موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (نشريه الکترونيکي زنان)           WWW.IICHS.ORG

شماره ۱۵

 

اسناد

اشعار فروغ الدوله

 

آسيه آل احمد

 

اسنادي که در اين مجموعه به چاپ مي رسد اشعارتومان آغا فروغ‌الدوله دختر ناصرالدين شاه معروف به ملکه ايران و همسرش علي خان ظهيرالدوله در پي تخريب وغارت منزل آنها در واقعه به توپ بستن مجلس است.

 

 سواد اشعار ملکه ايران در موقع توپ بستن به خانه آقاي ظهيرالدوله که در آن وقت حکمران گيلان بودند به تاريخ 25 جمادي الاول 1326 ييچي ئيل:

 

چه کرد اين چرخ دون خوار و زبونم

چه کرد اين آسمان خون در درونم

فلک بامن چه طرح کينه انداخت

چه کارم را به دلخواه خودش ساخت

بساطم را چه  بپراکند از هم

درونم را فرو بگرفت از غم

اساس هستيم را داد بر باد

ز دست اين فلک دارم دو صد داد

به يک دم چرخ دون از تخت عزت

کشيدم داد جا بر خاک ذلت

چونانم  خوار و زار و ناتوان کرد

به يک دم بي کس و خوار و زبون کرد

که نه يارونه اغياري به جا ماند

نه از بهرم مددکاري به جا ماند

بماندم نا توان و بي کس و فرد

تنم لرزان دلم بريان روخم زرد

نه بردم چاره زين ظلم ناگاه

ببستم لب ز عجز و ناله و آه

رضا اندر رضاي دوست دادم

هرآن چه در رضاي اوست دادم

برهنه گر شدم بر بام خانه

ندارم شکوه از اين زمانه

که گردد آفتاب از چرخ گردون

برهنه روز و شب در کوه هامون

منم آن آفتاب عالم افروز

که نتوان ديدنم کس جز شب سوز

به رويم هر که چند خيره ماند

دو چشمش تا هميشه تيره ماند

منم همسرآن شخص کريمي

که نبود بر دلش از خلق هيچي

نه حرص حشمت و نه جاه دارد

نه قيد خانه نه خرگاه دارد

بود درويش و فخر او ز فقراست

به پيشش مال دنيا را چه قدر است

 

علي خان ظهيرالدوله نيز با سرودن شعري خطاب به محمدعلي شاه شکايت خود را اعلام  مي کند:       

                                            

«سواد  اشعار آقاي ظهيرالدوله در موقع توپ بستن به مجلس و مسجد به تاريخ 23 جمادي الاول 1326 ايچي ئيل»:

 

هو

 

بعرض شاه رسان اي صبا زقول صفا

که اي شهنشه ايران و جانشين کيان

مگر بعرض حضور تو نارسانده کسي

که گندمي که نمايند زير خاک نهان

نخست چونکه شود سبز لاغر است وتنک

چنانکه مي نپسندند زارع و دهقان

نظر به مصلحت دهقنت يله سازد

گله به مزرعه کدخداي ده چوپان

لگد کنند و چرند آنچه حاصل سبزاست

چنانچه باير داير همه شود يکسان

چو بگذرد دو سه ماهي ازآن همان گندم

برويد ازنو و سرسبز روشود بستان

سطبروپنجه زده هفت سنبل آرد بار

چنانکه وعده نموده خداي در قرآن

بکاشت ملت بيچاره تخم آزادي

ز بعد بندگي قرنهاي بي پايان

چو سر زخاک برآورد امر فرمودي

به مردمي همه اهريمنان بي ايمان

که خاک مسجد و مجلس همي دهند به باد

کشته مردم بيچاره را ز پير و جوان

به يک اشاره که از روي خواهش نفس است

بسي خراب بشد خانه هاي بي گنهان

شها چراندي، اگر سبز حاصل ملت

به هوش باش که روياندش خداي جهان

بسي قويتر و سرسبزترز اول بار

اگرچه چند صباحي عقب فتاده است آن

جزاي هرعملي مثل آن بود بي شک

که مي دهد به سزاوارمجزي منان

خراب کردي اگرخانه اي زبي گنهي

جسارت است شود خانه ات يقين ويران

يکي لطيفه نغز اين بود که خانه ما

هزار ذرع بود في المثل به حيث مکان

ولي به مملکت ما تو چون شهنشاهي

بود تورا به مثل خانه مملکت ايران

خراب گردد و ويران  تو زنده ما مرده

به قول عامه کشيدم براش خط ونشان

زبان درازي شد خسروا ببخش مرا

بکن هرآنچه دلت خواست خانه آبادان

 

 

[11193 ق] (برای مشاهده سند کلیک کنید)

[11194 ق] (برای مشاهده سند کلیک کنید)

 

 

 

  

 


چاپچاپ
www.iichs.org