موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران  (رجال)           WWW.IICHS.ORG

اپريم اسحاق

 

فريده شريفي

 

اپريم اسحاق در 15 آبان 1297/ 6نوامبر 1918 در اروميه در خانواده‌اي آسوري به دنيا آمد. پدرش اسحاق کشيش بود و به دليل شورشها و ناامنيهاي داخلي پس از تولد اپريم (ابراهيم) با خانواده‌اش به روسيه مهاجرت کرد. اما در 1305 به ايران بازگشت. اپريم تحصيلات ابتدايي را در روسيه آغاز نمود و در اروميه به پايان رسانيد. دوره متوسطه را در دبيرستان ثروت تهران گذراند و در اين دبيرستان شاگرد تقي اراني شد. انور خامه‌اي از طرف اراني مأمور شد اپريم را به محفل سياسي اراني و مجله دنيا جلب کند.1 انور خامه‌اي در اين رابطه مي‌گويد: «اواخر سال 1314 بود. يک روز اراني مرا خواست و گفت: يک دانش‌آموز است در کلاس ششم دبيرستان ثروت به نام اپريم، بسيار باهوش و بهترين شاگرد کلاس است. مجله دنيا را خوانده و با مکتب هم آشنا شده است که بايد به حزب وارد شود. ولي من نبايد با او رابطه خوبي داشته باشم تو بايد رابط او باشي».2 

 

اپريم در 1315 در آزمون ورودي بانک ملي براي تحصيل در رشته حسابداري شرکت کرد و با بورس تحصيلي بانک ملي روانه لندن شد. حضور او در خارج از کشور باعث شد با گروهي که بعدها 53 نفر ناميده شدند دستگير و زنداني نشود. آغاز جنگ جهاني دوم در سال 1318 راه بازگشت به ايران را براي اپريم مسدود کرد و وي به ادامه تحصيل در لندن پرداخت و از استاداني چون آلفرد مارشال و کينزو جون رابينسون بهره گرفت. ملاقات ابوالحسن ابتهاج رئيس بانک ملي با کينز در کنفرانس برتون در تابستان 1324 زمينه ساز آشنايي ابتهاج با اپريم شد.3

 

اپريم در تير ماه 1324 قبل از آنکه رساله دکتراي خود را در رابطه با علوم اقتصادي عرضه کند به ايران بازگشت و به عضويت حزب توده درآمد و در کلوپ حزب توده به سراغ انور خامه‌اي رفت.4 اپريم در مدت کوتاهي اتحاديه کارمندان بانک ملي را سازماندهي کرد و فعاليت سياسي صنفي گسترده‌اي را آغاز نمود و اعتصابي در بانک ملي به راه انداخت در نتيجه ابتهاج براي او شروطي را تعيين کرد.5 اپريم از شروط وي سر باز زد و در نتيجه چندي بعد از بانک اخراج شد. پس از مدتي که از حضور اپريم در حزب توده گذشت وي نسبت به برخي مواضع حزب و رفتار رهبران آن در مقام انتقاد برآمد و در اين زمينه دو رساله نوشت. اين دو رساله يکي «چه بايد کرد» که در آبان 1324 منتشر شد و رساله دوم «حزب توده ايران بر سر دو راهي» در فروردين 1326 با کمک جلال آل احمد منتشر شد. اپريم در اين مقاله براي گريز از انتقادها و مخلالفتهاي رهبر حزب توده آن را با امضاء مستعار «آلاتور» که تلفيقي از نام خود و آل احمد بود به چاپ رسانيد.6 انور خامه‌اي مي‌گويد:

 

پس از 15 بهمن 1327 و ترور ناموفق شاه توسط ناصر فخرآرايي موج اختناق شديدي سراسر کشور را فرا گرفت و خطر دستگيري و بازداشت همه ما را تهديد مي‌کرد. ناگهان عصر روز 20 بهمن هنگامي که روزنامه اطلاعات را خريدم در صفحه اول چشمم به مطالب زير افتاد که با خط درشت چاپ شده بود «ما امضاء کنندگان زير از سوء قصد خائنانه‌‌ايي که به زندگاني اعليحضرت به عمل آمده بي‌نهايت متأسف بوده و از اينکه شاهنشاه جان سالم به در برده‌اند مسروريم؛ خليل ملکي، دکتر عابدي، جلال آل احمد، دکتر اپريم، انور خامه‌اي، حسين ملک7 و ... بعداً معلوم شد که هيچ يک از انشعابيون در اين کار دست نداشته‌اند و اين اقدام يا از جانب پليس و يا از طرف توده‌ايها بود. نامه‌اي به اطلاعات نوشتيم و مطالب را تکذيب کرديم.8

