتي معني نداشته » است. آزادپور يکي ديگر از دلايل اهميت اين کتاب را در « قدمت شخصيت و پيوند مولفهاش با دودمان بني اردلان» ميداند. او دستيابي به اين نسخه خطي را ارزشمند دانسته و بيان کرده « از آنجايي که نسخه خطي کتاب حاضر بسيار ناياب و منابع استفاده مستوره نيز در تأليف تاريخ متاسفانه بعضي نابود و برخي کمياب گرديدهاند نگارنده را که به آن دسترسي حاصل شده و سعادت مطالعه روي نموده بسي دريغ آمد که چنين گنج ذخاري پنهان از نظر و دور از دسترسي پژوهندگان و دوستداران علم تاريخ باشد. لهذا به تصحيح و تحشيه در کتاب اقدام ورزيدم ».
مستوره کردستاني مقدمه کتاب خود را با حمد خدا و رسولش آغاز کرده و سپس به معرفي خود و دليل نگارش اين کتاب با قلمي روان و شيرين پرداخته است. او درباره خود چنين مينويسد:
اين فقيره حقيره مستوره که زاده آزاده مغفور ابوالحسن بيگ ونواده نيکو نهاده مبرور محمد آقاي کردستاني ... هستم بر دانشوران سخنور و فاضلان هنرگسترعرضه ميدارم ... از برکت آن اختر اوج معرفت و نيرگردون عقل که ميل طبيعي و شوق حقيقي در تربيت اولاد و تقويت اکباد داشت ... دستم به خامۀ آشنايي و چشمم به نامه روشنايي يافت گاهي ميل طبيعي و رغبت فطري به مطالعه کتاب ميکشيد تا روزي به دواوين متقدمين و دفاتر متاخرينم عبور و مرور افتاد، تاريخي از اکراد و تصديقي از اين بلادم بنظر آمد، بعد از مطالعه و پس از مکاتبه ديدم و خواندم که شرحي از کيفيت حال و احوال ولات ولايت کردستان به تحرير و نگارش درآورده بودند. اگرچه مفصلي گفته ولي به عليت اينکه مجملي از آن باقيمانده دري ناسفته بود کمينه که کمترين نخل از گلشن اين روضه ارم بنيان و نسلا بعد نسل نهال سايهپرور اين دودمانم و اکنون قامت استعداد را به زيور انتساب چند با آن سلسله عليه پيراسته ... باطبع وقاد و ذهن نقاد تکميل تفصيل را بر خود لازم ديده به تحرير اين چند سطر پرداختم و احوال خيريت و سعادت مآل سلسله عليه بني اردلان را به قسمي که در تواريخ استفهام گرديده و از متقدمين شنيده و به نظر حقيره رسيده و ديده، در اين نسخه بيان ساخته و مطالعهکنندگان را توقع دعا دارم .
مستوره پس از مقدمه مختصري از تاريخ کردستان از زمان اسطوره و تاريخچه قوم کرد و طوايف آن را بازگو ميکند. نخستين شخصيتي که به آن پرداخته شده بابا اردلان اولين حکومتگر طايفه اردلان در دوره چنگيز و آخرين شخصيت کرد وي خسروخان ارمني (گرجي) است. کتاب با مرگ مستوره در سن 44 سالگي نيمه کاره ميماند. او در انتهاي کتاب به بيماري خود که او را ناتوان ساخته اشاره ميکند «... دو سه روز است جسم و جان از بلاي ناخوشي تب خيز است تا خواست خدا چه باشد؟»
با مرگ مستوره، ميرزا عبدالله منشي باشي عمويش نوشتن کتاب را دنبال ميکند. نوشتههاي او در آخر کتاب تحت عنوان تتمه کتاب آمده است. ميرزا عبدالله هم با رعايت ترتيب حکومت حاکمان اين طايفه را ذکر کرده، آخرين حاکم عباس خان سردار رشيد در دوره رضاشاه است.