شماره دو


   

 

حكومت استخاره أي

 

جلال فرهمند

 

استخاره در لغت به معني طلب خير كردن و نيكو جستن است. ريشه آن در دين و سنت است و امري است كه با آن با عالم غيب به مشورت مي نشينند تا اعمال دنيوي به خير و نيكويي سپري شود.

 

استخاره بر چند نوع است كه مشهورترين آن استخاره با قرآن و استخاره با تسبيح است. در انواع استخاره نيت درست و به جاي آوردن طهارت و نماز غالباً توصيه شده است و در آن به هر حال شرط است كه تفال و پرسش درباب چيزهايي كه نارواست يا واجب است نباشد.

 

و استخاره با قرآن، بيش از انواع ديگر استخاره، در امر طهارت دقت واجب است. البته بعد از مقدمات، قرآن را مي گشايند و از آيه يا كلمه أي كه در آغاز صفحه راست هست خير بوده يا شر بودن را درمي يابند. حتي در برخي از قرآنهاي چاپ قديم كلمه خير يا شر در بالاي صفحه چاپ مي شد كه اين امر در اين زمان منسوخ شده است.
 

محمد علي ميرزا قاجار بهنگام تبعيد در بندر ادسا


در استخاره با تسبيح نخست نيت مي كنند و چشم را مي بندند. بعد به اندازه ثلث دانه هاي تسبيح يا كمتر از آن را در فاصلة انگشتان دو دست خويش مي گيرند. اين تعداد را دو دانه دو دانه طرح مي كنند (مي افكنند) در آخر يك دانه ماند علامت خير است و اگر دو تا ماند علامت شر.

 

در زمان حاضر اين امر بيشتر در مورد مراسم ازدواج و تفحص پيرامون خواستگاران انجام مي شود. ولي در قديم كاربردي بيشتر و اجتماعي داشت. به طوري كه بسياري از خلفاء و سلاطين و سران براي انجام كارهاي خود از اين امر كمك مي گرفتند؛ معاويه در انتخاب پسرش يزيد به وليعهدي خود، مامون خليفه عباسي براي انتخاب عبدالله بن طاهر به امارت لشكر خويش و…

 

در تاريخ معاصر نيز جالب ترين آنها، استخاره محمدعليشاه براي به توپ بستن مجلس شوراي ملي و نيز استخاره ناصرالدينشاه براي ضرب پول تقلبي است!! كه صد البته اين امر براي مشروعيت بخشيدن و تطهير امور خلاف عرف و دين مزيتي فراوان داشت و دهان بسياري را مي بست!! البته به تناسب استخاره پادشاهان، زيردستان نيز از مزاياي آن استفاده مي كردند، چنانكه در سند ارائه شده در اين شماره بهارستان كه تلگرافي از اميرنظام به قوام السلطنه در آغاز قرن چهاردهم هجري شمسي است چنين برمي آيد كه: اميرنظام براي وسعت بخشيدن به محدوده جغرافيايي حكومت خويش چاره أي نديد جز آنكه دست نياز به سوي استخاره زند و بد آمدن آن را بر حكومت يك ايالت (كرمانشاه) دستاويزي براي استخاره مجدد و حكومت بر دو ايالت (كرمانشاه و همدان) داند. و يا للعجب كه اين بار مطابق ميل ايشان استخاره بسيار خوب و مقبول آمد كه مباركشان باشد. متن سند را با هم مي خوانيم:

 

ادامه تلگراف    ( ص 2 )

 تلگراف امير نظام به

قوام السلطنه در خصوص استخاره

( ص 1 )

 

اداره تلگرافي دولت عليه ايران

 

از همدان به طهران                          تاريخ وصول 19 ثور 1300

 

مقام منيع رياست الوزراء عظام دامت شوكته، به طوري كه خاطر مبارك مسبوق است در بدو تكليف حكومت كرمانشاهان استخاره كرده بد آمد پس از چند روز به  نمايندگان كرمانشاهان استخاره نمودم مساعدت نكرد. همان قسم كه حضورا عرض كردم تصميم قطعي موقوف به ورود همدان و تجديد استخاره در اينجا باشد در اينجا هم شقوقي  استخاره كردم هيچ يك مساعد نشد شق ديگري به نظر رسيد استخاره نمودم كه به ترتيب سابق حكومت كرمانشاهان و همدان توام باشد خوب آمد در اين صورت هرگاه راي مبارك هم به اين ترتيب موافق باشد رمزاً جواب مرحمت شود تا عرايض و مطالب لازمه را به عرض برسانم.

 

18 ثور            اميرنظام

 

ناصرالدين شاه بهمراه دو تن از زنان خود
 ( شمس الدوله ، عاليه خانم )

                                 
 

 

منابع: مجله سخن، سال 13 صص 545 تا 560

مجله يادگار سال پنجم، ش 8 و9

مردم و ديدنيهاي ايران، نوشته كارلا سرنا، زوار، 1362
















 
 
www.iichs.org