موسسه
مطالعات تاريخ معاصر ايران (رجال) WWW.IICHS.ORG
ناصرالدین شاه
ويدا معزي نيا ناصرالدين شاه چهارمين پادشاه قاجاريه فرزند محمد شاه و جهان خانم (مهد عليا) در ششم ماه صفر سال ۱۲۴۷ ه.ق به دنيا آمد. در تربيت ناصرالدين سعي بسيار شد و مسئوليت آموزش برخي از شاهزادهها به ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني و فرزندش ميرزا ابوالقاسم و پس از آن به ميرزا تقي خان اميرکبير واگذار گرديد. ناصرالدين يکي از شاهزادههايي بود که دانش خود را از اميرکبير آموخت. در چهارده سالگي با گلين خانم دختر يکي از شاهزادگان قاجار پيمان زناشويي بست.1 در سال 1263 ه.ق رسماً حکومت آذربايجان به وي تفويض شد و عازم دارالسلطنه تبريز گرديد. مدتي بعد پدرش محمد شاه درگذشت و تا رسيدن وي به تهران مادرش مهد عليا زمام امور را به دست گرفت. ناصرالدين با ياري و راهنمايي ميرزا تقي خان اميرکبير روانه پايتخت شد و بر تخت سلطنت نشست و ميرزا تقي خان را به صدارت برگزيد. نخستين سالهاي سلطنت ناصرالدين شاه با شورشهاي پي در پي در ولايات و ايالات کشور همراه بود. شورش سالارالدوله حاکم خراسان، فتنه باب و شورش آقاخان محلاتي از آن جملهاند. به تدريج عوامل شورشي سرکوب و کشور از ثباتي نسبي بهرهمند گرديد. در سايه اين ثبات امير کبير دست به اصلاحات اقتصادي، سياسي و اجتماعي زد ولي درباريان با اقدامات وي از در مخالفت درآمدند و در سال 1268 ه.ق، شاه کم تجربه و خودکامه را به عزل و قتل وزير خردمندش واداشتند.2 پس از قتل اميرکبير ميرزا آقاخان نوري سرسپرده انگليسي به صدارت رسيد و بيکفايتي او در اداره مملکت سبب شد تا اوضاع نابسامان و آشفته قبل از اميرکبير بر اين مرز و بوم سايه بگستراند و هرات از ايران جدا شود و به دست انگليسيها بيفتد. در زمان ناصرالدين شاه علاوه بر افغانستان، بسياري از سرزمينهاي ايران واقع در شمال خراسان شامل مرو، خوارزم و خيوه توسط روسها به يغما رفت و در همان حال انگلستان نيز قسمتهايي از سيستان و بلوچستان را از ايران جدا ساخت. اقدامات و در حقيقت خيانتهاي ميرزا آقاخان نوري، ناصرالدين شاه را خشمگين کرد و حکم عزل وي را صادر نمود.3 پس از عزل آقاخان نوري شاه از انتخاب صدراعظم خودداري کرد و در صدد برآمد کابينه کوچکي مرکب از شش وزير تشکيل دهد. گذشته از اين اقدام ناصرالدين شاه تشکيلات ديگري به نام مجلس شوراي دولتي به وجود آورد؛ حال آنکه نه کابينه و نه مجلس مذکور هيچ يک پاسخگوي نيازهاي کشور نبود. بنابراين پس از حدود شش سال که دربار ايران بدون صدراعظم روزگار ميگذرانيد، شاه ميرزا محمد خان سپهسالار را به عنوان صدراعظم برگزيد. صدارت نامبرده دوامي نيافت و چون وي فردي نظامي بود به سبب اشتغال فراوان به امور سپاهيان از رسيدگي به امور کشور غفلت ميورزيد. پس از وي شاه ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني را به صدارت انتخاب کرد. يکي از وقايع دوران صدارت سپهسالار قزويني اعطاي امتياز استخراج کليه معادن ايران به يک يهودي انگليسي به نام رويتر بود که با اعتراض گسترده مردم و روحانيون، دولت مجبور به لغو قرارداد فوق شد و سپهسالار قزويني از صدارت معزول گرديد. نامبرده در طول صدارتش موجبات دو سفر ناصرالدين شاه به اروپا را فراهم نمود. دو صدراعظم بعدي ناصرالدين شاه ميرزا يوسف مستوفيالممالک و ميرزا علياصغر امينالسلطان بودند. سفر سوم ناصرالدين شاه به فرنگ در سال 1306 ه.