موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (رجال)           WWW.IICHS.ORG

حاج ملاعلي کني

 

ويدا معزي نيا

 

حاج ملاعلي کني از علماي مبارز و طراز اول تهران در سال 1220 ه.ق در قريه کن از روستاهاي حومه غرب تهران ديده به جهان گشود. در کودکي خواندن و نوشتن آموخت و به رغم مخالفت خانواده‌اش با تحصيل علوم ديني در بيست سالگي راهي نجف اشرف شد و از ذخاير گران سنگ آن ديار همچون صاحب جواهر، شيخ مرتضي انصاري و شيخ حسن کاشف الغطاء بهره‌هاي فراوان برد. در کنار حوزه نجف از محضر دو استاد برجسته حوزه علميه کربلا يعني شريف العلماي مازندراني و سيد ابراهيم قزويني کسب فيض نمود و پس از گذراندن دوره عالي فقه و اصول به تأليف و تصنيف پرداخت.

 

ايشان پس از سالها تلاش و تحمل سختيهاي فراوان به مقام اجتهاد رسيد. سال 1244 به سبب شيوع طاعون در عراق آنجا را ترک کرد و به سير و سفر پرداخت.1 دو سال بعد بار ديگر بدانجا بازگشت و به تأليف کتب فقهي مشغول شد. سال 1262 عراق را به مقصد تهران ترک گفت.2 و از اواسط دوران پادشاهي ناصرالدين شاه به تدريج شهرت يافت. وي در بدو ورود به تهران با تنگدستي روزها را سپري مي‌کرد. در همان زمان سود حاصل از انتشار دو کتابش او را از فشار زندگي رهانيد و پس از آن زمين متروکه‌اي خريد و در آن قناتي احداث کرد و با احياي زمين و کار کشاورزي به امرار معاش پرداخت. به دنبال مراجعات پي در پي و پرسشهاي کتبي و شفاهي آنان در قالب استفتائات شرعي، آن بزرگوار اقدام به چاپ رساله خويش نمود. از خدمات عمومي و عام‌المنفعه ايشان مي‌توان به ساخت آب انبار، کاروانسرا، برقراري مقرري جهت يتيمان، حل مشکلات مالي بيماران تهيدست و دستگيري از مستمندان اشاره نمود. آن فقيه برجسته در تربيت شاگردان بسياري از جمله شيخ موسي شراره عاملي، شيخ محمدباقر نجم‌آبادي، شيخ اسدالله تهراني، سيد محمد مرعشي و ميرزا حسين نايب‌الصدر سعي و کوشش فراوان نمود.3

 

حاج ملاعلي کني يکي از مخالفان جدي و سرسخت اقدامات ميرزا حسين خان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدين شاه بود. سپهسالار به علت اقامت متمادي در کشورهاي خارجي به اوضاع جهان آگاهي داشت و اساس سياست خود را بر همکاري با دولت انگلستان قرار داده بود به اين جهت از ابتداي زمامداري خود درصدد بازکردن پاي انگليسيها به ايران برآمد. وي سرانجام موفق شد در 25 ژوئيه 1872/18 جمادي الاول 1289 قراردادي با نماينده بارون جوليوس دو رويتر امضا کند4 که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادي و در نتيجه تسلط سياسي انگلستان بر سراسر ايران را به دنبال داشت.

 

بر اساس قرارداد رويتر دولت ايران متعهد شد که در ازاي احداث راه آهن در ايران توسط کمپاني انگليسي رويتر، امتياز خطوط راه آهن و تمام معادن ايران به علاوه گمرکات کشور، آبياري اراضي و احداث قناتها و کانالها و بهره‌برداري از جنگلها را به مدت هفتاد سال به رويتر واگذار کند. حاج ملاعلي کني در نامه اعتراض‌آميز خود به شاه ضمن انتقاد شديد از سپهسالار و ميرزا ملکم خان که بانيان قرارداد فوق بودند زيانهاي قرارداد را برشمرد و با رهبري مردم مبارزه عليه امتياز رويتر را هدايت نمود. لغو امتياز رويتر و برکناري محمدحسين خان سپهسالار از صدراعظمي، دو خواسته مردم از علما بود و ناصرالدين شاه پس از بازگشت از سفر اروپا در سال 1873/1290 ابتدا سپهسالار را عزل نمود و سپس در دهه آخر رمضان 1290 بطلان قرارداد را به طور رسمي اعلان نمود و بدين ترتيب تلاش عالماني چون ملاعلي کني و حمايت و حضور مردم جامه عمل پوشيد و اميد بريتانياي استعمارگر براي تسلط همه جانبه بر ايران به يأس مبدل گشت. اما امتياز رويتر مقدمه اعطاي يک سلسله امتيازات گوناگون به دولتهاي خارجي شد که در نتيجه آن لطمات شديدي به استقلال ايران وارد گرديد. اين مرجع وارسته که در عرصه سياسي اجتماعي و فرهنگي کشور بسيار فعال و تعيين‌کننده بود در روز پنجشنبه 27 محرم 1306 در تهران به ديار باقي شتافت و دنياي فاني را وداع گفت و بر حسب وصيت خود در جوار حضرت عبدالعظيم حسني (ع) به خاک سپرده شد.5

 

حاج ملاعلي کني داراي تأليفات بسياري از جمله تحقيق‌الدلائل در شرح تلخيص‌المسائل، توضيح‌المقال، منتهي المقال، رساله‌اي در اصول، کتابي در طهارت، کتابي در نماز و کتابي در بيع مي‌باشد.

____________________________

 

1. محمدحسن رجبي، علماي مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص 400.

2. محمدعلي حبيب‌آبادي، مکارم‌الآثار: در احوال رجال دوره قاجار تراجم و شرح احوال...، ج3، [اصفهان]: انجمن کتابخانه‌هاي عمومي اصفهان، 1351، ص 697.

3. گلشن ابرار: خلاصه‌اي از زندگي اسوه‌هاي علم و عمل، تهيه و تدوين جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، ج1، قم: نشر معروف، 1382، ص 365 ـ 372.

4. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، تاريخ روابط خارجي ايران، ج1، تهران: اميرکبير، 1369، ص 288 ـ 289.

5. مهدي بامداد، شرح حال رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، ج2، تهران: زوار، 1347، ص 350 ـ 351.

 


www.iichs.org