موسسه
مطالعات تاريخ
معاصر ايران (رجال) WWW.IICHS.ORG
سيد جلالالدين تهراني: رئيس شوراي سلطنت
اکبر مشعوف سيد جلالالدين تهراني در 1272 در تهران به دنيا آمد. پدرش سيد علي شيخالاسلام مرندي از علما و رجال ديني بود. سيد جلال مدتي در مدرسه تربيت درس خواند سپس در مدرسه سپهسالار به تحصيل علوم ديني مشغول شد و لباس روحانيت بر تن نمود. وي اساتيد بزرگ زمان خود را درک نمود مرحوم حاج آقا مهدي منجمباشي در استخراج تقويم، آقا شيخ باقر گنابادي در عرفان، شيخ سعيد خوئي در رمل، آقا ميرزا محمود قمي در حکمت و الهيات، آقا داود عرب در جفر، آقا غلامحسين در عدد، ميرزا ابراهيم در طب، ميرزا نظامالدين خان در هندسه، ميرزا محمود خان کوکبشناس در هيئت، ميرزا علياکبر خان در السنه خارجه، ميرزا محمود خان پسر ميرزا کاظم در شيمي، کمالالملک در نقاشي، ميرزا اسدالله خان مازندراني در نجوم و تعيين کواکب و مسيو نرنکل فرانسوي در حساب. سيد جلال در جواني به مراتب عالي علمي رسيد و مورد توجه بزرگان و دانشمندان قرار گرفت. در همان ايام رصدخانهاي در منزل خود داير کرد و با اغلب رصدخانههاي دنيا در ارتباط بود. وي با گذشت زمان در تهران معروفيت پيدا کرد و با افرادي چون سيد حسن مدرس، ميرزا حسن مستوفيالممالک، مشيرالدوله، تيمورتاش و مؤتمنالملک حشر و نشر داشت. در 1301 از طرف مستوفيالممالک به معاونت وزارت معارف منصوب شد ولي آن سمت را نپذيرفت و به کار منجمي ادامه داد. در 1307 که سيد حسن مدرس، در منزلش از طرف سرتيپ درگاهي توقيف و تبعيد شد. سيد جلال هم آنجا بود و او را نيز بازداشت کردند و چندي در زندان به سر برد. از 1307 نشريهاي به نام گاهنامه به صورت سالنامه منتشر نمود. وي در 1313 از طرف دولت به اروپا سفر کرد و در بروکسل و پاريس، تحصيلات خود را در رشته نجوم تکميل نمود و مدتي در بروکسل به تدريس مشغول شد. سيد جلال در اين دوران با دختري بلژيکي (در بعضي منابع سوئيسي) ازدواج نمود ولي از او صاحب فرزندي نشد. با مراجعت به ايران، در سال 1325 به خدمت در کارهاي دولتي مشغول شد. از 27 آبان 1326 تا يکشنبه 25 آذر 1326 وزير مشاور و معاون پارلماني در کابينه قوامالسلطنه بود. او از 21 ابان 1328 وزير مشاور و از 16 آبان 1328 تا 14 فروردين 1329 وزير پست و تلگراف در کابينه ترميمي محمد ساعد بود و در کابينه علي منصور از 14 فروردين 1329 تا 5 تير 1329 وزير پست و تلگراف و تلفن بود و پس از محسن صدر در شهريور 1330 به استانداري خراسان و توليت آستان قدس رضوي منصوب شد. از 23 بهمن 1332 تا تير 1335 وزير مختار و از آن تاريخ که سفارت به درجه سفارت کبري ارتقاء يافت تا 20 بهمن 1336 سفير کبير ايران در بلژيک بود. از 8 مهر 1337 تا 27 اسفند 1338 سناتور انتصابي تبريز در دوره دوم و از 3 فروردين 1339 تا 19 ارديبهشت 1340 سناتور انتصابي تبريز در دوره سوم مجلس سنا بود. تهراني براي بار دوم از 17 دي 1340 تا 14 فروردين 1342 به استانداري خراسان و نيابت توليت آستان قدس رضوي منصوب گرديد وي در اين دوران منشأ خدماتي در سطح استان و آستان قدس رضوي شد و در جريان اصلاحات ارضي چون مخالف آن بود در سالن کشاورزي خراسان سخنراني عليه اين قانون ايراد کرد و بعد به تهران آمد و از استانداري خراسان و نيابت توليت آستان قدس رضوي استعفا کرد.1 در وقايع خرداد 1342 به لحاظ دوستي که با امام خميني داشت اقدامات مؤثري در نجات وي به عمل آورد. سيد جلال از 14 مهر 1342 تا 12 مهر 1346 سناتور انتصابي تهران در دوره چهارم مجلس سنا بود. وي با نخستوزيران انتخابي شاه، يعني حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا به مخالفت برخاست