 

جزوه‌اي را که اپريم و آل احمد منتشر نمودند تحليلي بود بر شکستهاي پياپي حزب در مجلس چهاردهم و کابينه قوام و حوادث فرقۀ دموکرات آذربايجان و حاوي مطالبي درباره دنباله روي. عضويت جلال آل احمد در حزب توده دير زماني نپاييد. وي در کتاب در خدمت و خيانت روشنفکران زمينه انشعاب از حزب توده را شرح داد. گريز از حزب توده براي آل احمد، محترم و مقدر بود زيرا پيشتر تقريرات دکتر اپريم را تحرير کرده بود. در 16 آذر 1326 حزب توده اولين بيانيۀ خود را انتشار داد و حزب سوسياليست توده ايران مرکب از انشعابيون اعلام موجوديت کرد ولي اين حزب به واسطه تبليغات سنگين راديو مسکو عليه انشعابيون بيش از دو ماه دوام نياورد و منحل شد. آل احمد معتقد بود «به همان اندازه که انشعاب بجا بود، انصراف دو ماه پس از آن نابجا و غلط».9 سران حزب توده ايران براي حفظ مقام و موقعيت حزبي خود و سازش با قوام السلطنه و تطهير او به اپريم مي‌گفتند عامل انتليجنت سرويس، اپريم به انگليس برگشت و از کمونيست بودن گذشت.10

 

در سال 1328 براي نوشتن رساله دکتراي خود در زمينه مسائل پولي و نظريه‌هاي مربوط به پول به کمبريج رفت و دکترايش را از آن دانشگاه گرفت و حاصل کارش، کتاب ازمارشال تا کينز به چاپ رسيد.11 در 1332 در دبيرخانه سازمان ملل متحد در نيويورک مشغول به کار شد. در 1339 از طرف داگ هامر شولد دبير کل سازمان ملل به عنوان کارمند ارشد امور اقتصادي به کنگور رفت تا از اوضاع آن مستعمرۀ تازه آزاد شده گزارشي تهيه کند. سپس در اثر اختلافي که با وي پيدا شد از سازمان ملل خارج شد و به عنوان عضو مادام العمر دانشگاه آکسفورد به تدريس پرداخت. اپريم نتيجه تحقيقاتش را در مورد کشورهاي در حال توسعه در 1362 با عنوان سياستهاي مالي و پولي در کشورهاي در حال توسعه و سياستهاي مالي و پولي در کشورهاي رو به توسعه در انکلستان منتشر ساخت.12 وي از مخالفان سياست اقتصاد کلان بود. علاوه بر فارسي به زبانهاي فرانسه، ترکي، ارمني، روسي، انگليسي و اسپانيايي تسلط کامل داشت.

 

مدتي در دانشگاه چين تدريس داشت و در کشورهايي چون هند، پاکستان، سريلانکا، تايلند و فيليپين تحقيقاتي کرد و مشاور چندين بانک از جمله بانک توسعه صنعتي ايران بود. اپريم در آکسفورد زندگي مي‌کرد و در همانجا با همکار اقتصاد دان خود ازدواج نمود. از وي چندين مقاله نيز در نشريات تايمز و گاردين به چاپ رسيد. اپريم در 3 آذر 1377/ 24 نوامبر 1998 در آکسفورد به مرض سرطان درگذشت.13

 

_______________________________

 

1. اسماعيل بيگي شيرازي، فرهنگ نام آوران معاصر ايران، ج2، دفتر ادبيات اسلامي، تهران، ابتکار، 1384، ص 106.

2. انور خامه‌اي، خاطرات سياسي، تهران، علم، 1372، ص 81.

3. اسماعيل بيگي شيرازي، ص 106 ـ 107.

4. انور خامه‌اي، ص 81.

5. اسماعيل بيگي شيرازي، ج2، ص 106ـ 107.

6. اسماعيل بيگي شيرازي، ص 107.

7. انور خامه‌اي، ص 651 ـ 655.

8. همان، ص 655.

9. جلال آل احمد به روايت اسناد ساواک، مرکز بررسي اسناد تاريخي، تهران، 1379، ص 7 ـ 8.

10. عبدالرحيم طهوري، سرابي به نام حزب توده ايران، تهران، 1358، ص 168.

11. اسماعيل بيگي شيرازي، ص 107 .

12. همانجا.

13. همان، ص 106 ـ 107.

 


چاپچاپ
www.iichs.org