ق به همت امينالسلطان صورت گرفت.4 در همين سفر شاه امتياز لاتاري را به ميرزا ملکم خان وزير مختار ايران داد و امتياز انحصار توتون و تنباکو را به تالبوت انگليسي واگذار کرد. البته پس از بازگشت ناصرالدين شاه از اروپا هر دو قرارداد مورد ايراد و انتقاد قرار گرفت و به دستور شاه امتياز لاتاري لغو گرديد، ولي در مورد انحصار توتون و تنباکو اين قرارداد با مخالفت جمعي از روحانيون و مبارزاني همچون سيد جمالالدين اسدآبادي رو به رو گشت. سيد جمالالدين اسدآبادي با ارسال نامهاي به آيت الله ميرزا محمدحسن شيرازي سبب شد تا اين مرجع بزرگ با صدور فتوايي زمينه را براي مخالفت همگان فراهم سازد و با حکم شرعي مبني بر حرام بودن استفاده از توتون و تنباکو شاه را در سال 1309 ه.ق مجبور به لغو قرارداد فوق نمايد.5 اعطاي امتياز تأسيس بانک شاهنشاهي به مدت شصت سال، چاپ و نشر اسکناس، امتياز کشتيراني در رود کارون به انگليسيها و امتياز راه شوسه انزلي تا تهران به روسها از اتفاقات همين دوران است. در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي و همزمان با سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، اروپا از لحاظ تمدن جديد و علوم پيشرفت حيرت انگيزي نموده بود و در اغلب کشورهاي اروپايي مردم در سايه آزادي و حکومت قانون زندگي ميکردند ولي در ممالک اسلامي و خاورميانه مردم ستمديده از نعمت آزادي فردي و حيات اجتماعي به کلي بي نصيب بودند. به خصوص در ايران مظالم شخص شاه و درباريان جان مردم را به لب رسانده بود. در اين ميان سيد جمالالدين اسدآبادي قيام نمود و پرچمدار آزادي مسلمين و منادي بيداري ملل مشرق زمين گشت.6 سيد جمالالدين اسدآبادي به علت افکار انقلابي و ضديت با حکومت استبدادي ناصرالدين شاه مورد بي مهري شاه قرار گرفته بود و شاه مانع فعاليت نامبرده در ايران بود. سال 1308 ه.ق هنگامي که سيد جمالالدين اسدآبادي در اعتراض به مفاسد شاه و حکومت در صحن حضرت عبدالعظيم (ع) بست نشسته بود به زور مأموران دولتي از بست خارج و به دستور شاه به اتهام تحريک و توطئه از ايران اخراج شد. سرانجام روز هفدهم ذيقعده سال 1313 ق ناصرالدين شاه در آستانه برگزاري جشن پنجاهمين سال سلطنت در حرم عبدالعظيم (ع) با گلوله ميرزا رضاي کرماني شاگرد سيد جمالالدين اسدآبادي از پاي در آمد و در باغ جيران شهر ري مدفون گشت. ناصرالدين شاه از خط خوشي بهرهمند بود و به نقاشي، طراحي، عکاسي، سير و سياحت و شکار علاقه وافر داشت . به تن آسایي و تعدد زوجات توجه خاصي نشان ميداد. او داراي ذوق ادبي نيز بود و در قالب غزل، رباعي و قطعه شعر ميسرود. _________________________________ 1. عباس امانت، قبله عالم: ناصرالدين شاه قاجار و پادشاهي ايران (1313 ـ 1247)، ترجمه حسن کامشاد، تهران:نشر کارنامه، مهرگان، 1383، ص 94. 2. منيژه ربيعي، سرنوشت ناصرالدين شاه، تهران: اهل قلم، 1384، ص 6 ـ 8. 3. عليرضا اوسطي، ايران در سه قرن گذشته، ج1، تهران: پاکتاب، 1382، ص 140. 4. خانبابا بياني، پنجاه سال تاريخ ايران در دوره ناصري: مستند به اسناد تاريخي و آرشيوي، ج1، تهران: نشر علم، 1375، ص 242. 5. عباس رمضاني، سيد جمال اسدآبادي، تهران: ترفند، 1383، ص 88 ـ 89. 6. سيد جمالالدين اسدآبادي و نهضت بيداري اسلامي: مجموعه مقالات کنگره بين المللي سيد جمالالدين اسدآبادي، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1383، ص 135 ـ 137. |
چاپ |