و غالباً به لوايح دولت رأي کبود ميداد. سيد جلال تهراني تنها سناتوري بود که به لايحه مصونيت مستشاران آمريکايي که بعدآً به صورت قانون درآمد رأي مخالف داد. پس از اتمام دورۀ سناتوري ديگر شغلي به او داده نشد و چون سابقه اداري نداشت مستمرياي براي او تعيين گرديد. در سال 1355 دانشگاه بروکسل با وي قراردادي تنظيم و امضا کرد که تاريخ و سير تحول نجوم را در مشرق زمين تدوين کند و براي انجام اين امر علمي به اروپا رفت. در شهريور 1357 به ايران بازگشت و در دي ماه 1357 در نخستوزيري شاپور بختيار که شاه آماده ترک ايران بود به عضويت و سپس به رياست شوراي سلطنت تعيين گرديد. تهراني بلافاصله پس از خروج شاه از ايران براي ملاقات با امام خميني عازم پاريس شد. امام، ملاقات با سيد جلالالدين تهراني را موکول به استعفا از شوراي سلطنت و اعلام غير قانوني بودن آن نمود. وي در اول بهمن 1357 استعفا خود را به شرح زير انتشار داد. «قبول رياست شوراي سلطنت ايران از طرف اين جانب فقط براي حفظ مصالح مملکت و امکان تأمين آرامش احتمالي آن بود. ولي شوراي سلطنت به سبب مسافرت اينجانب به پاريس که براي نيل به هدف اصلي بود تشکيل نگرديد. در اين فاصله اوضاع داخلي ايران سريعاً تغيير يافت به طوري که براي احترام به افکار عمومي با توجه به فتواي حضرت آيتالله العظمي خميني دامت برکاته مبني بر غير قانوني بودن آن شورا، آن را غير قانوني دانسته، کنارهگيري کرديم. از خداوند و اجداد طاهرين و ارواح مقدسه اولياء اسلامي مسئلت دارم که مملکت و ملت مسلمان ايران را در ظل عنايات حضرت امام عصر عجل الله فرجه از هر گزندي مصون داشته و استقلال وطن عزيز ما را محفوظ فرمايند. محمد الحسيني سيد جلالالدين تهراني». تهراني پس از کنارهگيري از رياست و عضويت شوراي سلطنت، به ايران بازنگشت و در فرانسه اقامت گزيد تا اينکه در 1366 به بيماري سرطان درگذشت. جنازه او به ايران حمل گرديد و در جوار روضه مبارکه رضويه در مشهد مقدس در کنار قبر مادرش به خاک سپرده شد. وي مردي فاضل و دانشمند بود. علاوه بر تبحر در علوم مختلف شاعر و خطاط بود و به جمعآوري عتيقه و کتب خطي علاقه وافري داشت. پس از مرگ وي، بر اساس وصيتنامه، کليه اموال از جمله منزل مسکونياش در سه راه امين حضور، عتيقهها، کتب خطي و رصدخانه تحويل آستان قدس رضوي شد. از آثار او: گاهنامه؛ چهار مقاله عروضي (تصحيح)؛ الارشاد في شرح حال صاحب بن عباد (تصحيح)؛ اصفهان نصف جهان؛ حدود العالم من المشرق الي المغرب (تصحيح)؛ محاسن اصفهان (ترجمه)؛ آثار قديمه فارسي؛ تاريخ جهانگشاي جويني (از روي چاپ علامه محمد قزويني، 3 ج، تصحيح)؛ فارسنامه ابن بلخي (از روي چاپ اوقاف گيب، تصحيح)؛ تاريخ قم (حسن بن محمد قمي، تصحيح)؛ هيأت (ترجمه)؛ جامعالتواريخ (رشيدالدين فضلالله همداني، ضميمۀ گاهنامه)؛ لبالتواريخ (يحيي بن عبداللطيف قزويني، تصحيح)؛ تعليمات ديني (براي مدارس).2 ________________________________ 1. عزيزالله عطاردي قوچاني، فرهنگ خراسان: بخش طوس، مشهد مقدس، نوقان، طابران، تبادکان و رادکان، ج 3 (تهران: عطارد، 1381)، ص 504-548. علي کريميان، «نمونه امضاي اعضا هيأت دولت از 1320 تا 1332 ش (5).»، گنجينه اسناد، 19 و 20 (پاييز و زمستان 1374): 93 ـ 94. 2. باقر عاقلي، «تهران، سيد جلالالدين»، دايرةالمعارف تشيع، ج5، ص 183. محمدابراهيم امير تيمور، ناگفتههايي از دولت مصدق، به کوشش مرتضي رسوليپور (تهران: مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1380)، ص 251 ـ 253. هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ايران، ج 5 ( تهران: فرهنگ معاصر، 1381)، ص 203 ـ 205. |