قشون دولت عليه ايران
جلال فرهمند
سرزمين ايران در طول تاريخ به لحاظ موقعيت خاص جغرافيايي مورد توجه اقوام
و ملل گوناگون بوده است. اين سرزمين به عنوان پلي طبيعي به محل عبور
قبايل شرقي آسيا به سوي غرب آن و به خصوص آناتولي و اروپا تبديل شده بود.
حال چه اين قبايل براي غارتگري مهيا شده بودند و يا اينكه در حال جا به
جايي براي يافتن مراتع جديد خود براي گوسفندانشان.

حكومتهاي تأسيس شده در اين سرزمين نيز براي حفظ خويش از آسيب اين اقوام و
قبايل مجبور به تشكيل نيروهاي نظامي بودند. بدين دليل ايران همواره از
مردان جنگاور و نظامي بسيار در خود ديده است. البته فراز و فرود قدرت در
ارتش ايران همواره ارتباطي مستقيم با قدرت حكومت مركزي داشته است. در
دورههاي گذشته و خصوصاً در خاندانهاي هخامنشي و ساساني، سپاهيان ايران
از مدرنترين قواي آن روز جهان محسوب ميشدند. ولي پس از افول خاندانهاي
مقتدر حاكم بر ايران و ضعف حكومت مركزي، به رغم پيشرفت فنون نظامي و
لشكركشي در جهان و خصوصاً اروپا نيروهاي نظامي ايران به شكل سنتي خود
باقي ماندند و پيشرفتي نكردند.

در زمان صفويه و مواجهه لشكريان ايران با عثماني و خصوصاً در نبرد
چالدران ضعف مفرط ايرانيان در عدم دسترسي به سلاح آتشين ضعف كار را نشان
داد. به طوري كه حكام صفوي در صدد مدرنيزه كردن ارتش برآمدند. اروپائيان
به دليل نيروي قدرتمند عثماني كه كل اروپا را تهديد ميكرد در صدد باز
كردن جبهههايي در پشت عثمانيان برآمدند و آن دولت صفويه بود. برادران
شرلي بدين منظور به ايران آمدند و هسته اولين توپخانه را در ايران پيريزي
كردند و لشكر ايراني را با قشون جنگلي روز آموزش دادند. پيروزيهاي بعدي
ايرانيان بر عثماني مؤيد اين تأثير مدرنيزه كردن ارتش ايران بود.
با افول خاندان صفوي مجدداً نيروي نظامي ايران رو به قهقرا رفت و هنگام
حكومت قاجاريان كاملاً به شكل سنتي خود بازگشت، يعني جنگها با اتحاد
قبايل و همراه با سلاحهايي چون شمشير و تير و كمان و تا حدودي تفنگهاي
كهنه آن زمان.

با رويارويي جديد ايران و روسيه كه مجهز به جديدترين سلاحهاي رزمي آن
زمان خود بود، فتحعليشاه و وليعهدش عباسميرزا به ضعف شديد قواي ايران
پي بردند و با امضاي قراردادي با فرانسه در زمان ناپلئون به بازسازي آن
پرداختند و مجدداً سپاهي در كنار قواي نظامي ديگر شكل گرفت كه تا حدي با
اصول نبردهاي مدرن آشنا بودند. اين سپاه پيروزيهاي محدودي نيز در مقابل
ارتش روسيه به دست آورد. با شكستهاي متوالي ايرانيان از روسها، پادشاهان
بعدي قاجار كه ديگر از كشورگشايي و جهان گشايي! دست برداشته بودند ديگر
توجه چنداني به ادامه بازسازي ارتش نكردند و هرچه عباسميرزا رشته بود
پنبه گرديد و سپاه ايران به مشتي نيروهاي حقير و فقرزده با لباسهاي مندرس
و اسلحههاي از كار افتاده تبديل شد. ولي البته سران سپاه با لباسهاي
مجلل و شمشير و غيره مبالغ هنگفي از بودجه كل مملكتي ميگرفتند و خرج خود
ميكردند به طوري كه پس از مناصب بالاي وزارت جنگ امور سر رشتهداري
خواهان بسياري داشت به طوري كه در اوايل قرن نوزدهم قوامالدوله براي
دستيابي به اين مقام سي هزار تومان رشوه داد كه فقط حق نامه شاه بيست و
دوهزار تومان بود!

البته در دوره ناصرالدين شاه به صورت مقطعي اصلاحاتي در ارتش صورت گرفت.
مثلاً ظلالسلطان كه خود بر نيمي از مملكت محروسه حكمروايي داشت در
اصفهان سپاهي ويژه با كمك مستشاران اطريشي تشكيل داده بود كه از حيث لباس
نيز شباهتي كامل به لباس لشكريان امپراتور اطريش داشت. و يا ناصرالدين
شاه در سفر به فرنگستان تحت تأثير نيروهاي منظم قزاق روس امر به تشكيل
نيروي قزاق ايراني دارد كه تا اواخر دوره قاجار يكي از منظمترين و
مجهزترين واحدهاي نظامي ايران به حساب ميآمد.
همين نيروي قزاق در اواخر دورة قاجاريه پايه و اساس ارتش جديد ايران
گرديد كه رضاخان كه از دل اين نيروها برخاسته بود مؤسس آن شد.
ساختار نظامي ارتش ايران به سه بخش تقسيم ميشد:
1. پياده نظام 2. نيروهاي ايلاتي كه عمدتاً سواره نظام بودند 3. توپخانه

پيادهنظام مهمترين ركن ارتش بود و شكل سربازگيري آن به صورت «بنيچه»
اعمال ميشد. بر اساس اين نظام هر روستا، بخش يا طايفه متعهد بود كه
متناسب با برآورد درآمد خود، سرباز مورد نياز پياده نظام را تأمين كند.
لباس پياده نظام معمولاً يك شكل بود و اگر دير به دست سرباز ميرسيد كه
معمولاً چنين بود با حالت زشتي وصله و پينه ميشد كه دل هر رهگذري را به
درد ميآورد.
سلسله مراتب نظامي در پياده نظام از كمترين مقام به بالاترين مقام آن
چنين بود:
سرباز، سرجوخه، وكيل، طبالباشي، موذنباشي، شيپورچيباشي، مفتش، نايب،
بيرقدار، آجودان، سلطانياور دوم، ياور اول (سرگرد، ماژور)، سرهنگ(كلنل)،
سرتيپ سوم، سرتيپ دوم، سرتيپ اول (ميرپنج)
عكسهاي انتخاب شده در اين شماره نگاهي به سربازان و قشون ايراني در دوره
قاجار و اوايل پهلوي دارد:
منابع: كتاب تاريخ معاصر ايران كتاب دوم، 1369، ص 93
تحولات قشون در تاريخ معاصر ايران، ناصر تكميل همايون، دفتر پژوهشهاي
فرهنگي، 1376
|